درگرماگرم بحث های گسترده ای كه پيرامون يكصدمين سالگرد انقلاب
مشروطه در ايران پا گرفته و جهت گيری عمده در آنها مقابله با
استبداد و "مشروعه" است، به گزارش خبرگزاری فارس " پايگاه
اطلاع رسانی مقام معظم رهبری” متن سخنانی را از وی در مورد
انقلاب مشروطه منتشر كرد ه است.
اين پايگاه توضيح نداده كه اين سخنان كی و در مقابل چه كسانی
بيان شده ولی از اشارات موجود در آن ميشود حدس زد كه مخاطبين
او جمعی از اعضای يكی از صدها بنياد كوچك و بزرگی هستند كه از
دفتر رهبری پول بی حساب می گيرند و مطابق سفارشهای آن كار می
كنند. مخاطبان اين بار رهبر ظاهرا كارشان انجام سفارشهای مربوط
به تاريخ نويسی است. آنچه هم در اين سخنان قابل توجه است در
واقع نوع سفارش هايی است كه رهبر ميدهد تا مشروطه را "مشروعه"
كنند.
بخش مهم سخنان آيت الله خامنه ای طبق معمول به كشف توطئه
اختصاص دارد. البته او در تلاش نيست تا اين كشف را در بيت و در
ميان اطرافيان خود بكند، بلكه كشف را در جامعه مطبوعاتی و در
ميان طرفداران اصلاحات و نجات كشور می كند!
به ادعای وی، اصلا همه تاريخ مشروطه غلط اندر غلط است: "
آنچه از اين حادثه
(مشروطه)
استحصال
كردند و آن را به عنوان تاريخ مشروطيت مطرح كردند، چيز غلط
اندرغلطی است؛ امروز هم
همان كار را دارند دنبال ميكنند. من ميبينم بعضيها همان خط
را در تاريخنويسی معاصر دارند دنبال مينند. حتی اگر شما به
كارهايی هم كه بعضی افراد صاحب ديدهای ناسالم در مورد تاريخ
انقلاب ميكنند، نگاه كنيد، ميبينيد آنها هم دارند عين همين
قضيه - و حتی تحركات مردمی - را در قالبهای مختلف تعقيب
ميكنند؛ پر كار هم
هستند."
بنظر می رسد منظور رهبر از "ديدهای
ناسالم در مورد تاريخ انقلاب" 57 اشاره به بخشی از همين
چپ مذهبی و روشنفكران ميهن دوست و كسانی است كه معتقدند كه
انقلاب ايران مانند مشروطيت منحرف شده و سلطنت و استبداد دارد
در قالب ولايت بازسازی می شود.
رهبر جمهوری اسلامی البته توضيح نمی دهد كه براساس كدام اعتبار
علمی سخن می گويد و از كجا فهميده كه تاريخ مشروطه همه غلط
اندار غلط است. احتمالا تاريخ هم از اين پس بايد از نظارت
استصوابی شورای نگهبان يا گروهی ديگر از منصوبان رهبر بگذرد كه
غلط به آن راه پيدا نكند.
وی در توضيح اينكه چرا اين تاريخ "غلط اندر غلط" شده می گويد:
"
مردم
حقجوی مؤمنی كه ميخواهند
{می خواستند}
حقيقت آن قضيه را آنچنان كه بوده،
بيان كنند، حقيقتا دير آمدند؛ چون روشنفكرهايی كه آن وقت عمدتا
هم با انگليس مرتبط
بودند، اهل قلم و اهل كار فرهنگی و اهل كار هنری بودند؛ هر كار
توانستند، كردند؛ در
واقع زمينهها را پر كردند"
بنابراين و به ادعای مضحك رهبر، روشنفكرهايی كه اهل قلم و هنر
بودند و عمدتا هم انگليسی بودند و البته پركار هم بودند تاريخ
مشروطه را منحرف كردند. رهبر جمهوری اسلامی يكی از اينها را
اسم نمی برد تا معلوم شود كدام روشنفكر تاريخ مشروطه را بسود
انگلستان تحريف كرده است. شايد هم منظور رهبر ماجرای بست نشستن
روحانيون در سفارت انگلستان است كه ان را مربوط به روشنفكران
می داند!!
وی می گويد: "
ميبينم در بعضی از
نوشتههای مربوط به مشروطه - حتی نوشتههايی كه از لحاظ سند
تاريخی، بهتر هم هست
-
آنجايی كه به انگيزههای دينی و شعارهای دينی ميرسند، عمدا
از آن عبور ميكنند،
كه بنده در حاشيهی بعضی از اين كتابها اين موارد را يادداشت
كردهام و نشان
دادهام؛ از جمله كتاب كسروی و بعضی ديگر."
كسروی و ديگر مورخين آن زمان ناظر بوده اند و حوادث را گزارش
كرده اند، رهبر جمهوری اسلامی كه تا بحال يك خط از او كسی راجع
به تاريخ ايران يا مشروطه نشنيده و نخوانده بجای اينكه بگويد
من مثل يك شاگرد و نوآموز اين آثار را می خوانم و شايد بتوانم
از آنها ياد بگيرم بعد از صد سال مدعی كار عظيم مورخينی از
قبيل كسروی شده و با نخوت اعلام می كند كه بر كتابهای آنان
حاشيه ميزند!
وی سپس مدعی ميشود كه روشنفكران جذب غرب شده بودند و "
تلالو و تشعشع تمدن غربی، همه را در مناطق ما و در دنياهای
عقبافتادهی غيراروپايی كاملا مبهوت و مجذوب كرده بود؛ اين
بود كه بشدت مجذوب آن
حرفها بودند. به نظر من روی اين نكته بايد تكيه شود و نشانهها
و دلايلش هم استخراج
گردد"
به اين ترتيب كسانی كه جلوی رهبر نشسته بودند نبايد بروند
دنبال حقيقت بلكه بايد بروند برای آنچه رهبر گفته "نشانه
و دليل استخراج" كنند.
رهبر می گويد: "شما
بايد بتوانيد فضای كشور را در همين جهتی كه خودتان داريد عمل
ميكنيد، هدايت كنيد؛ چون يقينا كسانی هم
هستند كه انگيزههايی غير از انگيزههای شما دارند؛ يعنی همان
گرايش انگليسی و
گرايش بيدينی و لامذهبي؛ اينها به روشهايی هم تمسك ميكنند."
رهبر جمهوری اسلامی سالهاست كه ميكوشد " فضای كشور در همين
جهت" دفاع از استبداد زير پوشش ولايت فقيه "هدايت" شود. آنچه
جديد است اين است كه اين طرحها قبلا در دفتر حسين شريعتمداری و
سعيد امامی تدوين ميشد و به شكلی ديگر و با ابزارهايی ديگر
اجرا می گرديد و رهبر جمهوری اسلامی اصولا احتياج به تاريخ
نگار و مبارزه فكری نمی ديد، اما حالا تاريخ اين فجايع را هم
می خواهد بنام تاريخ انقلاب و جنبش مردم ثبت كند!
اگر اصلاحات همين دستاورد را داشته كه بيت رهبری را وادار كرده
باشد كه از روشهای قبلی دست بردارد و به ياد مبارزه فكری
بيفتد، باز هم يك گام به پيش است. آن روشنفكرانی كه رهبر آنان
را وابسته و بی دين و لامذهب می خواند همين امروز هم حاضرند با
دست و سفره خالی دربرابر همه اين بنيادهای عظيم و طويل به
اصطلاح علمی و بيكاره و تاريخ نگارهای سفارشی و بی هويت
بايستند و از تاريخ و فرهنگ اين سرزمين دفاع كنند. ناتوانی و
شكست در اين مبارزه فكری و در نبرد انديشه هاست كه طرف مقابل
مردم را ناگزير می كند به بستن مطبوعات و سانسور و توقيف كتاب
و زندان و قتل و ترور و آدم كشی روی آورد. |