خوان كول
(Juan Cole )
پروفسور دانشگاه ميشيگان مقاله ای در سايت "خانه تميز"،
پيرامون جاسوس اسرائيل در امريكا نوشته است، كه اخيرا به ظاهر
لو رفته و تحقيقات از او آغاز شده است. او متهم است كه اطلاعات
محرمانه پنتاگون، در ارتباط با ايران را در اختيار اسرائيل می
گذاشته است.
تحريك جنگ عليه ايران
پرفسور "خوان كول" در مقاله ای به توضيح " جاسوسی لورنس
فرانكلين (
Lawrence franklin
)" پرداخته و نقشه وی و همكارانش را برای اشغال عراق و سپس
ايران فاش می سازد. حتی عضو ديگر گروه آنها، بنام "ديويد
ورمسر" (
David Wurmser
) سوريه را هم شامل نقشه اشغال می داند.
"فرانكلين كول" ژنرال سابق نيروی هوايی ارتش امريكا و تحليل گر
امنيتی وزارت دفاع اين كشور بوده است. او وابسته سفارت آمريكا
در اسرائيل بوده و پس از جنگ سرد بعنوان كارشناس امور ايران،
اين كشور را تهديدی عليه آمريكا و اسراييل می داند. او، حتی
توانست قدری فارسی بياموزد. فرانكلين ازافراد بسيار نزديك به
پل ولفووتيز(
Paul Wolfowitz
) است و توانايی مديريت پروژه های سياسی را دارد. او از
پنتاگون به بخش اطلاعاتی منتقل شد و در آنجا به كارشناس ويژه
امور ايران بدل گشت. فرانكلين مامور ويژه ولفووتيز و داگلاس
فيت (
Douglas Feith
) معاون بخش طرح ريزی وزارت دفاع برای رفتن به ايران شد. ( كول
از شيوه و زمان مسافرت فرانكلين به ايران ذكری نمی كند ) .
كول بطور خلاصه هدف فرانكلين را پيدا كردن راههای سقوط حكومت
ايران ذكر ميكند و او را پيرو و در ارتباط با مايكل ليدن (
Michael Leeden
) تحليل گر افراطی طرفدار حمله به ايران، می داند. او همچنين
در ارتباط مستقيم با هارولد رود (
Harold Rhode
) كارشناس ويژه خاورميانه بوده است.
كول با اشاره به اشخاص رابط و نزديكان فرانكلين به اين نتيجه
می رسد كه آنها هسته اصلی اين جمع در وزارت دفاع بوده اند.
آنها همچنين در ارتباط با فاشيست های ايتاليا بوده و بسياری از
اسناد جعلی عليه عراق را از طريق آنها تدارك ديده بودند.
پرفسور كول با اشاره به مقاله ای در " ماهنامه واشنگتن "
مينويسد كه فرانكلين از رابطان اصلی منوچهر قربانی فر، دلال
ايرانی اسلحه در رسوايی” ايران- كنترا" بوده است. پرفسور كول
به همچنين به يكی از ملاقاتهای فرانكلين با قربانی فر اشاره می
كند كه با هدف تخريب بهبود روايط ايران و آمريكا صورت گرفته
است. او می نويسد كه پس از جنگ عراق و تسليم مجاهدين خلق، اين
تفكر در ايالات متحده شكل گرفت كه با معامله سران مجاهدين با 5
عضو كليدی القاعده ( سيف العدل ، سعدبن لادن و غيره ) قدمی در
راه بهبود روابط آمريكا و ايران برداشته شود. فرانكلين ،
هارولد رود و مايكل ليدن با همكاری منوچهر قربانی فر توانستند
با تلاش بسيار اين معامله را بر هم زده و روابط دو كشور را
تيره تر كنند. كول می نويسد كه اين افراد در ملاقات با سران
مجاهدين خلق توافق كرده بودند تا از مجاهدين برای سقوط حكومت
ايران كمك گرفته شود و در عوض مجاهدين پس از پيروزی اسراييل را
برسميت بشناسند.
پرفسوركول مينويسد كه
FBI
شواهدی در دست دارد كه نشان ميدهد فرانكلين پيش نويس طرحی را
برای برخورد مستقيم با حكومت ايران به رييس جمهوری آمريكا، و
سپس به اسراييل ارسال كرده است. او به كنايه اين امر را به
دستگيری آل كاپون به جرم فرار از ماليات تشبيه می كند، چرا كه
معتقد است فرانكلين به قصد جاسوسی اين كار را نكرده است بلكه
از آنها پاسخ می خواسته كه آيا اين طرخ مورد قبول شما هست يا
خير؟ و چه تغييراتی بايستی داده شود؟ او شايد در حال آماده
كردن طرحهای خود برای اوايل 2005
است، زمانی كه كنگره اجازه عمليات نظامی يا حداقل
انجام طرحهای خاص ديگری عليه ايران را بدهد. كول اعتقاد دارد
كه اين اسراييل است كه ديپلماسی آمريكا عليه ايران را می نويسد
و اگر طرحی به آنها رسيده باشد از باب تعيين تكليف آن طرح است
نه از جهات ديگر.
كول در پايان می نويسد كه سخن از يك جاسوسی ساده لوحانه نيست،
اين توطئه ای است تا از آمريكا برای سرنگونی ايران استفاده شود
و پس از سرنگونی حكومت ايران حزب ليكود بتواند در خاورميانه
ميدانداری كند. دراين صورت است كه سيلويو برلسكونی ميلياردر
ايتاليايی با شركای نومحافظه كار خود در خاورميانه معامله را
شروع خواهد كرد و نو محافظه كاران راست در ايالات متحده پايدار
خواهند ماند. شايد حتی افشای انتقال اين پيام نيز خود بخشی از
همان عمليات توطئه در ايالات متحده و تحريك حكومت ايران باشد
تا بنای اوليه جنگ نهاده شود. |