نمايندگان مجلس هفتم كه عمدتا وابستگان موتلفه اسلامی، اعضای
شبكه های امنيتي- عملياتی داخلی و خارجی در 20 سال گذشته و
وابستگان حزب الله اند كه گاه در افغانستان، زمانی در بوزنين و
دورانی هم در عراق مشغول بعضی عمليات بوده اند، اين روزها به
هر بهانه ای چند بار شعار "مرگ بر امريكا" سر می دهند. اين
"مرگ بر امريكا" از "زنده باد امريكا" بدتراست. آنها كه مجلس
را با هيات های سينه زنی اشتباه گرفته اند، همان شعاری را می
دهند كه لباس شخصی ها با سردادن آن خوابگاه دانشجويان مظلوم را
درهم كوبيدند و يك روز تاريخی ديگر را دركنار 15 آباد به تاريخ
دانشگاه و دانش در كشور افزودند:
18 تير
اين شعار مرگ بر امريكا، از جنس شعار مرگ برامريكای اول انقلاب
نيست، چرا كه اتفاقا الان امريكا برای توجيه حضور خود در عراق
وافغانستان بسيار نيازمند تكرار آن در ايران است. همچنان كه از
ثبت نام عمليات انتحاری درتهران استقبال كرده است. اسرائيل نيز
همين استقبال را كرده است. جورج بوش در آستانه سفر به اروپا و
توجيه حضوردرعراق و آنچه كه در نجف وكربلا انجام داد نيازمند
اين ثبت نام انتحاری در تهران و آن شعارهای بی جا و تو خالی
"مرگ بر امريكا" در مجلس رسمی قانون گذاری كشور بود. درجريان
مذاكرات روزهای اخير خود با رهبران فرانسه و آلمان و حتی با
پاپ بسيار نيازمند همين اخبار و گزارش ها بود تا هم ضرورت
حضورنظامی امريكا درعراق را استدلال كند و هم توافق وتفاهم بر
سر واكنش نظامی و يا آمادگی نظامی عليه – حداقل- فعاليت های
هسته ای ايران را بدست آورد. همين ها كافی نيست تا معلوم شود
اين "شعار مرگ بر امريكا" بدتر از "شعار زنده باد امريكا" ست؟
و دست های پنهان در سراپرده قدرت و هدايت جمهوری اسلامی همان
می كنند كه امريكا می خواهد؟
به استفاده و استقبال كشورهای عرب از همين موضع گيری ها و
بخشيدن حاكميت سه جزيره ايرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك
به ابوظبی نگاهی بايد انداخت. جزايری كه از هم اكنون امريكا
واسرائيل آماده شده اند آنها را به بزرگترين پايگاه های نظامی
خود در خليج فارس تبديل كرده و سكوی پرش عليه ايران كنند. آنها
كه آماده اين پرش می شوند، بسيار دقيق می دانند كه اين مرگ
امريكا، يعنی زنده باد امريكا. شعاری كه هيچ اعتنائی مردم به
آن ندارند و حكومتی كه 65 در صد مردمش حتی زير شديد ترين
فشارهای تبليغاتی و امنيتی حاضر نشدند در انتخابات پارلمانی آن
شركت كنند و به مجلس فرمايشی رای بدهند، چه كاربردی جز خدمت
تبليغاتی به همان كشور دارد كه مرگ آن خواسته می شود؟ مجلسی كه
هيات رهبر آن تنها 15 در صد رای مردم دارد، شايد هيات سينه
زنی باشد، شايد تكيه "آسداشم" (آقا سيد هاشم) در خيابان شاه
آباد و مخبرالدوله سابق باشد، اما مجلس قانونگذاری نيست، مجلس
همين شعارها و بازی هائی است كه هدايت آن در هفت توی پنهان
سازمان های جاسوسی جهان نهفته است. همين افشای اطلاعات اخير،
درباره رمز جاسوسی جمهوری اسلامی دراختيار امريكا و ماموريت
دوجانبه رئيس بخش امنيتی جمهروی اسلامی در عراق كافی نيست تا
بدانيم در جمهوری اسلامی چه می گذرد؟
آنچه كه در زير می آيد آخرين نوشته معاون پارلمانی رئيس
جمهور(سيد محمد علی ابطحي) درباره مجلس هفتم در وبلاگ وی است.
آنچه را در بالا آمد، اين موخره كامل نمی كند؟
سيد محمدعلی ابطحی:
« در روز افتتاح مجلس هفتم، وقتی آقای موسوی لاری گزارش روند
انتخابات را می داد و طبعاً در اين مسير، بررسی مقدمات
انتخابات به مسائل رد صلاحيت ها و آنچه كه بر انتخابات هفتم
رفت رسيد و مسأله بر مذاق جمعی از نمايندگان خوش نيامد و مجلس
در روز افتتاح به تشنج كشيده شد، يكی از نمايندگان منتخب تهران
بلند شد و برای روشن كردن خط مجلس پس از سخنان كوتاهی فرياد
مرگ بر آمريكا بر كشيد و اكثريت نمايندگان اين شعار را تكرار
كردند. شايد هم مقصود آن نماينده محترم موسوی لاری بود كه به
عقيده ايشان حرفهای آمريكايی پسند می زد.
ظاهراً قرار بوده يك ماه دعوا باشد و بعد از رد صلاحيت ها و
تشكيل مجلس، همه چيز فراموش شود و لذا موسوی لاری كه دوباره
دربارۀ
مسير انتخابات حرف زده بود شعار مرگ بر آمريكا دريافت كرد.
در دومين جلسه مجلس هم پس از انتخاب آقای حداد عادل به عنوان
رئيس پارلمان، ايشان ضمن سخنان كوتاهی كه در مورد هتك حرمت
قبور ائمه اطهار عليه السلام مطرح می كرد، شعار مرگ بر آمريكا
از مجلس بلند شد و با همراهی رئيس مجلس اين شعار در صحن مجلس
طنين افكن شد.
شايد به دليل اين دو جلسه و اتفاقاتی كه ذكر شد بتوان تا اينجا
مجلس را مجلس مرگ بر آمريكا ناميد.
طبيعی است فضاهای اوائل انقلاب در همه جا با احساساتی غير قابل
وصف پر از شعارهای مرگ بر آمريكا بود. اما بعد از طی دوران
اعتماد سازی 7 ساله با دنيا و تأثيراتی كه آمريكا بر جهان دارد
و نيز با عنايت به اينكه آمريكا تقريباً از دو سو همسايه ايران
است، اين شعارها در مركز رسمی كشور با واقع بينی و منافع ملی
كشورمان هماهنگی دارد؟ مجلس يك مركز رسمی است و در چهارچوب
قواعد ديپلماتيك جهانی بايد رفتار نمايد. |