* * *

بازیهای المپیک رو به پایان است، با این که ورزشکاران ایرانی اکثرا دست خالی به میهن باز می گردند، اما سیل تشویق وتکریم به سوی یک ورزشکارجودوکار میهنمان جاری است. این همه،  نه به علت  آن است که وی همه رقیبان خود را حذف کرده و یا رکورد یا فن جدیدی را ابداع کرده، بلکه به خاطر شرکت نکردن وی در مسابقه با رقیب اسراییلی و به روایت دیگر، محروم کردن خویش از بازی به علت وزن اضافی است. شاید شما هم مانند نگارنده، نتوانید از لحاظ تکنیکی پاسخی به پرسش هایتان در این مورد داشته باشید، در هر صورت آرش اسماعیلی  ورزشکار ما یا به علت حرف شنوی از مقامات و یا به تصمیم خود، از یک مسابقه بازی المپیکی با یک ورزشکار اسراییلی خود داری کرده است  تا اعتراض سیاسی خود را علیه دولت اسراییل  اعلام کند. 

 از قضا فلسفه وجودی بازی های المپیک از776 سال قبل از میلاد مسیح ـ حتا به روایتی  دوقرن پیش تر ـ عکس این بوده است.  در بازیهای آغازین،  ساکنین همه دولت های متخاصم یونان در مسابقات شرکت می کردند.  و در تمام زمان  بازی ها و تدارک آن، بین این دول، ترک مخاصمه اعلام می شد و حتا در مرحله ای از جنگ یونان علیه تروا هم برای به راه انداختن این نوع بازیها بین ورزشکاران و سرداران یونان و تروا ترک مخاصمه موقتی پیش آمد، که اگر ادامه پبدا می کرد و داستان آن اسب چوبی و اهدایی که در دل خود سربازان یونانی را  پنهان کرده بود پبش نمی آمد؛ اکنون تمدنی احتمالا قدیمی تر از یونان، بین آتن و ایران  نابود نشده  بود.

در سالهایی که در دره المپیــا،  همان مكاني كه بسياري از مردم يونان باستان از شهرهاي آتن، اسپارت و تمام مديترانه كه به زبان يوناني تكلم مي كردند، گردهم می آمدند تا بزرگ ترين واقعه ورزشي فرهنگي را هر چهار سال يك بار برگزار نمايند،  مردم ایران و قوم یهود،- اجداد دو جودو کارمورد بحث ما- ،  بازیهای ورزشی نوع المپیکی نداشتند، ولی هیچ گاه مخاصم همدیگر نیز نبودند وحتا قوم کوچک یهود، مردم سرزمین وسیع ایران را همواره محافظ و ناجی خود در برابر دیگر همسایگان خود می دانست. تورات کتاب مقدس ، که به وسیله اصحاب حضرت موسی جمع آوری و تدوین شده است. دوبار ـ به صراحت ـ  از ایرانیان به نیکی و به عنوان ناجی قوم یهود و محافظ آنان از قثل عام عمومی یاد کرده است. اگر نجات قوم یهود به دست کوروش از یوغ اسارت و بردگی دربابل، شهرت تاریخی دارد. به روایت تورات،اردشیر دوم(؟)  به در خواست استر "وشتی"  ملکه یهودی الاصل خود دستوری به سراسر امپراطوری پارس برای خواباندن توطئه قتل عام  یهودیان فرستاد.  هرساله از سوی یهودیان سراسر جهان، این واقعه نجات قوم یهود به وسیله ایرانیان، به  عنوان "عید پوریم" جشن گرفته می شود. هر چند در بین مورخین در مورد وسعت سرزمینی ودقت زمانی این واقعه اتفاق نظر وجود ندارد، ولی دریک مورد هیچ شکی وجود ندارد؛ آن هم، دیـون  تاریخی بزرگی است که قوم یهود به ایرانیان دارد و متفکرین جهان هم  از ذکر آن کوتاهی نمی کنند. حتا برخـی از مورخین  فرهنگ نویس یهود ، تاج اولین دین یکتاپرستی (مونوتئیسم)  را از آن دین زرتشت ایرانیان می دانند و می نویسند که قوم یهود علت بدبختی و سرگردانی خود را از چند خدایی می دانست و با تقلید از ایرانیان پیروز، به یکتا پرستی رسید.

این گذر به تاریخ را زدم تا بگویم، هیچ علت فرهنگی ، دینی و تاریخی که دلالت بر کینه بین اقوام ایرانی و یهودی داشته باشد وجود ندارد. حالا که دیپلماسی جهانی پس از جنگ جهانی دوم، مردم خاورمیانه را مجبور به پرداخت کفاره گناهان یهود ستیزی اروپای  بین دوجنگ و کوره های آتش سوزی هیتلرکرده است، و جلاد های صبرا و شتیلا بر حکومت اسراییل استیلا یافته اند،  کشور ما می توانست، به جای آن که آتش بیار معرکه جنگ ومرگ ارزان  در خاورمیانه باشد، نقش موثری در رفع تشنج در منطقه ایفا کند.

اما طالبان حکومت جمهوری اسلامی که مسابقه ورزشی بین یک ورزشکار را با جودو کار اسراییلی نمی توانند تحمل کنند، تمام مردم ایران و حتا منطقه را به شرکت ناخواسته در یک مسابقه وحشت موشکی با اسراییل دعوت می کند.کاری که یکبار هم صدام حسین درجریان اشغال کویت کرد و حتی چند موشک هم شلیک کرد.

 حکومت اسراییل که سرزمین های همسایگانش را اشغال کرده است و جنبش آزادیبخش مردم فلسطین را سرکوب می کند، همواره توسط مجامع بین المللی و افکار عمومی جهانی  محکوم شده  است و هرگاه  که زیر فشار افکار عمومی داخلی ونهاد های بین المللی مجبور به عقب نشینی و پذیرش حداقل مطالبات مردم فلسطین شده است، دولتهای کاتولیک تر از پاپ منطقه که هرگز قدمی موثر ومفید برای مردم مبارز فلسطین برنداشته اند، بخاطر منافع ویژه خود سد راه صلح در منطقه شده اند. طالبان ایرانی نیز با حمایت از نیرو های مخالف نهاد های قانونی و شرکت در یک مسابقه تسلیحاتی با اسراییل مردم ما را به سوی یک جنگ ناخواسته دیگر می کشانند. اسراییل و ایران به زبان مشترکی در افزایش تشنج در منطقه رسیده اند.نگاه کنید به مواضع رهبر جمهوری اسلامی در برابر مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطینیان در دوران اسحاق رابین و شیمون پرز که سرانجام نیز با ترور رابین در اسرائیل متوقف شده و مسیر بازگشت را طی کرد. در آن زمان رهبر جمهوری اسلامی عرفات را خائن می دانست، چرا که با رابین مذاکره می کند!

نباید فراموش کرد که حکومت جمهوری اسلامی و اسراییل، تنها کشور های با رژیم آپارتاید در جهان اند و به شدت از تز "خودی" و "غیرخودی" دفاع می کنند. حتا آپارتاید سیاسی - مذهبی جمهوری اسلامی در قانون اساسی آن نیز بیان شده است و  با سپردن مجلس خبرگان رهبری، یعنی  بالاترین ارگان قدرت حکومت به صنف روحانیون، سایر مردم ایران را به ساکنین درجه دوم کشور تبدیل کرده است. حکومت اسراییل با قید تعلق انحصاری به نژاد یهود در قانون اساسی نامدون خود تنها حکومت آپارتاید نژادی ـ مذهبی کره زمین است.

در چنین شرایطی است که عاملین و آمرین فاجعه کشتار در صبرا و شتیلا در اسراییل به حکومت می رسند، تا سیاست خاخام های افراطی را اجرا کنند و به بهانه در خطر بودن  همیشگی، یهودیان سراسر جهان را بدوشند. و در ایران هم  قتل های زنجیره ای از ابتدای جمهوری اسلامی تاکنون، عاملین و آمرین اعدام های دسته جمعی در زندان ها، طرفداران "قتل درمانی" و عاملین ترور مخالفان سیاسی و جنگ افروزانی که فاجعه 7 سال جنگ فرسایشی را روی دست مردم ایران گذاشتند و همچنان در پی جنگی موشکی اند حکومت را دراختیار گرفته اند.

بی شک اگر رژیم آپارتاید اسراییل به حکومت همه ساکنین سرزمین موعود دوخلق تبدیل شود، با برگشت حداقل دو میلیون آواره فلسطینی و سه و نیم میلیون فلسطینی ساکن سرزمین اشغالی وعرب اسراییل یک تعادل سیاسی جغرافیایی دراین سرزمین موعود دوخلق با وجود پنج و نیم میلیو ن  یهود ساکن اسراییل بوجود می آورد  و اگر در ایران رژیم آپارتاید مذهبی و سیاسی به حکومت همه ایرانیان، بدون تبعیض مذهبی، نژادی و سیاسی تبدیل گردد بزرگترین و قوی ترین کشور غیر عرب منطقه به خاطر وابستگی های فرهنگی و تاریخی با مردم فلسطین و قوم یهود تبدیل به ضامن امنیت وصلح در منطقه می گردد. این هر دو پیش خواهد آمد.

بهتر نیست، تا رسیدن به هدف نهایی از هر تلاش تشنج زدایی  در منطقه پشتیبانی کنیم؟ ومیدان را برای نیرو های جنگ طلب در ایران و منطقه تنگ وتنگ تر کنیم؟

نیرو های طالبانی و جنگ طلب در ایران که به وسیله طرفداران استبداد و اقتدار در حکومت تغذیه می شوند همواره از افزایش تشنج در منطقه سود می برند. ارقام حساب های بانکی آنها در سایه کدورت های روابط سیاسی ایران و جهان افزوده می شود. نیروهای استبداد و اقتدار با نظامی کردن جامعه و جنگی کردن روابط ایران وجهان  نیرو های آزادیخواه وتحول طلب در جامعه را به طور کامل منزوی و سرکوب کنند. با زبان موشک می خواهند با جهان حرف بزنند، تا در داخل هم بتوانند گردن و قلم بزنند و بشکنند؛ و این درست روی دیگر همان سکه ایست که دولت های اسرائیل در آن سر خاورمیانه دنبال می کنند. آنها نیز پیوسته از حالت جنگی بین اسرائیل و کشورهای همسایه پیروی می کنند تا در داخل همه را به سود بانکداران اسرائیلی سرکوب کنند و این از سر اتفاق نیست که در اسرائیل هم جنگ طلبان لباس روحانی بر تن دارند و یا پشت نژاد پرستی و آئین های ارتجاعی تورات و تفسیرهای خاخام های یهودی سنگر گرفته اند.

منافع مردم ایران در کینه ورزیدن به مردم جهان و دولت هایی که آنان را نمایندگی می کند، نیست. ایجاد تغییردردولت ونظام سیاسی هر کشور به عهده مردم آن است. این ها کلید بسیار ساده همکاری بین خلق ها و صلح جهانی است.

نوادگان آرش کمانگیر، مرزهای صلح را نشانه گرفته اند و می خواهند تیر را رها کنند. چقدر این سخن "بهزادفرهانی" بازیگر تئاتر ایران بر دلم نشست که همین روزها در تهران و زیر فشار تبلیغات جنگی گفت: «آفرین بر قهرمانان جنگ عراق و دفاع مقدس، اما امروز مردم ما از همایش و سمینار صلح استقبال می کنند.»