محسن
آرمين نماينده تهران در مجلس
شورای اسلامی، در ميزگرد "بررسی
انگيزه گروههای سياسی
ايران"
گفت:
آنچه
در عرصه سياسی اتفاق افتاد،
اتفاق بسيار مهمی بود. انتخابات
مجلس هفتم بدعت جديدی بود كه بعد
از انقلاب اسلامی رخداد داد. در
اين بدعت رأی مردم در انتخاب
مسئولين بيتاثير بود و اين
مسأله
عجيبی بود، لذا توجه تمام
نيروهای مسئول به اين مسئله را
طلب ميكند.
نتيجه
اين اتفاق اين شد كه بخشی از
نيروهای سياسی كه با نگاه
اصلاح طلبانه به درون حاكميت رفته
بودند به اين نتيجه برسند كه اين
وضعيت به نتيجه نميرسد و يا
اينكه در آينده نزديك نهادهای
قدرت را بايد ترك كنند.
آنچه
كه اصلاح طلبان درون حاكميت، در
وضعيت فعلی با آن مواجه هستند،
اينست كه جريان مخالف
اصلاحات يك گروه نيست و نيز يك جناح
سياسی به تنهايی در مقابل
اصلاحات قرار ندارد،
لذا مشكل ما مشكل جناح راست
سياسی نيست. همانطور كه در
انتخابات هفتم ديديم به دليل اينكه
تكليف مشخص بود، حتی عسگر
اولادی و بادامچيان نيز استعفا
دادند.
ما
با يك گروه اقتدارگر مواجه هستيم كه
در طول سالهای اخير درك ضد
اصلاحی، عامل اصلی تفكر
افراطی آنها بوده و جناح راست
سنتی و سياسی با تاخير يكی
دو روزه خود را به اين جريانات
رسانده است.
اعطای
آزاديهای اجتماعی و بستن
فضای سياسی كشور در دستور كار
جناح اقتدارگرا قرار خواهد گرفت.
يكی ديگر از دستور كارهای
آقايان مباحث تنشزدايی با
خارج است، اما به دليل عدم مشروعيت
داخلی شروع به امتياز دادن به
خارج خواهند كرد.
الگوی
چينی، به هزاران دليل در ايران
قابل تحقق نيست كه اصليترين اين
مسأله، تفاوت بالای جامعه چين با
ايران است.
خوشبختانه
تحولات عميقی در سطح جامعه ايران
بوجود آمده است. رشد چشمگيری در
سطح فكری مردم ايران ايجاد شده و
لذا تفكر فاشيستی نخواهد توانست به كار خود
ادامه دهد.
جامعهای
كه در شرايط انفجار اطلاعات به سر
ميبرد، نميتوان آن را با
نگاه فاشيستی اداره كرد، لذا فكر
ميكنم قطعاً در آينده بخشی از
مباحث اصلاح طلبانه تحليل خواهد شد.
در
جناح اقتدارگر، حتی اگر بخواهند
آزادی بدهند با انتقاد شديد
جريان سنتی خود مواجه خواهند شد.
ميتوانيم
دعواهای قديمی گذشته را مطرح
و مچگيری كنيم، بد بينانه
عليه يكديگر جو سازی و همديگر را
به سازشكاری متهم كنيم، ميتوان
همه اين كارها را انجام داد، اما
نبايد انتظار يك آينده روشن را
داشته باشيم.
حرف
از ائتلاف و جبهه بايد با تأمل
باشد، ائتلافهای كاذب و بدون
مبانی لازم به راحتی قابل
فروپاشی هستند. 10 سال پيش سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامی در تحليلهای
خود بحث خودی و غير خودی را در
عرصه سياسی كشور و تعامل حاكميت
باملت رد كرد. ما آن زمان گفتيم
حاكميت و جناح راست در عرصه
سياسی و در رابطه حكومت با مردم
خودی و غير خودی نبايد داشته
باشد. رابطه در سطح تعامل حاكميت و
ملت چيزی به جز شهروندان با حقوق
تساوی نيست.
بدون بحثهای
بين احزابی در روشن ساختن مفاهيم
اصلی نميتوان به يك ائتلاف
قدرتمند رسيد. تجربه سياسی اين
را نشان ميدهد.
|