مردم
شهرستان گناوه
در اعتراض
به تصميم دولت در انتقال بيمارستان سوانح و سوختگى گناوه به
شهرستان دشتستان به فرماندارى گناوه حمله كردند.
آنها
بعداز شكستن در و پنجره وارد
ساختمان فرماندارى شدند و تمام تأسيسات ، تجهيزات و امكانات
فرماندارى را غارت كردند و شمار زيادى از وسايط نقليه دولتى را
نيز به آتش كشيدند. همچنين اين افراد با هجوم به شهردارى،
اداره هاى آب و فاضلاب، برق، جهاد كشاورزى و گمرك نيز با تخريب
امكانات به غارت اموال عمومى پرداختند.
براساس اظهارات منابع آگاه محلى، شوراى اسلامى و برخى از ديگر
اقشار مختلف مردم پيش ازاين نارضايتى خود را اعلام كرده بودند
و طى يك اطلاعيه از مردم خواسته بودند با تجمع در جلوى
فرماندارى
خواسته
خود
اعلام كنند.
با افزايش شمار معترضان كه جمعيت آنان بيش از چهار هزار نفر
تخمين زده مى شد، جوانان ونوجوانان نيز
به تجمع اعتراضی پيوستند و سپس شورش آغاز شد.
يك مقام آگاه در فرماندارى گناوه گفته
است:
هيچگونه امكانات و تجهيزاتى در فرماندارى از گزند مهاجمان سالم
نمانده است. تاكنون تلفات جانى اين حوادث گزارش نشده و از
ميزان خسارت و شمار دستگير شدگان نيز خبرى در دست نيست.
پس از
چند ساعت نيروهاى ضد شورش از مركز استان و ديگر شهرستانهاى
همجوار كنترل
وارد گناوه شده و سرانجام نظم شهر دراختيار
نيروهاى نظامى، انتظامى و امنيتى
قرار گرفت.
نيروهاى ضدشورش تمام تقاطع ها ومناطق مركزى شهر گناوه را قرق
كردند
و
نوعی حكومت نظامی در شهر برقرار شد.
هرگونه آمد و شد مردم بخصوص جوانان و نوجوانانى كه سوار بر
موتوسيكلت هستند را متوقف ومورد
بازخواست قرار مى دهند. ورودى و خروجى شهر گناوه توسط نيروهاى
ضدشورش از طريق ايست بازرسى كنترل مى شود وخودروهايى كه قصد
خارج شدن از شهر را دارند مورد بازرسى قرار مى گيرند.
نتيجه آشكار
آنچه كه درباره اين شورش می توان گفت آنست كه:
1-
مردم جانشان به لب رسيده و دراولين فرصتی كه بدست می
آورند، بصورت كور دست به شورش می زنند.
2-
حكومت تمام راه های نفس كشيدن سياسی را بسته و بجای مردم
نماينده مجلس و شورای شهر و ... تعيين می كند كه اين جز به
بيگانگی و فاصله بيشتر حاكميت و مردم نخواهد انجاميد.
3-
وقتی گروه های وابسته به حكومت خود به همين شيوه، يعنی حمله به
اجتماعات، يورش و اشغال دفاتر احزاب و حتی شركت های اينترنتی،
حمله به دفاتر روزنامه ها و نابود كردن تاسيسات آنها و...
متوسل می شود و حاكميت خويش را ازاين طريق تحميل می كند، بسيار
طبيعی است كه مردم نيز يگانه زبانی كه برای انتقاد و اعتراض
ياد گرفته اند همان است كه در گناوه به نمايش گذاشتند.
4-
شورش گناوه نشان داد، كه ايران آبستن چنان خشم و نفرت و
فقر و بيدادی است كه هر لحظه می توان شاهد دهها و صدها "نجف"
در نقاط مختلف كشور باشيم. |