نشست ماهانه هستههای دانشجويی جبهه مشاركت، اين بار به
مسئله فعاليت حزبی و صنفی در دانشگاه ها و نقش و هدف از برپائی
پارلمان دانشجوئی بود.
1-
در اين نشست نظرات سعيد حجاريان، احمد
نقيبزاده و مجيد فراهانی مطرح شد. آنچه از نظرات نه چندان
روان و دقيق و آلوده به ذهن گرائی سعيد حجاريان در اين نشست
بدشواری و بعنوان تفکيک کار صنفی با کار سياسی می توان ارائه
داد اينست که « احزاب حتی
نبايد درصدد نفوذ در جناح رقيب باشند، چه رسد به نهادهای مدنی.
به نظر من
اكنون كه گسترش تشكيلات در دستور كار حزب قرار گرفته است اين
موضوع بايد طی بخشنامهای به كليه اركان حزب گوشزد شود تا
كسی سرخود به فكر فتح قلعهها
نيفتد. در عين حال، شاخه دانشجويی احزاب و پارلمان دانشجويی
منافی يكديگر
نيستند. يعنی ممكن است در پارلمان دانشجويی كه يك كانون عام
است،
تعداد زيادی از اعضای سازمان اقماری حزب هم عضو باشند، مثلا
شما 50 نفر عضو شاخه
دانشجويی حزب داريد، اين تعداد ميروند در سازمان جبههيی
(پارلمان دانشجويی) عضو
ميشوند و فراكسيون تشكيل ميدهند، 50 رای هم دارند، دقيقا
مانند مجلس، مگر احزاب
مختلف در مجلس عضو ندارند؟ مجلس يك نهاد جبههيی است،
فراكسيونهايی كه در مجلس
تشكيل ميشوند در واقع بخشی از سازمانهای اقماری احزاب هستند،
در حزب با هم هماهنگ
و همرای ميشوند و در مجلس به تناسب وزنی كه دارند تاثير
ميگذارند در دولت
ائتلافی هم اين سازوكار وجود دارد، اين كار در دنيا كاملا
طبيعی است. در يك سازمان جبههيی، تنها يك حزب كه وارد
نميشود، مثلا در پارلمان
دانشجويی افراد وابسته به نهضت آزادی، مشاركت و احزاب راست هم
عضو ميشوند و اين
باعث ايجاد رقابت ميشود، از سوی ديگر اين نكته را نبايد دور
از ذهن داشت كه قرار
نيست در سازمان جبههيی كار سياسی انجام شود، اگر يك سازمان
جبههيی به جای كار
صنفی دنبال كار سياسی برود، عملا به حزب تبدل شده است، البته
اين كار به ضرررش تمام
ميشود، چون نميتوان هم از منافع حزبی برخوردار شد و هم
مطالبات صنفی را دنبال
كرد.
در صورت تشكيل فراكسيونهی حزبی و قدرتگيری آنان در نهادهای
صنفی، اين
نهادها به تدريج از فلسفه وجودی خود که فعاليت صنفی است دور
شوند و عملا نقش
پادوی احزاب را بازی كنند و در نهايت ضربهپذير شوند. اين خطر
همواره وجود
دارد، نمونههای زيادی را هم سراغ داريم كه سازمانهای جبههيی
به اقمار يك حزب يا
حتی خود حزب تبديل شدهاند، مانند كانون نويسندگان كه در مقطعی
به يكی از اقمار حزب
توده تبديل و در نتيجه ضربهپذير شد. يكی از راهكارهای حل اين
معضل خويشتنداری خود
احزاب است . اعضای احزاب بايد علنی وارد سازمانهای جبههيی
شوند
و از روش فتح قلعه استفاده نكنند.
راهكار جديتر آن است كه سازمانهای جبههيي- صنفی، سازوكار
ورود اعضا را باز نگه دارند و در اين صورت آن قدر نيرو وارد
ميشود كه طرفداران يك حزب به تنهايی نميتوانند وزن بالايی در
كل مجموعه داشته
باشند، اما اين روش به حضور قديميها و پيشكسوتان سازمان
جبههيی هم تمام ميشود،
چون آنها هم ديگر به راحتی نميتوانند موقعيت پيشين خود را
حفظ كنند. از سوی ديگر
بايد گفت در صورتی كه سازوكار ارتقای اعضا در سازمان جبههيی
نظير پارلمان دانشجويی واقعا دموكراتيك باشد، حتی پيروزی
فراكسيون يك حزب در انتخاب كادر رهبرشان
نميتواند چندان باعث استحاله حزب شود، زيرا اگر اعضا
فراكسيون مطالبات سياسی را
جايگزين مطالبات صنفی كنند، در دور ديگر انتخابات حمايت اعضا
را از دست ميدهند و
نميتوانند موقعيت قبلی را تثبيت كنند به همين دليل معمولا
سازمانهای صنفی بزرگ و
دموكراتيك سياسی نميشوند.
( آنچه را خوانديد چکيده ای از
نظرات حجاريان است که پس از پالايش از حاشيه های نامفهوم و با
هدف آشنائی بيشتر با طرز فکر و تلقی جديد رهبران جبهه مشارکت
از کار حزبی و تفکيک کار حزبی و کار صنفی تلخيص و تنظيم شد.
علاقمندان به اصل اين سخنرانی می توانند به سايت های مشارکت
مراجعه کنند. ما کار خوانندگان خود را آسان کرديم اما منبع
مراجعه مستقيم را هم معرفی کرديم، با آنکه بعيد می دانيم روان
تر از آنچه ما استخراج کرده ايم بتوان از آن متن گزارشی را
ارائه داد! اين زبان گنگ و پيچده و بشدت آلوده به اشارات را
بايد با روان گوئی بسياری از رهبران جناح راست و مخالف اصلاحات
مقايسه کرد تا دانست چگونه و چرا آنها توانستند و می توانند با
توده مردم ارتباط برقرار کنند و روشنفکران مذهبی طرفدار
اصلاحات هنوز از اين ارتباط و زبان محروم اند!
)
2-
در ادامه اين نشست همچنين متنی از سوی دكتر«احمد
نقيبزاده» با عنوان «شاخه جوان دانشجوی احزاب» ارائه شد.
اين استاد دانشگاه نيز در باره متن ارائه شده خود توضيح داد:
«... در دانشجويان نيز كششهايی برای فعاليت حزبی وجود دارد كه
عبارتند از آگاهی سياسی،
حساسيت نسبت به بيعدالتی و انتقاد نسبت به وضع موجود.
مهمترين فايده
فعاليتهای حزبی معمولا از چشم دانشجويان مغفول ميماند و آن
تجربهای است كه در
سالهای بعد به دست نميآيد. كسانی كه از دوران دانشجويی به
فعاليتهای سياسی مشغول
شدهاند، حتی اگر اين دوره كوتاه بوده يا شخص بعد از مدتی
تغيير مسير داده باشد،
تجارب ارزندهای در اختيار گرفتهاند كه چراغ راه آينده در
سنين ميانی شده است. از
اين رو فايده فعاليتهای حزبی برای دانشجويان به اندازهای
است كه حتی اگر با حزب
يا احزاب موجود در جامعه خود هم موافق نباشد، صرفه در آن است
كه مدتی را در همين
احزاب به كارآموزی و كسب تجربه سپری كند. يكی از فنكسيونهای
حزب اين است كه افراد
بيتفاوت را به شهروندانی فعال و افراد بيجهت را به فعالانی
حساس نسبت به مسايل
سياسی تبديل ميكند، با چنين معامله دوسويه كه هم حزب فايده
ميبرد و هم عضو حزب،
بايد گفت اگرچه جايگاه دانشجويی بيشتر در دايره هواداران قرار
دارد اما اهميت آن
در رديف فعالان حزب است.
از سوی ديگر، بايد اشاره كرد كه ورود دانشجويان به
حوزه فعاليتهای حزبی موارد منفی جنبش دانشجويی را كاهش
ميدهد. موارد منفی جنبش
دانشجويی عبارت است از ناپايداری، فقدان برنامهريزی، نبود،
منابع مالی و بالاخره
فقدان پايگاه طبقاتی يا ايدئولوژيك كه ميتواند به اين گونه
جنبشها جهت و آنها را
به جريانی پايدار و هدفمند تبديل كند.L
3-
«مجيد فراهاني» عضو شورای مركزی و
رئيس شاخه جوانان جبهه مشاركت نيز در اين نشست گفت:
«...اگر نگاهی به فضاهای سياسی بيندازيم، فضاهای سياسی آزاد و
توسعه دموكراسی از متن دانشگاه و دانشجويان آغاز شده است.
رابطه دانشگاهها و فعاليتهای سياسی دانشجويان و شاخههای
احزاب در دانشگاه
بحث جديدی در فضای سياسی كشور است و اين اولين بار است كه در
ايران چنين
حركتی شكل ميگيرد. دموكراسی در هيچ جامعهای بدون حضور احزاب
به وجود نيامده است. ارتباط دانشجويان با احزاب و به
وجود آمدن شاخههای دانشجويی احزاب زمينه انتقال
افكار دانشجويان به سران حزب و نيز شناسايی افكار موافق حزب در
درون دانشجويان را
فراهم ميآورد كه باعث جلوگيری از اشتباهات و لغزشهای
دانشجويان در فضاهای سياسی ميشود.
برای رسيدن به جامعه توسعه يافته نيازمند دانشگاه توسعه يافته
و فضای باز و
پارلمان در دانشگاه است.» |