امام تابع جمع بودند، حتی برای
ادامه
جنگ
نيز
نظری مشورتی اتخاذ
كردند
و
به
نظر
جمع
گردن
نهادند.
هرگاه
كه
نمايندگان
مجلس،
نخست
وزير
و
رييس
جمهور
برای حل
اختلافات
فيمابين
خود
نزد
امام ميآمدند،
ايشان
خطاب
به
آنها
ميگفتند؛
"خودتان
بايد
اين
مسائل
را
حل
كنيد
و
خودتان
به
جمعبندی برسيد".
به
همين
علت
هيچگاه
در
مسائل
جزئی دخالت
نميكردند،
مگر
آنكه
احساس
ميكردند
كه
اسلام
و
انقلاب
در
خطر
است
و
اقدامی به
ضرر
كشور
در
دست
انجام
است.
مثلا
زمانی كه
به
ايشان
اطلاع
دادم
كه
در
كلاسهای دانشگاه
بين
دانشجويان
دختر
و
پسر
ديوار
كشيدهاند،
ايشان
فورا
دستور
لغو
چنين
كاری را
دادند.
به
ياد
دارم
وقتی انتقادهايی از
ميرحسين
موسوی ميشد،
به
سمع
امام ميرسيد؛
ايشان
تاكيد
ميكردند
كه
موسوی بهترين
گزينه
است،
چرا
كه
در
شرايطی كه
كشور
در
جنگ
به
سر
ميبرد،
به
بهترين
نحو
آن
را
اداره
ميكرد؛
طوری كه
نه
قحطی پيش
آمد
و
نه
كسری بودجه.
درباره ساده زيستی امام هم خاطره ای بگويم.
به
ياد
دارم
كه
امام در
يك
ماشين
پيكان
و
بدون
محافظ
شخصی در
شهر
قم
رفت
و
آمد
ميكردند.
حتی زمانيكه
به
تهران
آمدند
هم
حاضر
نشدند
با
محافظ
و
تشريفات
رفت
و
آمد
كنند.
روزی
كه
تشريفاتی برای عزيمت
ايشان
به
شهرری و
زيارت
حضرت
عبدالعظيم
حسنی مهيا
شده
بود،
حاضر
نشدند
با
اين
تشريفات
به
زيارت
بروند
و
به
همين
علت
پرهيز
از
هرگونه
تشريفات، در
طول
دوران
زندگيشان
در
تهران،
هرگز
از
خانهشان
خارج
نشدند.
مردم
نيز
وقتی كه
ميديدند
رهبرشان،
همسطح
با
آنها
زندگی ميكند،
بيش
از
پيش
به
او دل
ميبستند.
كسانی را اكنون می بينم
كه
كوخنشين
بودند
و
امروز
كاخنشين
شدهاند.
مطمئنا
چنين
افرادی از
درد
مردم
بياطلاعاند.
متاسفانه
پس
از
رحلت
امام رانتخواريها
و
مشكلات
اقتصادی بيشتر
شد
.
يكبار
با
پدرم
كه
برای يك
سفر
اداری عازم
مشهد
بود
همراه
شدم
و
اين
كار
من
به
شدت
مورد
اعتراض
امام واقع
شد.
ايشان
اين
كار
من
را
به
منزله يك
كار
حرام
ميدانستند،
چراكه
من
برای اين
سفر
بليطی تهيه
نكرده
بودم
و
با
هزينه
دولت
به
اين
سفر
رفته
بودم.
امام برای سفر
حج
احترام
و
ارزش
زيادی قائل
بودند
ولی آن
را
برای هر
فرد
فقط
يك
بار
الزامی ميدانستند.
يادم
هست
زمانيكه
از
تعلق
خاطرم
به
سفر
حج
برايشان
گفتم،
در
پاسخ
به
من
گفتند
"اگر
از
چنين
تمكن
ماليای برخوردار
هستی و
برای ثواب
ميخواهی به
چنين
سفری بروی،
هزينه
سفر
كسی را
متقبل
شو
كه
از
چنين
تمكن
ماليای برخوردار
نيست،
اين
كار
ثوابش
بيشتر
است".
زهرا اشراقی در گفتگويی كه مدتی پيش با خبرگزاری ايسنا
داشت(پيش از تحصن نمايندگان مجلس و بعنوان راه كارهای نجات
اصلاحات) گفته بود:
آقای خاتمی بايد در دانشگاه تهران يا يكی از ميادين شهر حضور
پيدا كند و برای مردم سخن بگويد و برخی مسايل را افشا نمايد.
سكوت اصلاح طلبان و عدم افشاگری آنها، باعث از بين رفتن تمامی
دستاورد ها خواهد شد. من فعلا به خواست مادرم، (يعنی دختر آيت
الله خميني) سكوت كرده ام، اما سكوت من و خانواده آيت الله
خمينی به هيچ وجه به معنای رضايت آنها از وضع كنونی نيست. |