کشاکش پشت صحنه، برای به اجرا در آمد يک نمايشنامه ای که به
نمايش عمومی در تالارهای مجاز کشور در می آيد، فقط کشاکش هنر
پيشه و کارگردان نيست، بخش مهمی از اين کشاکش ها، ادامه کشاکش
های سياسي- فرهنگی در جامعه پر تضاد جمهوری اسلامی است. حالا
که درددل و توصيه سمندريان را در همين ستون خوانديد، فرياد يک
کارگردان ديگر را هم بشنويد. حسين سحرخيز. کارگردان نمايش
"رابعه" که کارش بيخ پيدا کرده است.
او می گويد:
مسوولين
تئاتر
و
بنياد
رودكی پاسخ
بدهند
كه
آيا من
بايد برای اجرای يك
تئاتر
كارم
به
زندان
كشيده
شود. چرا آنها
چتر
حمايتی خود
را
از
نمايش
“رابعه“
برداشته اند؟
کارتئاتر
برای كسی كه
علاقهمند
است،
مسلما
لذت
بخش
است
ولی وقتی مسايل
جنبی،
بر
همه
چيز
تاثير
ميگذارد،
تنها
انرژی آدم
را
ميگيرد
و
من
هم
در
اين
شرايط
واقعا
از
نظر
روحی خسته
شده ام،
چون
استرسهايی كه
در
اين
مدت
بر
من
وارد
شده
است
ديگر
غيرقابل
تحمل
است.
مديريت
اسبق
مركز
هنرهای نمايشی،
فضايی را
به
وجود
آورد
كه
من
تن
به
اجرايی از
طرف
گيشه
و
آن
هم
در
يك
محيط
دولتی بدهم
در
حالی كه
طبق
آيين
نامه
جشنواره
فجر،
مركز
موظف
بود
با
من
قرارداد
ببندد.
مسوولين
بنياد
بعد
از
چند
روز
كه
از
اجرا
گذشته
است
تازه
شروع
به
تبليغات
كردهاند،
در
صورتيكه
حداقل
ده
روز
قبل
از
شروع
نمايش
بايد
تبليغ
ميكردند،
پوسترهای نمايش
نيز
كه
در
خيابان
ها
نصب
شده
است
را
يا
ميكنند
و
يا
پاره
ميكنند
و
بنياد
هم
هيچ
اقدامی برای جايگزينی آنها
نميكند.
بخش
اجرايی كار
ما
ديگر
مربوط
به
مديرعامل
بنياد
نيست،
بلكه
رييس
و
مسوولين
تالارهای وحدت
با
ما
طرف
هستند
و
آنها
مسوول
پخش
تراكتها
و
پوسترهای كار
هستند،
در
حاليكه
ميگويند
ما
نيروی انسانی نداريم
و
به
همين
دليل
هم
تمام
اعضای گروه
من
و
حتی خانم
مرجانه
گلچين
به
صورت
شخصی در
حال
پخش
اين
پوسترها
هستند.
اگر
مسوولين
برای تبليغات
و
وضعيت
قرارداد
من
كاری نكنند
ما
با
مشكل
جدی روبرو
ميشويم؟
چون
از
يك
طرف
من
نسبت
به
يك
گروه
73
نفره
متعهد
هستم
و
از
طرف
ديگر
زير
بار
يك
چك
ده
ميليون
تومانی از
طرف
بنياد
هستم
و
از
طرفی من
ساعتها
مجبور
هستم
پشت
درهای بستهی اتاق
مديريت
تالاربايستم
تا
آنها
پاسخگوی ما
باشند،
در
حاليكه
وظيفهی مسولين
است
كه
به
مشكلات
ما
رسيدگی كنند. |