يك صد سال پيش از اين،
در اين آب و خاك واقعه ای روی داد كه به نام انقلاب مشروطيت
در تاريخ اين كهنه ديار ثبت گرديد كه اگر چه بايد از آن درس
می گرفتيم تاعبرت امروز مان باشد، اما هر ساله در يادمان اين
واقعه آنچه شنيده ايم،
جز حكايتی كه به هزار روايت گفته می
شود، پندی به كارمان نيامد و ازآن بهره ای نبرديم.
طرفه آنكه نسل امروز هم به درستی نميداند كه اصل ماجرا چه بود
وازكجا شروع شد و سرانجامش چه شد،
چرا كه فراوانی روايت های ضد و نقيض از اين حكايت ديرينه
آنقدر
هست تا نسل امروز كمان آن برد كه هر كه به زعم خويش يار می
طلبد، از جمله گروهی از بازماندگان سلسله ی قاجاريه كه عهد و
پيمانی با اين سلسله دارند، اين حركت پويای تاريخی را از سر
عطوفت و حس دمكراسی خواهی پدر تاجدارشان می دانند و زبان و
قلم خويش را بر سر ترويج اين پنداربكار گرفته ومی گيرند واز
سوی ديگر گروهی هم كه ريشه ی سلايق و علايقشان در
مذهب
و اسلام خواهی گره خورده است، انگيزه ی وقوع اين جنبش را در
اسلام طلبی ايرانيان دانسته و روحانيت را هم تنها
علمدار اين خيزش مدنی معرفی كرده اند و از ديگر سو گروه
روشنفكرانند كه تا كنون هر چه دل تنگشان می طلبيد به خورد
نسل ديروز و امروز داده اند،
وتمامی جنبش های ناكام ما نده و يا بعبارتی بهتر، به بيراه
رفته چون مشروطيت را حاصل انديشه مدبران جامعه و القاء
وتكثر آن در جامعه توسط روشنفكران می خوانند.
اگر چه امروز و در اين برهه از تاريخ
وجه
غالب آن است كه در طی 25 سال گذشته مرسوم و متداول است كه
اساسا در اين گستره ی تاريخی، اگر قيام وجنبش آزاديخواهانه
ا ی رخ داده است ،
از سر عرق دينی و مذهبی و ايضا اسلامی بوده، ونه از سرفشار
ظلم وتعدی زورگويان يا احيانا از باب وطنخواهی نياكان ما، كه
حرفی هم نيست،
اما با اين همه آنچه برای نسل امروز به مثابه ی يك پرسش
تاريخی مطرح است،
چرايی ناديده انگاشتن آموزه های نهفته در جنبش هايی چون
مشروطيت است كه هر يك از اقشاری كه خود را عامل تاثير گذار بر
جامعه برای خيزش و جنبش اين ملت ميدانند، از اين آموزه ها
غافل بوده اند .
آنچه امروز در سالگرد انقلاب مشروطيت برای نسل امروز حائز
اهميت است دستاورد های آموزه های آن است،
نه روايت های هزار گونه از واقعه ای كه بهر تقدير، چه خوب يا
بد در تاريخ اين آب و خاك ثبت گرديد.
آنچه نسل امروزاز يادمان اين جنبش تاريخی می جويد تجربه ها و
آموزه های بكار
رفته شده از اين جنبش است نه دوباره كاويدن يك حكايتی كه به
تاريخ پيوسته است حتی اگر از منظری تازه مشروطيت را در مجموعه
ی جهانی ببينيم و در غالب نظريه ه ای چون
world system
دريابيم، اگر به دردمان درمان نباشد چه سود؟ و چه به جان می
نشيند وقتی از سخنوری از عالم سياست امروز اين آب و خاك می
شنويم كه انقلاب مشروطه
مهمترين انقلاب
بورژوا دموكراسی در ايران بوده است {اما} و بسيار عجيب است كه
از بسياری از كشورها عقب افتاده است
كه در پاسخ
بايد به همان گفته از ديگر سياست باز امروز بسنده كرد
كه
نه تنها نهضت مشروطه ، كه هيج يك از نهضت های ثبت شده در
تاريخ اين كهنه ديار به آگاهی تاريخی ما مبدل نگشت
. |