ملت شريف ايران
تحولات و حوادث ماههای اخير در عرصههای داخلی و خارجی بيانگر
روند نگران كنندهايست كه در صورت تداوم، ميتواند كشور را با
بحرانها و شرايط دشوارتری مواجه سازد.
از يك سو در عرصه داخلی، تداوم توقيف مطبوعات و بستن نشريات
اصلاحطلب، محدودكردن آزاديهای سياسی اجتماعی، ضعف و
ناهماهنگی در اداره امور كشور، كه مسئله نمايشگاه بينالمللی
و بسته شدن فرودگاه امام خمينی عليرغم صرف ميلياردها تومان از
بودجه بيتالمال برای ساخت آن، نمونههايی از آن است و از سوی
ديگر در عرصه خارجی، تشديد بحران فعاليت هستهای ايران، به
طوری كه محكوميت ايران در اجلاس آينده آژانس جهانی انرژی
هستهای قطعی به نظر ميرسد و احتمال ارجاع پرونده ايران به
شورای امنيت سازمان ملل بيش از هر زمان ديگری افزايش يافته
است، تيرگی روابط ايران و اروپا كه طی 7 سال اخير بيسابقه
است، ناتوانی در تصميمگيری در عقد سه قرارداد مهم و متضمن
منافع ملی با تركيه بر اثر اعمال فشارهای پنهان و شعارهای
بيپايه، تنش و تيرگی روابط با كشور عراق عليرغم سرمايهگذاری
هنگفت مادی، معنوی و تنزل موضع ايران از همسايهای دوست و
طرفدار صلح و آرامش به طرف متهم به مداخلهگری و ايجاد ناآرامی
و در نتيجه آن ربوده شدن مشكوك ديپلمات ايرانی، دستگيری مسئول
دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران و دهها ايرانی در عراق و از
دست دادن و يا تضعيف دوستان ايران در دولت اين كشور ... همگی
از شرايط بحرانی، ناكارآمدی رويكردها و تفكرات حاكم و آيندهای
نگران كننده حكايت ميكنند.
تحليل و داوری درباره اين وقايع و تحولات، بدون در نظر گرفتن
نسبت آن با نحوه انتخابات مجلس هفتم ممكن نيست. از يك منظر
همانگونه كه نفس انتخابات دوم خرداد به مثابه انتخاباتی آزاد،
پرشور و فراگير با ارائه تصويری زيبا از دموكراسی و ظرفيت
بالای نظام در فهم و درك مطالبات ملت، توانست جهانيان را به
تحسين و احترام كشور و ملت ايران وادارد، طراحيها و
زمينهسازيهای گسترده عليه كشور را خنثی و هرگونه فشار يا
اقدامی عليه ايران را بلاموضوع و منتفی سازد، انتخابات مجلس
هفتم به نحوی موجب كاهش اعتبار و تضعيف منزلت بينالمللی
جمهوری اسلامی ايران، افزايش فشارهای بينالمللی و تهديد عليه
امنيت ملی كشور شده است.
از منظری ديگر تقويت و تشديد رويكردهای افراطی و اقتدارگرايانه
و ماجراجويانه كه آثار خود را طی چند ماهه اخير در عرصههای
داخلی و خارجی به سرعت نمايان ساخته است، به مثابه دستاورد
انتخابات مجلس هفتم، آسيبپذيری نظام را در مواجهه با چالشها
و بحرانهای داخلی و خارجی دو چندان كرده است.
هر چند پيشبينی چنين روندی چندان مشكل نبود، اما تصور ميشد
اقتدارگرايان حداقل برای جلب اعتماد و آرای مردم تا انتخابات
رياست جمهوری آينده و تسلط كامل بر مقدرات كشور، از خود
خويشتنداری و عقلانيت نشان دهند و در اعمال ديدگاههای خود
شتاب نورزند، اما ظاهراً تمايلات تمامتخواهانه و ديدگاههای
ماجراجويانه اين جريان، چنان شديد و عميق است كه حتی تلاش
عناصر پختهتر و با تجربهتر وابسته به اين جريان نيز نتوانسته
از بروز و ظهور پيش از موعد آن جلوگيری كند. اين در حالی است
كه هنوز طرحها و تصميماتی نظير جداسازی دختران و پسران در
محيطهای دانشگاهی، الزام دولت به غنيسازی اورانيوم، الزام
شهروندان به پوشش اشكال خاصی از لباس، اصلاح قانون انتخابات در
جهت تثبيت و نهادينه كردن نظارت استصوابی و محدود كردن آزادی و
صلاحيت نمايندگان در دفاع از حقوق ملت و مصالح كشور و ... طی
دو ماهی كه از آغاز كار مجلس ميگذرد، هنوز از حد زمزمهها و
تصميمگيريهای محفلی فراتر نرفته و فرصت طرح علنی و صورت
قانونی نيافته است.
مجلس ششم كه به تدريج قدر و ارزش آن بيش از پيش بر همگان آشكار
ميشود با تلاش پيگير خود در كاهش فشار و جلوگيری از تحميل
بحران بر كشور، در عرصههای بينالمللی كارنامهای درخشان بر
جای گذاشت. به عنوان يك نمونه روشن، در زمان فعاليت خود اجازه
نداد تصميمات و عملكردها در قبال بحران هستهای به گونهای
سامان يابد كه حاميان مواضع ايران منفعل يا به مخالف تبديل
شوند و پرونده فعاليت هستهای ايران به شورای امنيت ارجاع شود.
امروز در حالی كه دول اروپايی در قبال فعاليت هستهای ايران به
مخالفان سرسخت تبديل شده و موضعی شديدتر از آمريكا اتخاذ
ميكنند و احتمال ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت بيش از هر
زمانی قوت گرفته است، در مجلس شعار خروج از پيمان
NPT
داده ميشود و راه يافتگان مجلس هفتم طی نامهای به
رئيسجمهوری از او ميخواهند به طور يكجانبه غنيسازی اورانيوم
را از سر گيرد. اين در حالی است كه سياستها و اقدامات مورد
تاييد و حمايت اينان موجب محروميت ايران از حقوق مسلمی شده است
كه كليه اعضای پيمان
NPT
بدون هيچ مشكلی از آن برخوردارند.
توضيح و تاكيد بر اين مطالب از آن روست كه متوليان، طراحان و
حاميان اين رويكردها بدانند مسئول نتايج خوب و بد تصميمات و
اقدامات خود بوده و در آينده بايد پاسخگوی ملت باشند.»
در بخش ديگری از اين بيانيه می خوانيد:
«
در تحليل اقتدارگرايان، شرايط منطقهای و جهانی از جمله اوضاع
بحرانی عراق و واكنشهای بينالمللی در قبال آن به گونهايست
كه آمريكا حداقل در كوتاه مدت قادر به اقدام نظامی عليه ايران
نيست. لذا اتخاذ مواضع شعاری و اقدامات افراطی، در حال حاضر
چندان پرهزينه نخواهد بود، اما در عرصه داخلی منافع قابل توجهی
برای ايشان به ارمغان خواهد آورد.
به نظر ميرسد اقتدارگرايان اميدوارند با تشديد بحران در عرصه
سياست خارجی بتوانند افكار عمومی را از اصليترين مسائل داخلی
منحرف ساخته و با خلق تابوی دشمن و خطر بالفعل خارجی، فضای
داخلی را نظامی، دموكراسيخواهی را بلاموضوع، فضای سياسی را
مسدود و زمينه را برای حاكميت استبدادی خود فراهم كنند. اين
هدف چنانكه گفتيم جز با خلق خطر و بحران خارجی كه ساكت كردن هر
صدای انتقاد و اعتراض را در داخل توجيه ميكند ميسر نخواهد
بود.
درك اينكه اين خط مشی تا چه حد برای آرمانهای ملت، استقلال و
تماميت ارضی كشور خطرناك و تهديدآفرين خواهد بود چندان مشكل
نيست. از اين رو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران انتخابات
آينده رياست جمهوری را از اين جهت كه ميتواند فرصتی مغتنم
برای توقف اين روند و نجات كشور و ملت باشد مهم و حياتی
ارزيابی ميكند. به نظر ما نتايج انتخابات رياستجمهوری آينده،
نقش تعيين كنندهای در سرنوشت استقلال، تماميت ارضی كشور و
تداوم يا نابودی آرمانها و آرزوهای ملت خواهد داشت. سكوت و
كنارهگيری از انتخابات و خالی كردن ميدان به نفع
اقتدارگرايان، به معنای سپردن سرنوشت كشور به دست صاحبان افكار
ماجراجويانه و كمك به حاكميت استبداد، درگيرشدن با جهان و
تضعيف بنيادهای استقلال، وحدت و اقتدار كشور است.
» |