يك اتفاق تصادفی بامزه، يك بحث چند دقيقهای را در خانه ما
موجب شد.
كشتی بابك
نورزاد با حريف مغولي در نهايت به نفع او تمام شد.
كمی البته ما تعجب كرده بوديم كه چرا برخلاف دفعات قبلی درباره
داور مسابقه هيچ چيز حتی نامش را هم نگفتند. اما وقتی كه او
دست دو كشتيگير را گرفت تا دست بابك نورزاد را به علامت
پيروزی بالا ببرد، تازه فهميديم مشكل از كجا بوده:
داور مسابقه يك زن بود!
نميدانم سر تكان دادن های نورزاد، وقتی كه داشت بعد از برد از
روی تشك پايين ميآمد، برای اين بود كه با بالا رفتن دست او
توسط داور زن گناهی مرتكب شده يا اينكه به بلايی كه بر سرش
ميآورند، فكر ميكرد. شرط ميبندم اگر فردا جمعه بود، كلی از
ائمه جمعه اين اقدام او را علت ناكاميهای مكرر ايران در
المپيك ميدانستند و ميگفتند او فداكاری آرش ميراسماعيلی را
بر باد داد! نكرد لااقل يك شلواری بپوشد كه در هنگام تماس دست
با زن بيگانه كه به علت اهل كتاب بودن زياد مشكل نبود، شبهه
قصد ريبه پيش نيايد!!
|