آنچه از 48 ساعت پيش تمام اخبار عراق را تحت
الشعاع خود قرار داده است،
دقايقی است كه دراين تصاوير
می بينيد. دقايق سر بريدن يك تاجر
امريكائی كه چندان ارتباطی هم
با نظامی ها و ماجراهای اشغال
عراق نداشته است. اين مراسم "سربری”
عملا تمام فجايع افشا شده هفته
های اخير در باره زندان های
عراق و توحش امريكائی ها را در
سايه قرار داد و موج نفرت از شكنجه و
رفتار وحشيانه با زندانيان
عراقی را كه درجهان برخاسته بود،
عملا به سمت ديگری سوق داد.
سمتی كه می رود تا به موج بزرگ
جدائی مسلمانان از مسيحيان و جنگ
صليبی ختم شود.
درعين حال، اين فاجعه و تصاوير تكاندهنده
ای كه بصورت فيلم ويديوئی به
يك شبكه تلويزيونی در خليج فارس
رسانده شده و پخش شده، يكبار ديگر
اين سئوال را در برابر ايرانيان
مطرح می كند: آنها كه روی سينه
پوينده و مختاری نشستند و آنها
را خفه كردند، آنها كه داريوش فروهر
و همسرش را با چاقو تكه تكه كردند،
آنها كه گلوی دكتر سامی را در
مطبش بريدند، آنها كه پيروز
دوانی را كشتند و در بشكه اسيد
انداختند و بالاخره آنها كه
بزرگترين كشتار و اعدام را در زندان
های ايران از زندانيان سياسی
راه انداختند، عقبه و شجره همين ها
نيستند كه سر می بريدند؟ اگر
تصاوير آن فجايع تهيه و پخش می
شد، احساسی جز آن بر می انگيخت
كه اكنون با ديدن اين مراسم "سربری”
به هر بيننده ای دست می دهد؟
از اينكه مطبوعات جمهوری اسلامی،
بويژه جناح راست آن، چندان ضرورت
نمی بينند به اين عكس ها و اخبار
شكنجه عراقی ها در زندان
امريكائی ها بپردازند چندان
نبايد متعجب بود؛ زيرا خود می
دانند كه مشابه رفتار اشغالگران
عراق را دو دهه با زندانيان
سياسی ايران
كرده اند و فعالان سياسی و
مخالفان خود را به همين شيوه
سربريده و دشنه باران كرده اند. نه
تنها چنين كرده اند، كه هنوز هم در
سرمقاله های كيهان و جمهوری
اسلامی از آن دفاع می كنند و
برای تكرار آن لحظه شماری نيز
می كنند.
|