ايران

پيك

                         
 

گزارش دومين نشست اعتراضی روزنامه نگاران ايران

سعيدحجاريان:

اين طرح يكصد ساله را برسردر انجمن دفاع از مطبوعات نصب كنيد

پس از يكصد سال

رسيديم همانجا كه بوديم باز!
 
 

دومين نشست و تريبون آزاد روزنامه‌نگاران در اعتراض به ناديده انگاشتن حقوقشان و توقيف روزنامه‌ی وقايع اتفاقيه و ماهنامه‌ی آفتاب ، همچنين توقف انتشار روزنامه‌ی جمهوريت عصرديروز (دوشنبه) در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران برگزار شد.

گروهی از اعضای شورای مركزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و جمعی از روزنامه‌نگاران كشور در اين نشست اعتراضی حضور يافتند.

 

در اين نشست ماشاءالله شمس‌الواعظين سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، نسبت به قتل عام و كشتار جمعی مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسی هشدار داد.

شمس‌الواعظين با اشاره به آنچه كه سابقه‌ی دادستان تهران مي‌ناميد، پرسيد: چرا علي‌رغم اتهامی كه انجمن دفاع از آزادی مطبوعات بارها به وی وارد كرده است، او هيچ شكايتی نكرده و يا پاسخی نداده است؟

وی با اعتقاد بر اينكه برخورد فيزيكی با روزنامه‌نگاران همچنان ادامه خواهد يافت، به گزارش سه ماهه‌ی اول سال جاری اين انجمن تا پيش از توقيف روزنامه‌ی وقايع، آفتاب و پيام كردستان، به سی و چهار مضيقه از سوی دستگاه قضايی در مورد مطبوعات اشاره كرد و گفت:

تقريبا هر دو روز برای يك پرونده مطبوعاتی حكم سنگين صادر شده كه به نسبت سال گذشته افزايش چشمگيری داشته و حتی دامنه‌ی آن از تهران به شهرستانها كشيده شده است.

وی با اشاره به گفتارهای مطلق گرايانه‌ در عرصه‌ی سياست خارجی و قضايی تاكيد كرد: مطبوعات قلمروی بلازده‌ای شده كه به جان آن افتاده اند.

شمس‌الواعظين با بي‌ربط خواندن مباحثی همچون اتهام مبنی بر تكيه بر محافل خارجی به روزنامه‌نگاران يادآور شد؛ خانواده‌ی مطبوعات در سراسر جهان خانواده‌ی واحدی است و وقتی امكان دادرسی محلی برای عضوی از اين خانواده پيش آمد، مراجعه به نهادهای حرفه‌ای بين‌المللی به عنوان يك راهكار، طبيعی است فارغ از اينكه محافظه‌كاران چه برداشتی خواهند داشت.  مراجعه به نهادهای بين‌المللی اولتيماتوم نيست اين حق روزنامه‌نگاران است.

چهار شكايت من از دادستان تهران مدتهاست در دادسرای ويژه‌ی قضات مانده است.

سيد مصطفی تاج زاده در اين اجتماع اعتراضی گفت:

سخنان من در اين نشست مواضع من است و نه سازمان مجاهدين يا جبهه‌ی مشاركت.

تاج زاده افزود: ما در تلاش بوديم با رعايت حقوق بشر در ايران، اتهام عدم رعايت آن را از دوش كشور برداريم.  اما عملكرد "اقتدار گرايان“در نقطه‌ مقابل چنين تصميمی قرار دارد. عملكرد آنان در طول تاريخ ايران كم سابقه و بي‌سابقه بود.

توقيف فله‌ای مطبوعات نتيجه‌ ترس محافظه كاران از قدرت موج رسانه‌های مستقل و اصلاح طلب بود. آن زمان عبور از خط قرمز را بهانه كردند، حالا، امروز دو روزنامه‌ وقايع اتفاقيه و جمهوريت كدام يك از خطوط قرمز مدعی اين طيف را نقض كرده يا چه مطلب خلاف موازينی را چاپ كرده بودند؟ كه توقيق شدند؟

مبنای محافظه كاران بر يك صدا كردن جامعه است. آنها مي‌پرسند كه چرا ما حضور آنان در عرصه را مساوی نقض حقوق بشر و شهروندان مي‌دانيم، در حالي‌كه عملكرد آنها گويای اين امر است. همچنانكه يكی از نمايندگان آنها در مجلس عنوان كرده است كه نيازی به انتشار يك مطبوعه‌ی جديد در جامعه نيست. جامعه با هوشياری در مقابل اين عملكرد آنان ايستادگی خواهد كرد. قدرت آزادی دادن هر نظام، بيانگر اقتدار آن است. نظامی كه فاقد چنين قدرتی باشد، از هيچ اقتداری برخوردار نيست. اگر محافظه‌كاران مي‌خواهند ثابت كنند كه نه از مردم مي‌ترسند و نه از درون پوسيده و ضعيف‌اند، بايد به حقوق ملت احترام بگذارند.

مراد ويسی، عضو شورای سردبيری روزنامه توقيف شده‌ی وقايع اتفاقيه دراين نشست گفت:

بايد تريبون‌های اين‌چنينی را حفظ كرد تا كاستي‌های حقوق بشر را به گوش همگان برسانيم.

در بررسی وضعيت روزنامه‌نگاران در عراق، معلوم می شود 160 روزنامه در اين كشور وجود دارد و در اين حال است كه آمريكاييان مراقب عملكرد خود هستند. اين امر خود نشاندهنده‌ نوعی دموكراسی در اين كشور است. مسؤلان ما هم بهتر است به كشورهای همسايه بنگرند كه مثلا در كويت، يك روزنامه حتی به شخص اول مملكت توهين مي‌كند و يا در پاكستان، مي‌شود كودتا كرد ولی نمي‌توان روزنامه‌ای را توقيف كرد.

اين تنها مقايسه‌ی ايران با كشورهای همسايه و پايين‌تر است و نه مقايسه با كشورهای پيشرفته‌ای همچون ژاپن.

محمد بسته نگار از بنيانگذاران ائتلاف ملي- مذهبی و داماد آيت الله طالقانی نيز با حضور در دومين نشست اعتراض آميز روزنامه‌نگاران گفت:

سال گذشته در چنين روزهايی، نشست‌هايی در اعتراض به قتل زهرا كاظمی برگزار مي‌شد. در اين روزها از يك سو با توقيف چند مطبوعه مواجهيم و از يك سو هاشم آغاجری آزاد مي‌شود. نفس اين آزادی نشانگر آن است كه با انگ زدن و مرتد قلمداد كردن افراد، نمي‌توان هر كاری را همچون گذشته انجام داد.

سالروز انقلاب مشروطيت نزديك است. مردم تلاش كردند تا با محدود كردن قدرت، به نظارت خود بر قدرت حاكم ادامه دهند كه اين نظارت از سوی مجلس شورای ملی و چند جريده از سوی آزادی خواهان اعمال مي‌شد. در عين حال استبدادگران با به توپ بستن مجلس، توقيف مطبوعات و به قتل رساندن روزنامه‌نگارانی همچون ملك المتكلمين دست زدند.

اگر چه اعتراض مردم سبب توقف اين استبداد شد، ولی بار ديگر در دوره‌ی رضا خان اين حوادث تكرار شد كه در زمان دكتر مصدق، آزادی مطبوعات حادث مي‌شود به اين صورت كه بيش از هفتاد روزنامه عليه مصدق مي‌نوشتند و حتی نسبت به او هتاكی مي‌كردند.

اكنون كشور و ملت ما پس از عبور از اين دوران‌ها، در راستای تحقق حقوق ملت مي‌كوشد ولی طيفی در تلاش برای جلوگيری از اين امر است و هم‌چنان شاهد توقيف مطبوعات هستيم.

آيا با توقيف مطبوعات، مردم ايران در بي‌خبری باقی ماندند؟ نه اينگونه نيست. ملت ايران طی 150 سال پيش راه خود را علي‌رغم نشيب و فرازهای بسيار ادامه داده و خواهند داد.

دكترابراهيم يزدی نيز در اين نشست با اعلام حمايت از انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و انجمن صنفی و اعلام اعتراض نسبت به توقيف مطبوعات گفت:

شكست قلم‌ها، بريدن زبان‌ها و دوختن دهان‌ها در تاريخ 150 ساله‌ی مطبوعات ايران، بارها و بارها تكرار شده و تلفاتی را به دنبال داشته است.

از نگاه خودكامگان دربار، در دوران مصدق، جرم روزنامه‌نگاری دكتر «حسين فاطمي» بيش از جرم وزارت او در كابينه مصدق بود. شايد اگر او روزنامه‌نگار نبود و قلمش اعماق وجود شاه و حاميانش را نلرزانده بود اعدامش نمی كردند.

من از روند توقيف مطبوعات سراسری و گسترش آن به شهرستان‌ها متاسفم.

زمانی كه مهاجرانی وزيرفرهنگ و ارشاد اسلامی بود نامه ای به وی نوشتم. در آن نامه به هفت خان رستم مسير انتشار يك كتاب و صدور مجوز چاپ آن اعتراض كردم، در حالی كه زمانی در تگزاس به سادگی مطبوعه‌ای با عنوان Voicse OF Islam را منتشر مي‌كرديم.

چگونه مي‌توان با زبان‌های بسته با تهاجم فرهنگی مقابله كرد؟

معنای توقيف متعدد و پياپی مطبوعات، تعطيل كردن اين صنف است، مگر آنكه مشروط بر آنچه كه آنان مي‌خواهند بنويسند.

حتی وقتی خواستند حزب توده را منحل اعلام كنند رفتند دنبال تاييد نمايندگان مجلس آن زمان. حالا يك حزب چهل و چند ساله را(نهضت آزادی ) به حكم يك دادگاه، منحل می كنند.

توقيف مطبوعات مصداق تخلف آشكار از قانون اساسی است. از آنجا كه حرمت امامزاده، به متولی آن است، حفظ حرمت قانون و نظام در گرو عمل كردن به آن است.

اينكه هم‌چنان مطبوعات را توقيف كرده و برخی را به زندان مي‌افكنند به منزله‌ی زنده بودن اصلاح‌طلبی است. آنها نتواستند و نمي‌توانند صداهای اصلاح‌طلبی را خاموش كنند.

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران با استفاده از امكانات صنفی وزارت كار، بخشی از اين انجمن را تبديل به موزه‌ی مطبوعات كند و تصاويری از ملك المتكلمين، محمد مسعودها، سيد حسين فاطمی و ... را در آن قرار دهد تا هر كه وارد مي‌شود بداند به كجا گام نهاده است.

روزنامه‌نگاران هم‌چنان مسير طولاني‌ای را در پيش دارند. اين مسير پر سنگلاخ و پر دردسر است و بايد آماده بود كه اين راه با صبر و آرامش طی شود.

سعيد حجاريان  برای همين نشست اعتراضی پيامی فرستاده بود كه توسط عيسی سحرخيز مديركل مطبوعات داخلی در كابينه محمد خاتمی خوانده شد:

حجاريان درپيام خود نوشت:

 

آنشب كه در باغشاه سر بريدند

« به نام آنكه قلم را آفريد. «بر مي‌گرديم گل نسترن بكاريم» هنگامی كه به حكم شاهزاده محمدحسن ميرزا مؤيد السلطنه، رييس دادگاه وقت مطبوعات، ملك‌المتكلمين و ميرزا جهانگير صوراسرافيل را در باغشاه، زير گل نسترن سربريدند كسی باور نمي‌كرد كه ديگر در ايران مطبوعه‌ای سر بر آورد، چون هزينه‌ی سنگينی برای اهالی مطبوعات در آغاز كار و راه روزنامه‌نگاری در كشور رقم مي‌خورد. اما چرا در كشور ما روزنامه‌هايی به استفاده از رانت سياسی، با وجود عدم استقبال مردم و افكار عمومی، در امنيت كامل هر چه بخواهند مي‌توانند بنويسند و تامين مالی و آينده‌ی شغلی هيات تحريريه‌ی آنها فراهم باشد، اما هم زمان بسياری از روزنامه‌ها چون بيد بر سر ايمان خويش بلرزند و نويسندگان و خبرنگاران، حتی كادر فنی آنها از فردايشان بي‌خبر باشند و نتوانند حتی برای آينده‌ی نزديك خود و خانواده‌ی خويش برنامه بريزند! اگر معنی عدالت در جامعه‌ی اسلامی اين است، پس معنای جور چيست؟

چه بسا عناصر مستعد و خوش قلم كه در اين كارزار به هدر رفتند، از اين حرفه دامن برچيدند و يا جلای وطن كرده و در گوشه‌ای از گيتی دامن عزلت گزيدند و چه بسا جوانان كه اميد به كسب آزادی و استقرار مردم سالاری داشته و به راه‌های مسالمت آميز دل بسته بودند، و اكنون آن اميدها را نقش بر آب و آن راه‌ها را بي‌نتيجه و ابتر مي‌بينند و در پی راه چاره‌ای جديد و بديع هستند، آنان راه بازگشتی برای چيدن گل نسترن مي‌جويند.»

درپايان اين پيام، عيسی سحرخيز گفت:

حجاريان كتابی را به من داد و خواست طرح روی جلد آن را بزرگ كنم و بر سر در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايران بزنم. اما راستش من ترسيدم و تنها به نشان دادن آن به شما بسنده مي‌كنم. حجاريان زيركانه پرسيد آنچه كه يكصد سال پيش آزادانه چاپ و منتشر مي‌شد، در فضای كنونی ايران نيز قابل چاپ است؟ به نظر مي‌رسيد كه او خود پاسخ پرسش را مي‌دانست و شما نيز!

به هر حال سعيد حجاريان اين طرح را به شركت كنندگان در اين نشست و تمامی روزنامه‌نگاران مستقل و آزاديخواه تقديم كرد و من آن را در اختيار انجمن صنفی قرار مي‌دهم تا خود هر آنچه صلاح خسروان است انجام دهند. اما يك سوال آيا مدير مسوولی اين طرح را بر تارك صفحه‌ی اول شماره‌ی آينده‌ی روزنامه‌اش خواهد نشاند؟ اين خود محكی و آزمونی بر ميزان آزادی در مطبوعات دوران اصلاحات است و مقايسه‌ای با آزادی در يك قرن پيش. تنها يك روز بايد صبر كرد، نه كمتر از يك روز، تا نيمه‌ی شب امشب و يا بامداد فردا.

اعتراض های رسيده از شهرها

در همين جلسه ، بيانيه‌ای در اعتراض به توقيف هفته‌نامه‌ی پيام كردستان از سوی جمعی از فعالان سياسی، فرهنگی و مطبوعاتی كردستان قرائت شد. در اين بيانيه با اشاره به اصل 24 قانون اساسی بر آزادی مطبوعات تاكيد شده و نسبت به گسترش دامنه‌ی توقيف و بازداشت مطبوعات و روزنامه‌نگاران، اظهار نگرانی شده بود.

 

محسن آرمين نيز در تجمع اعتراض‌آميز روزنامه‌نگاران در “انجمن صنفی روزنامه‌نگاران“گفت:

تعطيلی مطبوعات در شرايطی روی مي‌دهد كه فرياد مبارزه با مفاسد اقتصادی و پاسخگويی فضای كشور را پر كرده است. مبارزه با مفاسد اقتصادی بدون وجود مطبوعات مستقل و آزاد، امكان‌پذير نيست، چرا كه مفاسد اقتصادی پديده‌ای كاملا مرتبط با قدرت است كه بدون قدرت امكان بروز نمي‌يابد. از اين رو مطبوعات آزاد و مستقل با نقد قدرت مي‌توانند، زمينه‌ی اين مفاسد را از ميان ببرند.

توقيف مطبوعات آزاد و مستقل به منزله‌ی آنست كه شعارهای يادشده، دروغ هستند چرا كه حتی پاسخگويی نيز بدون پرسشگری جدی و غيروابسته به قدرت، محقق نمي‌شود.

105 نشريه طی شش سال گذشته توقيف شده است. رييس دستگاه قضايی كه با برگزاری نشست‌های عمومی هفتگی مدعی پاسخگويی است، پاسخ دهد كه چرا به 100 پرونده‌ی مطبوعاتی رسيدگی نشده و صدها روزنامه‌نگاری كه امنيت شغلي‌شان با خطراتی مواجه شده و با بسياری مشكلات اقتصادی مواجهند، بيكار مانده‌اند؟

اعتراضات سنتی و معمولی كه تاكنون جامعه مطبوعاتی انجام داده به نتيجه نرسيده و گوش شنوايی نبوده از اين رو بايد به دنبال راههايی بود كه با بلندكردن صدای اعتراض روزنامه‌نگاران، طرف مقابل را وادار به شنيدن كند.

علي‌رغم قوانين بسته و متمركز نيز جامعه‌ی مطبوعاتی ايران مي‌تواند شرايط بهتری داشته باشد اما از آنجا كه سرنوشت جامعه به دست برخی سپرده شده است، بايد نگران بود.

عبدالكريم سروش نيز با حضور در دومين نشست اعتراض آميز روزنامه‌نگاران گفت: نسبت من با مطبوعات ضعيف و محدود بوده است. مطبوعات ايران سرفراز بوده و هستند. در اولين مقاله خودم در مجله كيان، با عنوان “ پس از دوم خرداد” نوشتم: اگر برخی به آزادی به عنوان يك حق اعتقاد ندارند، بايد به آن به عنوان يك روش حكومتداری اعتقاد داشته باشند. حكمرانان برای حكومت موفق بايد اطلاعات درستی از زيردستان خود داشته باشند چرا كه بدون آن حكومت موفقی نخواهند داشت، اين اطلاعات درست نيز از طريق ماموران به دست نمي‌آيد، بلكه بايد گذاشت تا مردم بگويند كه چگونه مي‌انديشند.

به گفته‌ی وی با آزاد گذاشتن مردم، حكمرانان نيز به هدف خود خواهند رسيد.  وسوسه‌هايی مبنی بر اينكه جامعه ممكن است دچار مفاسدی شود، بايد شناسايی شوند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی