شب آخر سفر آقای خاتمی به آذربايجان و برای شركت در جلسه شورای برنامه ريزی و مراسم سالروز مشروطيت به تبريز رفتم.

در فرودگاه وقتی سوار اتومبيل استانداری شدم، شوخی ام گل كرد و با لهجه تركی چند كلمه احوال پرسی كردم، فقط هم همان چند كلمه را بلد بودم. تا هتل اين برادر بزرگوار تركی حرف زد و من هم نه می توانستم بگويم نمی فهمم و نه می فهميدم. حدس می زدم چه می گويد و  گاهی ايشالّا و هَن و اينها می گفتم.

به هر زوری بود فوتبال را هم دنبال كرديم و بعد هم با دلی پرخون به جلسه رفتيم.

استان آذربايجان از نظر مساحت در رديف دهم قرار دارد ولی نكته جالب اين بود كه اين استان از نظر تعداد مهاجر فرستي(به معنای فرستادن- پيك نت) رتبه اول را دارد. در طول سالهای 65- 75 تنها 215043 نفر از استان رفته اند كه 123452 نفر آن به تهران آمده اند. در سالهای بعد هم همين نسبت وجود داشته است. لذا در همه محل های تهران اگر كسی فقط تركی بلد باشد كارش لنگ نمی ماند. در اين سفر 376 پروژه افتتاح شد. سالگرد مشروطيت هم بهانه ديگر اين سفر بود.

صبح امروز در نود و نهمين سالگرد مشروطيت مراسمی برگزار شده بود. سال آينده كه صدمين سال است، بدليل نبودن آقای خاتمی و احتمال عدم برگزاری و تجليل از مشروطيت احتياطاً امسال مراسم برگزار شد.

آقای خاتمی طی سخنانی، نفی فرماندهی مطلق، تبديل شدن رعيت به ملت، تدوين قانون اساسی، تبديل شدن دولت به كارگزار ملت، تاسيس مجلس، گسترش مطبوعات به عنوان ركن چهارم را از خصوصيات مشروطيت ذكر كرد.

وقتی خاتمی اين عناوين را توضيح می داد فهميدم كه بايد يادبود مشروطيت امسال برگزار شود. آخر سخنرانی آقای خاتمی چند كلمه ای تركی خواند، درست خواند ولی تركی با لهجه يزدی شده بود. تصور كنيد چه می شود!

در مسير بازگشت آقای خاتمی داشت خلاصه روزنامه ها را می خواند، يك مرتبه پرسيد شما را احضار كرده اند؟ گفتم خبر ندارم. گفت در روزنامه ايران نوشته، روزنامه را گرفتم، ديدم نوشته مدعی العموم به عنوان تشويش اذهان عمومی در دروران انتخابات احضاريه فرستاده است. البته هوای تبريز، برخلاف آنچه تصور می كرديم، گرمتر از تهران بود. (و(بلاگ سيد محمد علی ابطحي