گروهی از رانتخواران و سوء استفادهچيها به خاطر منافع
خودشان خواستههای اجتماعی را سركوب ميكنند و جهان , باورها
و ارزشها را با ساختن ايديولوژيهای جديد يا با به كار
گرفتن سازندگان ايديولوژی، تغيير ميدهند.
بررسی سياستها در كنار كنشهای اجتماعی و حضور نابسامانی ,
منافع طبقاتی و آسيبهای اجتماعی ناشی از قدرتورزی و حضور
قدرتمندان غيردموكراتيك در جامعه موجب عدم تعادل اقتصادی و
گسترش كادر فقر شده است. اين فقر جامعه را هر چه بيشتر در معرض
انحطاط قرار داده است. چنانچه جامعهای به مرحله شورش برسد،
اين امر منجر به برپايی تظاهرات خيابانی و اوجگيری اعتراض
مردم نسبت به برخی از نابسامانيها و خونريزی و كشتار
ميشود. در مقابل اين شورش، شورشی بيصدا و انفعالی قرار
دارد كه آن را "شورش سپيد" نام گذاشتهام. اين شورش عبارت
است, از متوسل شدن مردم به گروههای مختلف اجتماعی به ويژه
جوانان به راههای خود ويرانگرييا انتقامجويی درحيطه
قدرتفردی مانندحمل اسلحه و حمله به طلافروشيها كه منشا
اجتماعی آن ظلم و نابسامانی و سلطهگريهای غيرقابل قبول
است.
عدم تعادل اقتصادی و گسترش كادر فقر موجب پديد آمدن "شورش
سپيد" در جامعه ما شده است.
دولتها در زمان افزايش آسيبها به جای اينكه همه وظايف را
به عهده مردم بگذارند، وظايف را به ويرانگران و مفسدان محول
ميكنند. اين آسيبها باعث تقويت گروههای فشار، مافيايی و
قلدرماب ميشود, كه آنها امنيت اقتصادی و سرمايهگذاری را
به خطر مياندازند.
افزايش و قدرتمند شدن اين گروهها باعث ترويج اخلاق و فرهنگ
فساد در جامعه ميشود, كه فرهنگ رشوه خوار از جمله اين
فرهنگها است.
دليل رشوهخواری كارمندان سطح پايين دولت را در حقوق و درآمد
آنان و تورم زياد بايد جستجو كرد. فعال شدن منابع انسانی در
رشتههای دلالی، شيادی باعث بالا رفتن سطح تورم و افزايش
بيكاری ميشود, كه نمونه بارز آن در ايران به وضوح ديده
ميشود.
انتقال منابع انسانی و سرمايهای به رشتههای غير توليد و
فساد آميز از ديگر مصيبتهای اقتصادی است, كه موجب به خطر
افتادن فعاليتهای توليدی و توسعهای ميشوند, كه نمونه
بارز آن خرج شدن منابع فراوان، در رشته مواد مخدر است.
وجود
8/2 ميليون
معتاد به مواد مخدر در جامعه باعث به خطر افتادن 24 تا 25 نفر
به ازای هر معتاد در معرض لختی، بيهويتی، از همگسيختگی و
در نتيجه پوسيدگی درونی يك جامعه ميشود.
وجود اعتياد و مواد مخدر در جامعه باعث
سوء استفاده از كودكان
و ايجاد كودكان كار و خيابانی ميشود.
وجود اعتياد و استفاده از مواد مخدر بيماريهای مقاربتی، از
جمله ايدز،كزاز و هپاتيت
B
را در جامعه افزايش داده است. از هم گسيختگی
ساختارهای اجتماعی، باعث ناتوانی دولت در جمعآوری معتادان و
مبتلايان به عنوان بيمار و عدم احساس تكليف در مقابل آنان شده
است.
دولت و نيروی انتظامی، وظيفه خود را نظارت و كنترل معتادان
نميدانند؛ لذا با آنها برخورد مقطعي, نظير دستگيری و
زندانی كردن، ميكند كه ناكارآمد است.
دليل ناكارآمدی برخورد مقطعی گستردگی شبكه فساد و انتقال مواد
مخدر از ايران به اروپا است.
فرد با درجه بالای اعتياد برای تامين مواد مصرفی خود و انواع
بزهكاريها دست ميزند كه آدمكشی، سرقت خانگی و بانك زنی
از جمله اين بزهكاريها است.
در اين شرايط است كه افراد طرفدار جهانيسازی فرصت مييابند
تا به دولتها بگويند؛" ديگر همه چيز از بين رفته است و
بايد همه چيز را به قدرتهای آمريكايی واگذار كنيد!"
جرايم طبقاتی صاحبان قدرت انحصاری و غيرقانونی مانع رشد و
توسعه جامعه و به هدر رفتن تلاشهای معلمان، كارشناسان، قضات،
نيروی انتظامی، استادان دانشگاه و نظريهپردازان می شود.
صاحبان قدرت انحصاری و غيرقانونی همه ابعاد اقتصادی و اجتماعی
را در چنگال خويش ميگيرند، حتی با گسيل كردن سازندگان نظريه،
اخلاق و ايديولوژی به نفع خودشان جوانان بيگناه كه چيزی
نوشيده يا با يك نفر غير همجنس صحبت كردهاند را تازيانه می
زنند و دادگاه و زندان برای آنها درست ميكنند.
درحاليكه صاحبان قدرت غيرقانونی خود به انواع فسادها
آلودهاند، جوانان بيگناه را مورد هتك حرمت قرار ميدهند,
كه اين چيزی نيست جز رياكاريهای نهادينه شده ناشی از گسترش
فساد و انحرافهای اجتماعی كه منجر به تشكيل لايهای قدرتمند
و سلطهگر شده است.
ديدگاه افراطی در رابطه با چگونگی مبارزه با آسيبهای اجتماعی
معتقد است سختگيری، برخورد، زندانی و سركوب كردن خطاكاران
راهی مناسب برای مبارزه با آسيبها است؛ در حالی كه اين
ديدگاه خواهر دوقلوی ديدگاه ليبرال است كه اعتياد و مصرف مواد
مخدر و تخلفات ناشی از آن را مربوط به آدم ها می داند و نه
شرايط اجتماعی.
تا زمانی كه مسوولان جامعه ديدگاه ليبرال داشته باشند، يعنی
حاضر نباشند كه برای كنترل قدرتهای مالی پديدآورنده تبعيض،
فقر، نابسامانی، بيتعادلی و رها كردن كارگران به امان
بازارهای كور و كر و خصوصيسازی باشند، نميتواند كه با
نابسامانيهای اجتماعی رو به رو شود. |