لوحی
كه شهردار و شورای حزب الهی
شهر تهران، به تلافی لوح ترور
ميكونوس تهيه شده، سرانجام طی
مراسمی با حضور ابواب جمعی
شهرداری و شورای شهر تهران
نصب شد! قطعنامه ای هم در اين
ماجرا خوانده شد كه در يك بند آن از
دولت آلمان خواسته شده لوح ميكونوس
را بردارند تا لوح تهران برداشته
شود! يعنی لوحت را بردار تا لوحم
را بردارم!
شورای
5ر2 درصدی شهر تهران كه در واقعيت
امر از دل تيم های ترور دخمه ها و
حسينيه های تهران بيرون آمده و
يكسرش به لبنان وصل است و سر ديگرش
به سپاه پاسداران و واحدس "قدس"
اين سپاه، برای ترورهای خارج
از كشور، بعد از همه اين سالها تازه
يادش افتاده كه فقط در يك قلم 45 هزار
جوان مردم در جبهه های جنگ عراق
براثر بمب شيميائی كشته شده اند
كه گويا آلمان اين بمب ها را به عراق
فروخته و يا تكنولوژی آن را به
اين كشور صادر كرده است.
شهردار
و شورای شهر تهران كه كمتر وقت
مطالعه خاطرات امثال هاشمی
رفسنجانی و مصاحبه هايی كه
همين امسال و در دهه فجر به مناسبت
جنگ در مطبوعات چاپ شد، اطلاع
ندارند كه همين مقامات و دست
اندركاران بارها گفته اند كه ما هم
سلاح شيميائی داشتيم اما امام
اجازه استفاده از آن را نداد!
به
اين ترتيب هم صدام حسين و هم شبكه
خريد تجهيزات جنگی جمهوری
اسلامی، هر دو اين سلاح ها را
خريده اند، اما يكی از آنها
استفاده كرده و ديگری نكرده است.
جلو
افتادن شورای شهرتهران و شهردار
آن درحقيقت نه از حب علی، بلكه از
بغض معاويه است، زيرا چند نماينده
ای كه به مجلس هفتم فرستاده شده
اند، در ماجرای ترورهای خارج
از كشور مستقيما دخالت داشته اند و
اكنون بيم از آنست كه با نشستن آنها
روی صندلی های مجلس، تق
ماجرا در آيد و اعتراض ها از هر سو(
از جمله از سوی ارگان های حقوق
بشر جهانی و يا دولت هائی كه
اين تروريست ها را با شرايطی در
فرانسه و آلمان آزاد كردند) بلند
شود. به اين ترتيب، آنها جلوجلو
دويده اند تا بلكه بقيه را بترسانند
كه درصورت مشاهده نام و چهره امثال
"موسوی” طراح اصلی ترور
ميكونوس در مجلس هفتم بيخود جنجال
نكنند كه يك لوح هم برای آنها نصب
خواهد شد. در و ديوار شهر تهران كه
صاحب ندارد. وقتی تمثال اسدالله
لاجوردی زينت بخش آن باشد، يك
لوح كوچولو كه ديگر قابلی ندارد.
پاك كردن و برداشتن تمثال
لاجوردی دشوار است و توی چشم
می زند، لوح را می شود بموقع
يك كارش كرد!
درمتن
صحنه سازی نصب لوح در برابر
سفارت امريكا در تهران، مهم ترين
بخش آن، همان سخنرانی رئيس
شورای شهر تهران است كه آمار
تلفات 45 هزار نفری شيميائی ها
را ناخواسته اعلام كرد.
هيچ
مقامی بصورت رسمی درجمهوری
اسلامی نمی گويد چند هزار و يا
چند صد هزار نفر در ادامه جنگ با
عراق برای تصرف كربلا كشته شدند
و سرانجام هم كربلا بدست
امريكائی ها افتاد، اما اين نوع
آمار گهگاه از دهان اين و آن در
می رود.
سردار
باقرزاده، رييس بنياد حفظ آثار و
نشر ارزشهای دفاع مقدس نيز در
اين مراسم
گفت:
تا كنون 45 هزار جانباز
شيميايی شهيد شدهاند.
رييس
بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهای
دفاع مقدس در اين سخنرانی حرف
های ديگری هم زده است، كه
تلويحا پاسخ اتمی به اسرائيل
داده است. او كه لابد فكر می كند
ثبت اسناد آثار فاجعه بار اين نوع
اظهار نظرهای آلوده به
ماجراجوئی های اتمی را هم
خودش جمع خواهد كرد گفت:
عكسالعمل
سپاه پاسداران
نسبت
به انتقادات اسرائيل از مواضع هستهای
ايران شديد است. نيروهای مسلح
هميشه در
آمادگی
كامل بسر ميبرند و پاسخ ما فراتر
از آن است كه دشمن تصور ميكند.
(البته كسی
درميان ابواب جمعی شهرداری
تهران نپرسيد كه اگر چنين پاسخی
را در آستين داريد، چرا آن را صدام
حسين نداديد؟ مگر اينكه هوس جنگ
اتمی كرده باشيد كه دراين صورت
فاجعه عظيم تر از آن خواهد بود كه در
يك بنياد جمع شود!)
اين
صحنه آرائی، همزمان است با دهها
و دهها نمونه خودكشی مجروحان
شيميائی ايران بدليل عدم توجه به
زندگی معيشتی آنها كه آخرين
نمونه آن يكی از بازيكنان فيلم
كوتاه سرود جمهوری اسلامی است
كه خود را اخيرا در گوشه آشپزخانه
ناتمام خانه ای كه نتوانست آن را
سرپناه زن و بچه اش كند كشت!
|