دربازی شطرنج، وقتی بيشتر مهره های مهم حذف شده اند و شاه در
وضعيت تهديد جدی كيش و مات قرار دارد، گاهی از روشی استفاده می
كنند كه به آن "به قلعه رفتن" يا به طور خلاصه "قلعه" می
گويند. در اين روش شاه، پشت سه سرباز
و يك قلعه پناه می گيرد. به
نظر می رسد با تغيير كلی وضعيت حاكميت ايران كه در انتخابات
آينده رياست جمهوری با كنار رفتن احتمالی اصلاح طلبان از آخرين
بخش حاكميت (قوه مجريه) كامل می شود، وضعيت "قلعه" در جامعه
مدنی ايران حاكم خواهد شد.
از فردای اعلام نتايج هفتمين انتخابات مجلس و مسجل شدن اين
موضوع كه اصلاح طلبان مجلس را تقريبا به طور كامل از دست داده
اند، طبيعی بود كه در كنار انتقاد از ديگران، روند "انتقاد از
خود" نيز شروع شود. مضمونی كه در بيشتر مصاحبه های "انتقاد از
خود" كه چهره های اصلاح طلب در مصاحبه با خبرگزاريها و روزنامه
ها اعلام كردند، بی توجهی اصلاح طلبان به جامعه مدنی و تقويت
سازمانهای غيردولتی بود. از كنار هم گذاشتن اين مصاحبه ها می
توان به اين نتيجه ساده رسيد كه اصلاح طلبان در گام بعدی به
ايجاد سازمانهای غيردولتی خواهند پرداخت؛ سازمانهايی كه در
محدوديت های احتمالی آينده برای مطبوعات و احزاب نه تنها به
آنها اجازه خواهد داد فعاليت اجتماعی و حتی سياسی خود را به
شكلی علنی و قانونی پی بگيرند بلكه در غياب هويت اجتماعی كه در
هشت سال گذشته به دليل پست و مقامهايی كه داشتند كسب كرده
بودند، می تواند هويتی اجتماعی به عنوان مسئول يا رييس يا دبير
يا ... فلان سازمان غيردولتی برای آنها به ارمغان بياورد.
هرچند در چند سال گذشته نيز تعدادی از اصلاح طلبان در كنار
فعاليت رسمی خود به عنوان عضوی از دولت يا مجلس و فعاليت سياسی
خود در احزاب و مطبوعات، سازمانهای غيردولتی را تاسيس كردند
اما جز در موارد انگشت شمار، به نظر می رسيد اين سازمانهای
عموما تك نفره، تنها روی كاغذ وجود داشتند و فعال شدنشان به
روز مبادايی موكول شده بود. با نزديك شدن آن روز مبادا به نظر
می رسد اصلاح طلبان به شكلی گسترده قصد پناه گرفتن در "قلعه"
جامعه مدنی را داشته باشند.
باوجود اينكه عرصه جامعه مدنی، برخلاف عرصه حاكميت در ايران يك
عرصه كاملا باز و آزاد است و صرفنظر از محدوديتهايی نظير تاييد
وزات اطلاعات و نداشتن سوءپيشينه كيفری، تمامی شهروندان ايرانی
از جمله اصلاح طلبان حق دارند وارد عرصه فعاليتهای آن شوند و
آن طور كه از اوضاع و احوال به نظر می رسد اين اتفاق عنقريب به
شكل گسترده ای خواهد افتاد، اما ورود پرتعداد و گسترده اصلاح
طلبان، به خصوص اصلاح طلبان حكومتی به عرصه جامعه مدنی
نگرانيها و تهديدهايی را ايجاد خواهد كرد.
با اينكه اختلاف نظرهای فراوان در تعريف "سازمان غيردولتی”
وجود دارد، نقطه مشترك تمامی اين تعريفها، "غيرسياسی” بودن
سازمان غيردولتی است. همين ويژگی است كه يك حزب سياسی را از يك
سازمان غيردولتی متمايز می كند. نخستين تهديد موجود، مساله
"سياسی شدن" فضای جامعه مدنی است. هم اكنون نيز در حوزه های
مختلف فعاليت غيردولتی (زنان، كودكان، محيط زيست، حقوق بشر،
صلح، ميراث فرهنگی و...) تعداد اندكی از سازمانهايی وجود دارد
كه ماهيتا يا از نظر شيوه عملكرد بيش از آن كه يك سازمان
غيردولتی باشند، يك حزب سياسی هستند و تنها به اين دليل كه
اداره كنندگان آن براساس قوانين جمهوری اسلامی نمی توانستند
حزب سياسی تاسيس كنند، به فعاليت غيردولتی روی آورده اند اما
اين تعداد اندك در مقابل اكثريت سازمانهای غيردولتی كه ماهيت و
عملكردی غيرسياسی دارند آسيب جدی را ايجاد نمی كند. ورود
پرتعداد سياستمداران اصلاح طلب كه بيش و پيش از آن كه قصد
واقعی فعاليت غيردولتی داشته باشند، به دنبال چتری مناسب برای
ادامه فعاليتهای خود می گردند يا در خوشبينانه ترين حالت، از
نظر تئوريك به اين نتيجه رسيده اند كه پروژه اصلاحات سياسی
قابل پيگيری نيست و بايد به دنبال اصلاحات اجتماعی بود، به
سرعت فضای جامعه مدنی ايران را سياسی خواهد كرد و سازمانهای
غيردولتی ايران در معرض دعواهايی قرار خواهند گرفت كه در واقع
از حوزه سياست وارد حوزه جامعه مدنی شده است. سياسی شدن فضای
جامعه مدنی نه تنها از درون به هماهنگی يا امكان كار جمعی
سازمانهای غيردولتی بر سر منافع و اهداف مشترك، كه هم اكنون به
شكلی نصفه_نيمه در برخی از حوزه ها در حال تجربه شدن است، لطمه
خواهد زد بلكه از نظر بيرونی و از ديدگاه حاكميتی كه حتی
غيرسياسی ترين سازمانهای غيردولتی را هم نوعی "تهديد" يا
"دردسر" به حساب می آورد بهانه ای به دست خواهد داد تا بر
جامعه مدنی كوچك و ضعيف ايران فشارهای خارج از حد تحملش وارد
كنند.
نگرانی ديگری كه وجود دارد، ورود فرهنگ كار دولتی به عرصه
جامعه مدنی است. مديران ميانی دولتی فعلی كه به نظر می رسد
مديران سازمانهای غيردولتی بعدی باشند، به دليل عادت سالهای
مداوم به كار دولتی و نداشتن آگاهی و تجربه نسبت به تفاوت
ماهيت كار غيردولتی و دولتی، لاجرم بوروكراسی، روابط عمودی و
سلسله مراتبی، عدم شفافيت و خلاصه تمامی خصوصيات منفی كار
دولتی و روابط دولتی را با خود به درون سازمان خود و در سطحی
وسيعتر، جامعه مدنی خواهند آورد اين فرايند، ارزشهای اخلاقی
سازمانهای غيردولتی ايران از جمله ساختار افقی، به حداقل
رساندن سلسله مراتب، كار جمعی، تحمل و مدار، شفافيت، روابط
دموكراتيك بين سازمانی و...را كه در ساليان گذشته زحمت زيادی
برای تبيين و جا انداختن آن شده است، مورد تهديد قرار می دهد.
اين تهديد تنها زمانی به يك فرصت تبديل خواهد شد كه اصلاح
طلبان، مديران و مشاوران دولتی و... اولا، به فعاليت غيردولتی
در جامعه مدنی اعتقاد داشته باشند و به آن تنها به عنوان يك
ضرورت سياسی در روزهای سخت نينديشند و ثانيا، بپذيرند كه تجربه
سالهای دراز آنها در بخش دولتی، كارايی و فايده اندكی در حوزه
غيردولتی خواهند داشت و بخواهند آن را كنار بگذارند و از ابتدا
با يادگيری ارزشها و روشهای جامعه مدنی كار خود را آغاز كنند.
|