دزدی
در لباس روحانی، خمير مايه
اصلی كمدی كمال تبريزی است
كه هم زمان توانسته ضمن
برخورداری از اقبال عمومی در
ايران ادبار ترشرويانه بخشی از
روحانيون سنتی ايران را نيز
فراهم آورد. نويسنده هر چند بمانند
آيت الله جنتی هنوز نتوانسته
فيلم مزبور را ببيند! اما با تكيه بر
واكنش علاقه مندان به اين فيلم و
نوع اعتراض روحانيون به آن كوشيده
با نگاهی از بيرون واكنش
مستقبلين و معترضين نسبت به اين
فيلم را به نقد بكشد.
اعتراض
روحانيت سنتی و اقشار مذهبی
ايران با اكران فيلم مارمولك آخرين
نمونه از امری سابقه دار در
پيشينه سينمائی كشور در مخالفت
با برخی از توليدات سينمائی
بعد از انقلاب است.
فيلم هائی نظير آدم برفی و موج
مُرده و نوبت عاشقی و شب های
زاينده رود چهار نمونه از اين گونه
فيلم هاست كه بدليل مواجه شدن با
اعتراض جامعه سنتی ايران يا به
محاق رفتند و يا با كش و قوس هائی
توانفرسا توفيق اكران يافتند.
دوازده
سال پيش از اين « محمد هاشمي» رياست
وقت صدا و سيمای جمهوری
اسلامی بدنبال اعتراض های
وسيع برخی از روحانيون نسبت به
توليدات به زعم ايشان شبه دار و غير
شرعی صدا و سيما ضمن حضور در جمع
برخی از طلاب حوزه علميه قم در
مقام پاسخگوئی به ايشان با رد
اعتراض های ضعيف البنيان،
متقاضی طرح انتقادهای
اصولی شد و در مقام نمونه به نوع
انتقاد آيت الله خمينی نسبت به
سريال در حال پخش « پائيز صحرا» از
سيمای جمهوری اسلامی شد كه
در آن بانوانی با حجاب و آرايش
نچندان متعارف ايفای نقش می
كردند.
هاشمی
در آن نشست اذعان داشت كه بعد از پخش
چند قسمت از سريال مزبور (مرحوم) حاج
احمد خمينی شبی شخصاً با
ايشان تماس تلفنی گرفت و به نقل
از آيت الله گفته بود:
« امام پرسيده اند با توجه به اينكه
در تيتراژ پايانی فيلم نام
گريمور زن وجود ندارد، لذا بانوان
نقش آفرين در اين سريال را چه
كسانی گريم می كنند؟ چنانكه
از گريمور مرد استفاده می شود
اين كار اشكال شرعی دارد»
علی
رغم دقت و ريز بينی آيت الله
خمينی در شبهات شرعی سريال
مزبور اما جامعه شهروندی ايران
كمتر شاهد اين ريز بينی و نكته
سنجی كارشناسانه فقهی هم
لباسان آيت الله خمينی در مواجهه
با توليدات سينمائی می باشند.
امروز
نيز در مجموعه انتقادات و اعتراضات
روحانيت سنتی ايران نسبت به فيلم
مارمولك كمتر اثری از دغدغه دين
ورزانه مشاهده می شود.واكنش عتاب
آلود و معترضانه بخشی از روحانيت
سنتی و اقشار مذهبی جامعه
ايران به فيلم مارمولك قبل از آنكه
متوجه محتوای اين فيلم باشد
برخاسته از واكنش آغوش گشايانه و
افراطی علاقه مندان به اين فيلم
است.
ترشروئی معترضين به اين فيلم را
بايد در نوع نگاه تؤامان و «
پَكيجی Package»
ايشان به فيلم و بينندگان فيلم
جستجو كرد.
علی
الظاهر معترضين، فيلم را نمی
بينند بلكه فيلم و تماشاچی آنرا
بصورت همزمان مورد ملاحظه قرار
می دهند.
فی
الواقع معترضين با فيلم مارمولك و
محتوای آن مشكل چندانی ندارند.
آنچه ايشان را در مقام اعتراض
نشانده پژواك انفجار خنده ايست كه
از دل سينماهای اكران كننده اين
فيلم در سپهر علنی جامعه تسری
يافته.
مشكل
اساسی روحانيت معترض به فيلم
مارمولك در نوع خنده تماشاچيان است
كه از همان جنسی است كه پيش از
اين تماشاچيان احساس می كردند
توسط همان روحانيون با چنين
لبخندی مورد استهزا و تحقير و
ريشخند واقع شده اند.
بر
اين اساس اعتراض به فيلم مارمولك را
بايد درهمان اسلوب قديمی و
آشنای روحانيت سنتی
ارزيابی كرد كه در مواجهه با
شهروندان دست به نيت سنجی از
رفتار و اعمال ايشان می زدند.
رؤيت تؤامان فيلم مارمولك با
بينندگانش و خنده های انفجاری
ايشان را می توان عنصر اصلی
اعتراض به اين فيلم دانست كه آستانه
تحمل روحانيت معترض را با وقوف بر
نيت و جنس خنده بينندگان تنزل داده
و از دل اين سمفونی خنده احساس
تحقير و مورد ريشخند واقع شدن به
ايشان القا می شود.
احساسی
كه بغايت درست و طبيعی است، هر چند اين بخش از روحانيت مجدداً
بر ارزيابی اعمال شهروندی با
تكيه بر سنت ناصواب نيت سنجی
اصرار ورزيده اند، اما تصادفاً و
ظاهراً اين بار ايشان درست تشخيص
داده اند و جنس خنده تماشاچيان
مارمولك قبل از آنكه از جنس لبخند
باشد برخوردار از ماهيت ريشخند است! كمال
تبريزی با فيلم خود ناخواسته اين
فرصت را برای شهروندانی مهيا
كرده تا بعد از سالها تحقير و مورد
ريشخند واقع شدن شان از جانب بخش
های افراطی و خشكه مقدس
روحانيت حاكم اكنون مقابله به مثل
كنند و با انفجار لبخندهای
ريشخند گونه خود نسبت به دزدی در
كسوت روحانی انتقام همه حقارتها
و ريشخندهای سالهای اخير را
لااقل بصورتی مجازی و مقابل
پرده سينما بگيرند.
اين
واكنشی قابل فهم و انتظار از
جانب جامعه ايست كه لااقل طی هفت
سال اخير شاهد دهان كجی حقارت
آلود نسبت به همه انتخاب ها و
اقدامات خود و منتخبين خود در دولت
و مجلس منتخب شان از سوی همان بخش
از روحانيت متنفذی بودند كه در
مصادر مملكتی و حوزوی
رويكردشان را به استهزا و تحقير
گرفتند.
سالها
پيش در يكی از خيابان های
تهران اين گزاره اخلاقی ديوار
نويسی شده بود كه:
به هم نخنديم! با هم
بخنديم.
طبعاً
اگر اين بخش از روحانيت تن به اين
گزاره اخلاقی داده بود و خنده و
شادكامی خود را به ثمن بخس با
عموم شهروندان به مشاركت می
گذاشت، امروز خود را در اين تنگنا
نمی ديد كه اينك لااقل در
سينماهای كشور مورد ريشخند واقع
شود.
شايد
اين تعبير رندانه از انفجار خنده
تماشاچيان فيلم مارمولك برای
روحانيت معترض خالی از تسميه
نباشد كه:
بر
لبم كس خنده ای هرگز مديد الی
مگر، در ميان گريه بر احوال خود خنديده
ام! (عناوين
از پيك نت است و مقاله از روزنت
امروز گرفته شده است)
|