رهبری جمعيت تازه حزب شده "موتلفه اسلامی” به همراه حاج حبيب
الله عسگراولادی دبير كل اين حزب با حجتالاسلام
والمسلمين سيدحسن خمينی ديدار كردند.
ظاهرا اين ديدار بايد به مناسبت درگذشت آيت الله خمينی و يا
قيام 15 خرداد باشد، که با تاخير نسبتا زياد صورت گرفته است.
نه اين ديدار مهم است و نه تاخيرآن، ظاهرا اهميت و نتيجه اين
ديدار بايد آن نکاتی باشد که توسط حسن خميني( فرزند احمد
خمينی) گفته و اين گفته نيز نمی تواند به نيابت از خانواده آيت
الله خمينی نباشد. خانواده ای که توسط همان ها که آيت الله
خمينی از آنها بيم و هراس داشت به حاشيه مطلق حاکميت رانده شده
است. نه تنها به حاشيه رانده شده، بلکه دانه درشت آنها را هم
پس از مرگ آيت الله خمينی به ديار نيستی فرستاد: احمد خمينی!
سيد حسن خمينی دراين ديدار و در خطابی درنگ آميز به رهبران
موتلفه که نزديک ترين متحدان انجمن حجتيه از زمان شاه و مافيای
حجتيه در جمهوری اسلامی اند، از ليبرال های اسلامی و مجاهدين
خلق هم انتقاد کرد و از عمليات تروريستی موتلفه در زمان شاه
تجليل، اما اينها حرف تازه ای نبود. سخن تازه وی همان است که
در زير می خوانيد:
«...در فضای كنونی جامعه، بعضيها با
عينك تحجر و مقدس مآبی به جامعه مينگرند و متاسفانه
خرافههايی را با عنوان گرايش
به معنويت در كشور ترويج ميدهند.
گسترش و بارور شدن اين قبيل خرافهها كه
با نام دين صورت ميگيرد، به دين و مذهب ضربه ميزند و آفت
آنست. مقدسمآبها و اشاعه دهندگان اين قبيل خرافهها برای
پيشبرد مقاصد و اهدافشان
تا آنجا پيش رفتهاند كه مدعی شدند و حكم دادند كه در نماز
بايد گفته شود:
«
واشهدان عليا ولی الله و اشهدان فاطمه حجتالله».
تحجرگرايی همان است كه در قديم بهائيت را علم ميكرد و امروز
قصد دارد
با سوءاستفاده از بافتهای ريشهيی دينی مردم رقيه الهی را باب
كند.
اين قبيل
افراد و جريانها خلوص نيت ندارند و به خاطر مقاصد سياسی و
اجتماعی خويش به چنين
رفتاری دست ميزنند. |