مصطفی
تاج زاده در دومين روز نشست خود با
مخاطبان در نمايشگاه مطبوعات گفت:
اگر
مردم منفعل شوند، نه تنها نظام و
رژيم سياسی در معرض خطر قرار
خواهد گرفت، بلكه
تماميت
ارضی ايران نيز در معرض صدمه
قرار خواهد گرفت.
تاج
زاده در باره دولت سايه و دولت
پنهان گفت:
مقوله
مثبتی است كه به منزله تلاش
اقليت برای دستيابی به
اكثريت با نقد قدرت
است؛ در حالی كه دولت پنهان بار
منفی دارد. دولت سايه تنها در دهه
اول انقلاب وجود داشت. طی آن مدت
جناح راست كه در عرصههای مختلف
كانديدا داشت و از روزنامه نيز
برخوردار بود، تلاش كرد تا به
اكثريت تبديل
شود
و در مجلس چهارم اين تلاش به بار
نشست. جناح چپ هم هرگز اين پيروزی
را در
راستای
كودتای پارلمانی ندانست،
بلكه آن يك چرخش طبيعی قدرت بود.
در
دوران اصلاحات به جای دولت سايه،
دولت پنهان تشكيل
شده است. تمامی تلاش خود
را معطوف به آن كرديم كه جناح
مقابل، دولت سايه تشكيل دهد؛ چرا كه
اگر چنين
ميشد
دموكراسی در ايران نهادينه ميشد
و حتی اگر اصلاحطلبان در
انتخابات شكست ميخوردند
اصلاحات به پيش ميرفت. حال آنكه
جناح مقابل اقدام به تشكيل
دولت
پنهان كرد. يعنی از مزايا و اهرمهای
قدرت به نفع مقاصد خويش استفاده كرد بيآنكه
مسووليتی بپذيرد. به عبارت ديگر
آنان با كارشناسی در مقابل
اصلاحات،
ستاد
ضداصلاحات را تشكيل دادند و حاضر به
تمكين به آرای مردم نشدند.
ساختار
موجود ايران اشكالات بسياری
دارد. همچنان كه اوج بيعدالتی
در
عرصه
سياسی آن مشهود است. اين ساختار
معيوب، مستعد هر نوع بيماری،
آشوب و ناامنی است. در عين حال به
ساختار حقوقی ايران نيز ايرادات
بسياری وارد است. همچنان كه اين قانون
(قانون اساسي) پس از تصويب در سال 58
در سال 68 مورد بازنگری قرار
گرفت، بايد
برای
رفع ايرادات مورد نظر در سال 78 هم
مورد بررسی مجدد قرار ميگرفت و
حتی بايد
در
سال 88 (هر ده سال)
هم بازنگری شود؛ چرا كه هر
نسلی حق دارد كه خودش قانون
اساسی حاكم بر خودش
را تعيين كند.
البته
مشكل جامعه ايران مشكل قانون
اساسی نيست، مشكل جامعه ما روشهای
غيردموكراتيك است. همچنان كه
اين
روشها قانون مشروطه را هم بينتيجه
گذاشت؛ در حالی كه قانون مشروطه
از روی قانون بلژيك نوشته شده
بود و اين قانون حكومت
دموكراتيكی را در بلژيك به وجود
آورده است.
وجه
اثباتی هدف اصلاحات،
دموكراتيزه كردن قدرت و مناسبات در
جامعه مدنی است و وجه سلبی
آن اين است
كه به جای تغيير قانون اساسی،
در مخالفت با مناسبات استبدادی،
به شكل شفاف
مخالفت
خود را با فاشيسم اعلام كند و بگويد
كه با اسلام منهای استبداد و
جمهوری اسلامی منهای
خودكامگی موافق است.
در
نظامهای دموكراتيك با پذيرش
فعاليت در چارچوب قانون، همه ميتوانند
از حقوق شهروندی خود استفاده
كنند. شعار تبديل معاند و محارب به
نيروی مخالف قانونی و تبديل
نيروی مخالف
به
موافق، در همين راستا سر داده شد.
سه
آينده را برای گروههای دوم
خرداد متصور شد:
نخست
آنكه جمع اين گروهها
متلاشی شود و
ائتلافهای ديگری شكل بگيرد،
ديگر آنكه اين گروهها همچنان در
قالب 18 گروه
باقی بمانند و هيچ تغييری
نيابند. سومين حالت آن است كه به
تعداد اين گروهها افزوده
شود. در صورتی كه اين گروهها
مواضعشان را در تمامی عرصهها
به شكل شفاف ارايه
دهند، حالت سوم بهترين
حالت خواهد بود.
محافظهكاران به
علت سلايق
فردی، سوابق تاريخی گذشته و
برنامههايی كه ارايه ميدهند
دچار انشعاب
خواهند شد.
همچنانكه تاكنون مواضع بسيار
متفاوتی را درخصوص مسايل مختلف
از NPT گرفته
تا
انتخابات
رياست جمهوری، برنامه آينده
مجلس هفتم و حتی فيلم مارمولك
اتخاذ
كردهاند.
اين انشعاب ها آرايش مناسبات سياسی
كشور را تحت تاثير قرار خواهند داد.
جناح
محافظهكار با آزاديهای
فرهنگی و اجتماعی بيش از
آزاديهای سياسی مخالف است؛
چرا كه از نگاه آنان آزاديهای
اجتماعی و فرهنگی، اسلام را
زير سوال ميبرد، ولی آزاديهای
سياسی، نظام
را
زير سوال ميبرد و از آنجا كه
اسلام به نظام و كشور ارجحيت دارد.
بنابراين آزاديهای
فرهنگی اجتماعی مذمومتر است.
با وجود اينكه شعار ژاپن
اسلامی سر
ميدهند،
ولی در عرصه عمل چنين نخواهند
كرد.
طی
25 سال پس از انقلاب، مجلس ششم باعزتترين،
مردميترين و پرافتخارترين مجلس
شورای
اسلامی بوده است. تشكيل
شوراهای اسلامی شهر و روستا و
موفقيت 99 درصدی آنها در
سطح كشور نيز از جمله همين
دستاوردهاست.
زمانی كه
كانديداتوری آقای خاتمی را
پذيرفتند، تصور ما اين بود كه
برنامههای ايشان را هم خواهند
پذيرفت، ولی چنين نشد. از اين رو
اگر اصلاحطلبان ميخواهند بار
ديگر به عرصه قدرت بيايند، برای جلوگيری از
تكرار اين اشتباه بايد شرايطی را
تعيين كنند. به عبارت ديگر يا نبايد وارد عرصه
انتخابات شوند و يا اينكه به
تناسب مسووليتی كه ميپذيرند
اختيار
هم داشته باشند.
در
سال 75-74 در نشريه عصر ما، راست مدرن
و سنتی و چپ سنتی و جديد را
معرفی كرديم، ولی از مصاديق
آنها چيزی نگفتيم تا
كسی
نگويد به ما توهين كردهايد. با اين
وجود جامعه متوجه منظور ما شد.
اجازه بدهيد ما
بر معيارها و ملاكها تكيه كنيم و
زحمت شناخت مصاديق را به جامعه
بدهيم، تا
زمانی
كه امنيت گفتار ما تضمين شود. چون در
حال حاضر از آنها اسم نميبريم و به زندان
ميافتيم، چه برسد به اينكه شخصا
از آنها اسم ببريم.
فعلا، بدترين خبر در
عرصه سياسی
آن است كه اكثريت قاطع جامعه منفعل
شود؛ چرا كه چشمانداز نامعلومی
را برای آينده خواهد داشت. اگر
مردم منفعل شوند، نه تنها نظام و
رژيم سياسی در معرض خطر
قرار
خواهد گرفت، بلكه تماميت ارضی
ايران نيز صدمه خواهد ديد. از اين رو
بايد به مردم
هشدار داد كه در دوران مدرن امروز،
انفعال مشكلی را حل نخواهد كرد،
جز اينكه
ظلم،
حقكشی و استبداد را در جامعه
جاری و ساری ميكند و
دموكراسی محو ميشود.
انفعال
مردم همچون سكوت گروههای
سياسی است كه همان
عواقب را نيز در پی خواهد داشت.
از اين رو نبايد فرصتهای
طلايی در جامعه را
از
دست داد. برای اين منظور بايد ديد
كه آيا به جای سكوت 15 ساله ميتوان
طی 5 سال بی
آنكه نظم و تماميت ارضی جامعه
به خطر بيفتد جامعه را به نتيجه
رساند و گامی به
جلو
برداشت يا نه؟
نظامی
كه اختيارات بخواهد، ولی
مسووليت آن
را نپذيرد، به مردم خود آموزش ميدهد
كه حقوق خود را بخواهند، ولی
مسووليت نپذيرند.
اين در حالی است كه هيچ
شهروندی حق ندارد عرصه سياست
را ترك كند؛ چرا كه سياست
در خصوصيترين عرصه زندگی
افراد هم موثر است. به عبارت ديگر
مردمی كه خواهان
حقوق شهروندياند بايد در عرصه هم
حضور داشته باشند؛ چرا كه با يك
مشاركت فعال
ميتوان به جامعه مطلوب نزديك شد.
از اين رو نخبگان
نبايد به ارايه طرح و
برنامه بپردازند، بلكه
بايد وارد عرصه شده به ايفای نقش
بپردازند و مردم را به عرصه
بكشانند.
كسانی
كه عمدا خواهان انفعال مردمند و
حضور مردم را
به ضرر خود ميدانند، به اين ترتيب
به امنيت عمومی كشور صدمه ميزنند.
تاج
زاده در پاسخ به سوالی پيرامون
عدم پاسخگويی مسوولان درخصوص
فرودگاه
امام
خمينی گفت:
مسوولان
پس از بررسی ابعاد مختلف اين
مساله، گزارش خود
را ارايه ميدهند. اگر جامعه
پرسشگری خود را حفظ كند، مسوولان
خود را موظف به
پاسخگويی
ميدانند. البته بروز چنين اختلاف
نظری ميان مسوولان حادثه
تلخی برای كشور ماست كه در سطح
ملی و بينالمللی آسيب جدی
به وجهه ايران وارد كرد. از اين
رو
اميدوارم متخلفان شناسايی شده و
به سزای عمل خود برسند.
تاجزاده
در پاسخ به سوالی
كه به درج اخباری در روزنامههای
منتسب به جناح راست از جلسات
داخلی اصلاحطلبان اشاره داشت،
گفت: اگر نشرياتی از اين دست ميدانند
كه در جلسات داخلی ما چه ميگذرد،
مسلم است كه اقدامات جاسوسی در
ادامه كارهای همان مرحوم دارند (البته
از من نپرسيد كه آن مرحوم كيست؟
خودتان بهتر ميدانيد) اگر هم
اخبار اين
روزنامهها
دروغ باشد، نوعی عمليات روانی
است و ارزش ندارد كه به آن پاسخ دهيم
و به اين
جنگ روانی دامن بزنيم.
|