"حسين پناهى" بازيگر تئاتر، سينما و سريال های تلويزيون براثر
سكته قلبی درگذشت. پناهی از جمله نيروهای مذهبی ابتدای تاسيس
جمهوری اسلامی بود و مدرسه آيت الله گلپايگانی را در قم پشت سر
گذاشته بود. سرنوشت او در پايان جنگ با عراق و زمان پس از
درگذشت آيت الله خمينی، همان شد كه سرنوشت بسياری از نيروهای
مذهبي( از بخش هنری تا معلولين جنگي) ديگر شد. با اين تفاوت كه
حسين پناهی به مواد مخدر نيز پناه برد.
پناهی تئاتر را درمدرسه هنرجويی "آناهيتا" شروع كرد و پس از
چهار سال بازيگری، با بازی در فيلم سينمايی "گذرگاه" و "گال"
از سال 1365 وارد سينما شد.
حضور قوی او در نقشهای خاص و به ويژه شخصيتهايی با قالب
"مجنون" باعث شد كه اين تيپ نقشها در بازی او جا بيفتد و اين
امر در فيلمهای موفقی چون "نارونی” (1367), در سير تندباد
(1367), سايه خيال (1369) و اونيار (1370) نيز تكرار شد.
او در سال 1367 برای اولين بار برای فيلم "در مسير تندباد"
كانديد جايزه بهترين بازيگر نقش دوم مرد شد و دو سال بعد و
برای بازی استثنايی خود در "سايه خيال" كانديد جايزه بهترين
بازيگر نقش اول مرد شد و تنها ديپلم افتخار را كسب كرد.
پناهی در سال 1371 برای فيلم "مهاجران" برای دومين بار كانديد
جايزه بهترين بازيگر نقش
دوم مرد شد.
بازی او در سريال "آژانس دوستی” يكی از نقشها و بازيهايی
بود كه هنوز از ذهن مخاطبان بيرون نرفته است, آخرين حضور او در
سينما به فيلمهای بابا عزيز (1382) و قصههای كيش (اپيزود
اول - كشتی يوناني) (1377) بر ميگردد.
او پيش از مرگش در يكی از معدود مصاحبههايش در مورد دليل
بازی در قالب شخصيتهای مجنون گفته بود, كه دليل آن را
مخاطبان بعد از مرگش خواهند فهميد. در مراسم خاكسپاری او
بسياری از بازيگران نسل جديد ايران شركت داشتند و عمدتا متاثر
از زندگی دردمندانه سال های اخير بودند.
حسين پناهی را از مقابل تالار وحدت و روی شانه های همكاران و
همراهانش در سريال "آژانس دوستی” تا وسيله ای كه او را به
كهكيلويه(زادگاه او) می برد حمل شد.
رسول نجفيان كه اجرای مراسم ياد بود و حمل پيكر پناهی را
برعهده داشت در اين مراسم فاش ساخت:
جسد حسين پناهی بعد از 4 روز در خانهاش پيدا شد. اين بی
پناهی بود نه پناهي |