عبدخدائی (عامل ترور نافرجام دكتر حسين فاطمی وزير امور خارجه
مصدق) كه اكنون
دبير كل حزب فدائيان اسلام
است، در يك مصاحبه اتمی
گفت:
«ما
قيم مردم نيستيم . بايد تن به خواست مردم بدهيم.
آرمان ما اسلام است و مبارزه ما با استبداد , زور و قدرت بر
پايه همين مساله است.»
عبدخدائی اين سخنان را در مصاحبه با خبرگزاری "ايلنا" بر زبان
رانده، اما يكوقت تصور نكنيد كه منظور او از مبارزه با استبداد
مثلا مقابله با رهبر و قوه قضائيه و هم انديشانش در موتلفه
اسلامی است و يا از تن دادن به خواست مردم اينست كه به رای
آنها گردن بگذاريم و مجلس فرمايشی به آنها تحميل نكنيم. خير!
عبدخدائی اين حرف ها را در داخل ايران زده، اما به اين مسائل
داخلی ارتباطی نداشته است. ادامه مصاحبه او را بخوانيد:
«قلدرهای
دنيا حق تعيين تكليف برای ما ندارند.
من با كنترل آژانس نسبت به انرژی هستهای مخالفم . چرا ايران
نبايد امروز اورانيوم غنی شده داشته باشيم .»
يكی از اساسی ترين اشكالات فعاليت اتمی ايران اتفاقا دفاع
امثال عبدخدائی از داشتن و تمايل آنها به توليد سلاح اتمی است.
چه دفاعی بدتر از دفاع امثال عبدخدائی، شريعتمداری، ملاحسنی،
جنتی، عسگراولادی و... از اتم؟
بخش ديگری از مصاحبه جهانی عبدخدائی را بخوانيد:
«ما
در هزاره سوم هستيم كه كانت , دكارت , روسو و ولتر اعلاميه
حقوق بشر را صادر كردند ، مبنی بر اينكه همه انسانها با هم
مساوی هستند
.»
دراين بخش هم عبدخدائی اعلاميه حقوق بشر را برای مردم ايران
نمی خواهد، يك وقت اشتباه نشود. دراينجا نيز حرف ها و توصيه
های حقوق بشری او جهانی است. ادامه اش را بخوانيد:
«
چه رجحانی آنها بر كشورهای ديگر دارند كه ميتوانند نيروی
هستهاي(
دقت كنيد! صحبت از نيروی هسته ايست و نه فن آوری اتمي)
داشته باشند ، اما ما بايد كنترل شويم و آنها مأمور كنترل ما
باشند . ما با ساختن بمب اتمی مخالفيم ، چون انسانهای
بيگناه زيادی از بين ميروند ، اما عقل هيچ انسانی اين كاری
كه آنها ميكنند را نميپذيرد .
»
بخش آخر صحبت او را جدی نگيريد. تعارف كرده است. و الا در اين
دو دهه كه مثل برگ خزان انسان در اوين و گوهر دشت و كردستان و
بلوچستان و تهران و در ادامه جنگ با عراق برای فتح كربلا و
نجف... روی زمين ريخته شد، هرگز كسی سخنی از ايشان درباره خون
انسان های بی گناه نشنيد و نخواند.
اين بخش جنگی اظهارات عبدخدائی را هم، حالا بايد بخاطر سپرد،
چرا كه فردا دير است. ضمنا آن قسمت را كه به حساب مردم فرمايش
جنگی می كند را مقايسه كنيد با آماری رسمی كه از آخرين نظرسنجی
ها در جمهوری اسلامی تهيه شده و در همين شماره با
عناوين"جوانان كشور..." و"زير25 ساله ها" می خوانيد!:
«آنهايی
كه از رويارويی فيزيكی با آمريكا وحشت دارند، ميتوانند با
آمريكا مذاكره كنند. هميشه به نام مصلحتانديشی، ملتها تحت
ستم قرار گرفتهاند. اگر آرمانگرا هستيم بايد بايستيم .
مردم ما وحشت ندارند كه با قدرت های بزرگ در بيفتند .
ما از نظر مرزهای جغرافيايی و ملی با عراق متفاوتيم . ما نبايد
به اروپاييها امتياز دهيم . مقاومت بر اسارت رجحان دارد .
دست آخر اين است كه از قرارداد
NPT
بيرون بياييم و مطمئن باشيد كه آمريكا نميتواند هيچ عكس
العمل فيزيكی انجام دهد ."
عبدخدائی، كه با شكم سير مصاحبه كرده، درارتباط با
احتمال تحريم اقتصادی ايران
گفت:
«تحريم
نميتواند اثری داشته باشد، ما يك كشور نيستيم بلكه يك قاره
هستيم ، ما نميتوانيم آرمانهايمان را برای زندگی فيزيكی از
دست دهيم ، ما بايد با شرايط تحريم بسازيم و بدون امتياز دادن
به غربيها در برابرشان بايستيم.»
آيا جائی برای ترديد باقی مانده كه رهبر سخنگوی چه جرياناتی در
كشور شده و با سرنوشت كشور و مردم آن چه كسانی بازی می كنند؟
عبدخدائی كه تا درگذشت آيت الله خمينی، به توصيه و خواست او
منزوی بود و بدليل سوابق نادرستش در زندان و تروريست بودنش حق
فعاليت سياسی نداشت، پس از درگذشت وی اينگونه كه خوانديد دست
از آستين بيرون آورد. |