حسن عليزاده و دوستش امير با دو دوچرخه راه افتاده اند دور دنيا. البته از ايران راه افتاده اند و قرار است، اگر صحيح و سالم باقی ماندند به ايران هم بازگردند. خودشان مبتكر اين جهان گردی با دوچرخه شده اند. چند نشريه محلی در اروپا تا حالا عكس و تفسيری درباره اين جهانگردی آنها منتشر كرده اند. درايران، البته نه!

مدتی پيش رسيده بودند پاريس و يك ايرانی عكس وخبری از آنها برای پيك هفته فرستاده بود كه منتشر كرديم. حالا هم، همانگونه كه می خوانيد رسيده اند به كشور آلمان. كی از آلمان می زنند بيرون و به كجا می روند معلوم نيست. يا اگر برخودشان معلوم است، برما معلوم نيست. نامه زير را در آلمان نوشته و فرستاده اند. شايد تنها برای پيك نت و شايد برای ديگر سايت ها هم. ديگران با اين نامه و ماجرای آنها چه خواهند كرد به ما مربوط نيست؛ ما خيلی علاقمند به پيگيری سفر دوچرخه ای آنها هستيم و به همين دليل هم فورا نامه و عكسشان را منتشر می كنيم.

دوستان ايراني!

نردبان زندگی ما و منيست                  عاقبت اين نردبان افتادنيست

پس در آن هر كس كه بالاتر نشست   استخوانهاش سخت تر خواهد شكست

با درود گرم و آرزوی اينكه شادكام و تندرست باشيد. ما اينك در كلن آلمان هستيم و پس از يكی دو روز استراحت و كم كردن از درد شديد كمر - كه بر اثر سقوط و افتادن سنگينی دوچرخه  روی كمرم در كشور پرتغال ايجاد گرديد - راهمان را به سمت هلند و دانمارك و ... ادامه خواهيم داد. تا كنون 51250 كيلومتر را ركاب زده ايم و اين چند هزار كيلومتر باقيمانده را هم به هر ترتيب كه شده پشت سر خواهيم گذاشت.

ما پس از دريافت ويزای سوييس راهی اين كشور شديم و چون گذرنامه ما برای سومين بار در طی اين سفر صفحاتش پر ميشد لذا به نمايندگی ايران در برن رفتيم كه با برخوردی گرم و انسانی و بدون دريافت هزينه پاسپورتمان را تجديد كردند. حتی قصد داشتند هتلی برايمان بگيرند كه از ايشان تشكر و خداحافظی كرديم. اما انسوی ديگر و در فرانسه. اول كه نمايندگی محترم صدا و سيما اصرار داشت كه شلوارهای بلند برای تصويربرداری بپوشيم!! و ما شگفت زده از اينكه نكند فيلمبردار متعلق به طالبان باشد. زيرا حتی در ايران با تمام سانسورها مسابقات شنا، كشتی و ژينماستيك پخش می شود!! نهايتا هم گمان نميكنيم كه فيلم را برای پخش فرستاده باشد!! برخورد دوم هم از سوی جناب كاردار و نفر دوم سفارت صورت گرفت كه حتی سلام را هم بلد نبودند جواب بدهند. برخورد ديپلماتيك كه جای خود دارد!! پای حرفشان كه بنشينيد جواب سلام را واجب ميدانند، اما با آن پيراهن يقه گرد مشكی و ظاهر اسلامی، حتی بلد نبودند كه سلامی را عليك بگويند ( با وجود معرفی توسط آقايی به‌نام دهقاني) و شايد هم كسر شانشان ميشد!! حال آنكه نميدانند من عارم ميايد كه رييس جمهور كشوری باشم كه مردمش برای نان صف می ايستند چه رسد به كاردار بودن در گوشه ای از دنيا كه كسی هم محلشان نميگذارد. خط و نشان اروپا و آمريكا گواهی بر اين ادعاست. گويی كه برخی جز انزوا هنری بلد نيستند.

به هر روی، نه با آن برخورد خوب در سوييس ادعای مالكيت سفارت را كرديم و نه با برخورد اين آقای كاردار در پاريس دلزده شديم ، فقط كوشيديم برخوردها را با همه در ميان بگذاريم شايد كه اصلاحی در كارشان افتد.

با خانم خبرنگاری در پاريس مصاحبه می كردم كه تازه از ايران آمده بود. ، تجربه مسافرتش به ايران برايش جالب بود و قصد داشت درباره سفرش كتابی بنويسد. رفتار دختر خانمی مذهبی كه ميزبانش بوده و دوگانگی رفتار وی و تاثير مذهب در آن را شرح دهد. می گفت در ايران خبر منع حجاب در مدرسه فرانسه را بگونه ای ديگر جلوه داده اند و قصد داشته در همين رابطه در دانشگاه مشهد سخنرانی كند كه به عمد آن را به روز تعطيل انداخته بودند تا دانشجويان كمی در سالن حاضر شوند. در توجيه آن نيز افزود كه طبق قانون فرانسه تبليغ و حتی نشان دادن مذهب در مكانهای دولتی ممنوع است و روسری نيز جزيی از اين نشان ها محسوب می شود. مثال هم ميزد كه هيچ جا مثل فرانسه قوانين سكولار ندارد، چنانكه در امريكا بوش فقط، بجای كليسا در كاخ سفيد حرف ميزند و جنگهای صليبی را ميخواهد راه بياندازد، يا اينكه حتی روی پول امريكا تبليغ دينی اميد و اعتقاد بخدا نقش بسته است... ماجرای دختر خانم ايرانی ميزبانش هم اين بوده كه وی خيلی مقيد به دين بوده اما در مدت كوتاهی كه با پسری از راه تلفن آشنا شده و قرار ملاقات گذاشته بودند برای ديدار اولين بار با كسی كه نميشناخته 4 ساعت صرف آرايش كرده كه حتی اين خانم هم او را تشخيص نداده است و اين در كنار ديگر حركاتی كه مشاهده كرده بود برايش بسيار عجيب بود!!!

به هر روی، ضمن سپاس از عزيزانی كه مرتب در مورد كمردردم ميپرسند اميدواريم كه اين باقيمانده راه را هم بتوانيم پشت سر گذارده و تا اواخر ابانماه خود را به خاك ميهن عزيزمان برسانيم.

با بهترين آروزها و به اميد ديدار

دوستدارتان حسن و امير (كلن آلمان)