ايران

پيك

                         
 

جميله كديور: پس از برباد دادن فرصت های 2 خرداد

تندروهای بهاركوتاه مطبوعات

تازه متوجه خطاهايشان شده اند!

 
 

اعضای شورای مركزی انجمن روزنامه‌نگاران زن ايران ضمن بازديد از خبرگزاری (ايسنا) در نشستی با عنوان ”قداست قلم، صداقت خبر، رسالت خبرنگار” شركت كردند. در اين نشست جميله كديور، فريماه شريفي‌راد، شهين‌دخت ده‌بزرگی،ژاله فرامرزيان و ناهيد توسلی حضور داشتند. انجمن روزنامه‌نگاران زن 500 عضو دارد و در تلاش برای ايجاد ارتباط ميان زنان روزنامه‌نگار ايرانی و خارجی است.

جميله كديور دبيركل انجمن روزنامه‌نگاران زن ايران در اين نشست گفت: سكوت و عدم اعتراض نسبت به فشارهای بيرونی بر مطبوعات منجر به بحران انگيزه و بحران اميد در ميان روزنامه‌نگاران خواهد شد.  قلمی قدسی است كه به نقد قدرت بپردازد، جنبه‌های منفی قدرت را نمايانده و به ارزش‌های مورد احترام جامعه تقيد داشته باشد.

كديور كه مخبر كميسيون اصل 90 مجلس ششم بود، با اشاره به فصل سوم قانون اساسي(حقوق ملت) و اصل بيست و دوم اين قانون به حفظ حيثيت افراد و ممنوعيت تعدی و تعرض، با اشاره به فشارهای اخير بر مطبوعات و خبرگزاری ها برای انتشار مقالات فرمايشی و تهيه شده در دادستانی تهران در مطبوعات نيمه مستقل گفت:

 فشارهای بيرونی قبل از چاپ مطبوعات، مبنی بر انتشار يا عدم انتشار يك مطلب، چيزی فراتر از توقيف مطبوعات و دستگيری روزنامه‌نگاران و به منزله‌ يك تهديد جدی است كه تاكنون موشكافی نشده است. حال آنكه اين فشارها آثار منفی و جبران‌ناپذيری را به مطبوعات تحميل كرده‌اند كه به تازگی دامنه‌ آن از حد مطبوعات فراتر رفته و خبرگزاري‌ها را هم دامن‌گير كرده است و در راستا هرچه محدودتر كردن فضای اطلاع ‌رسانی به شمار مي‌رود.
آفت ديگر، ايجاد محدوديت برای مطبوعات، بروز نشريات قالبی و تقلبی است كه علي‌رغم تعدد و تكثر، همگی از كيفيت و مطالب يكسانی برخوردار خواهند بود و اين علت رواج جو خودسانسوری در عرصه‌ مطبوعات است كه در نتيجه‌ آن خصيصه‌ نقد مطبوعات به تمجيد از قدرت و يا سكوت در قبال آن تغيير يافته است.

به اين ترتيب است كه روزنامه‌نگارانی كه از دچار شدن به خودسانسوری ابا دارند يا حاشيه‌نشين شده و عرصه‌ مطبوعات را ترك گفته و به مشاغل ديگر دست يازيده‌اند و يا اينكه مهاجرت را بر ماندن ترجيح داده‌اند. تمامی اين آثار منفی، نشات گرفته از فشارهای روزافزون بيرونی بر مطبوعات است كه دامنه‌اش، عرصه‌های ديگر همچون حوزه‌های اقتصادی، سياسی و اجتماعی را نيز فراگرفته است.

 مادامي‌كه آن بخش از حاكميت كه از موازين قانونی تخطی مي‌كند با اعتراض مقتضی مواجه نشود و فشارهايش را منتج به نتيجه ببيند، روز به روز دامنه‌ تخطي‌اش را افزايش مي‌دهد. همچنانكه هيچ‌كس چند سال پيش در تصورش نمي‌گنجيد كه عرصه‌ مطبوعات تا اين اندازه با تنگنا مواجه شود. چنانچه مسوولان متولی فرهنگ همچنان در قبال اين فشارها سكوت كرده و اعتراض نكنند، اين فشارها دامن‌گير ديگر عرصه‌ها نيز شده و با توجيهاتی از همين دست، آنها هم دچار تنگنا مي‌شوند.

چنانچه اين روند ادامه يابد، روزنامه‌نگاران متقاضی درخواست مجوز انتشار نيز انگيزه‌ خود را از دست خواهند داد و اين همان بحران انگيزه و بحران اميد در ميان روزنامه‌نگاران است، چرا كه روزنامه‌نگاران از ابزار خود (قلم زدن) بي‌بهره مي‌شوند، تسليم فشارها مي‌شود و خروج از اين عرصه را برمي‌گزيند.

مهمترين عامل هجمه به مطبوعات ظرفيت اندك تحمل‌پذيری طيف‌هايی از حاكميت است كه هيچ انتقادی را برنمي‌تابند و هر نقدی را خدشه به امنيت ملی دانسته، از هرگونه نگاه فرهنگی به مسائل غافلند. اين در حالی است كه مطمئنا با وجود نگاهی فرهنگی و ظرفيت بالای نقدپذيری، چنين هجمه‌هايی بروز نمي‌يافت.

امروزه، برخی از آن روزنامه نگاران از مواضع گذشته خود عدول كرده و معترفند كه بعضا اشتباه كرده‌اند. اين در حالی است كه تندروی برخی روزنامه‌نگاران آن هم در يك جاده سراشيبی، سبب بروز مشكلاتی برای تمامی دست‌اندركاران اين عرصه شد.

به اعتقاد كديور، تهديدهای بيروني‌ای كه امروزه متوجه روزنامه‌نگاران است به علت بي‌توجهی به حساسيت‌های اجتماعي‌ای بوده است كه از سوی اين قشر، به آن دامن زده شده است. اين در حالی است كه اگر محاسبه‌تر شده عمل مي‌شد، مشكلاتی را كه امروز بخشی از حاكميت در پی آن است، هرگز بروز نمي‌يافت. به عبارت ديگر فرصت محدود بهار مطبوعات پس از دوم خرداد عملا به نوعی بلای جان بسياری از اعضاء اين عرصه شد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی