در جامعه ما كه حاكميت دولت
به معنای اعم آن با تار و پود
زندگی اجتماعی و شخصی در هم
تنيده است. (به خاطر اقتصاد نفتی
و دولتی بودن همه چيز) اصلاح كشور
بدون اصلاح حاكميت معنی نخواهد
داشت. ما كه انقلاب كرديم پاك ترين
و مخلص ترين نيروها به حاكميت
آمدند و جانشين شرورترين و
سودجوترين نيروها شدند، ولی ما
می بينيم الان درون اين حاكميت
جديد چه شرارت ها و چه انسان های
منحرفی پيدا شده اند. پس اصلاح
درون حكومت يك ضرورت است ولی
كفايت نمی كند. اصلاحات بايد به
اين نقطه برسد كه كاری بكنيد كه
اگر انشاءالله درون حاكميت را پاك
كرد، اصلاح كرد، درون جامعه و در
رابطه جامعه و حاكميت مناسباتی
برقرار شود كه به هيچ وجه امكان
بازگشت به مناسبات ظالمانه درون
حكومت وجود نداشته باشد و اين
يعنی استقرار و تقويت جامعه
مدنی.
فضای آزاد و نقادانه بسيار مهم
است و ما بايد در حفظ و گسترش اين
فضا بكوشيم و هيچ روزنه ای را
نبنديم و از كوچكترين روزنه های
باز هم استفاده كنيم. طبعاً رفتن به درون حاكميت اما اين بار با احوالی
شفاف و روشن و با كم كردن رودربايستی
ها و بعضی ملاحظات بايد مدنظر باشد. به همين جهت ما در
طول يك سال و نيم گذشته روی
حكمرانی خوب(Good Governance)
تمركز كرده ايم و به زودی آن
را به صورت يك مانيفست حزبی و
ضرورت جامعه ايران تدوين و منتشر
خواهيم كرد. و كار ديگر ما هم تعيين
اهداف و راهبردهای توسعه ای
است اگر حزب به حكومت برسد برنامه
عملی ما اداره كشور خواهد بود.
موضع اصلاح طلبی حزب اول بايد
درون خود حزب تجلی كند كه مهم ترين
وجه آن دموكراتيك بودن مناسبات
درون حزبی است و تلاش می كنيم
همه اركان حزب به صورت دموكراتيك
انتخاب شوند. در بعد بيرونی،
بازسازی اعتماد مردم بسيار مهم
است.
يكی از مهم ترين راه های
اعتمادسازی، امكان سازی
برای نيروهای متفكر و نخبه
جامعه است كه حرف ها و نظرات آنها
درون حزب شنيده شود، ارتباط با گروه ها
و اقشار و طبقات اجتماعی هم
گسترش خواهد يافت و در اين راه
دانشجويان، فرهنگيان و كارگران و
ايثارگران اولويت خواهند داشت. در
بعد مسائل زنان كارهای تئوريك
مهمی صورت گرفته است كه بايد
برای اين بخش جامعه هم حزب،
برنامه مدون داشته باشد. رويكرد
طبقاتی (نه به معنای
ماركسيستی آن) به عنوان ضرورت
اجتماعی مهم است. حزب «طبقه
متوسط جديد» را مخاطب خود می
داند و ضمن اينكه عناصر تشكيل دهنده
حزب عمدتاً از اين طبقه هستند،
ساختار آينده ايران را نيز معطوف به
مطالبات و حركت اين طبقه می داند.
ما
در كنگره اعلام كرديم هر كس حاضر باشد در چارچوب
قانون اساسی (با
همه ايرادهايی كه به آن داريم و
البته با تفسير دموكراتيك و نه با
تفسير تحجرگرايان) در كشور فعاليت
نمايد، می توانيم همكاری كنيم.
در يك سال و نيم گذشته هم باب تعامل
با بسياری از گروه ها و
افرادی كه در اين چارچوب می
گنجند گشوديم. در حقيقت ما بين تفكر
و عمل اينجا بايد تفكيك قائل شويم.
هر كس معتقد به تحول بر اساس قانون(با
همه مشكلات آن) و از طريق روش های
مسالمت آميز و تنها با اتكا به
مردم ايران باشد برای ما محترم
هستند و می توانيم با آنها تعامل
داشته باشيم.
اينكه فشار زياد شود محتمل است، اما
قطعی نيست. به نظر ما امكان فشار
دايمی و بازگشت به شرايط قبل از
دوم خرداد به هيچ وجه وجود ندارد.
اگر بخواهند اين كار را بكنند جامعه منفجر خواهد شد و اول گريبان
خودشان را خواهد گرفت. ما گمان می
كنيم بيش از آنكه ما به لطف و مرحمت
حكومت احتياج داشته باشيم، آنها به
وجود فعال يا حداقل نيمه فعال اصلاح طلبان
حتی لائيك ها احتياج دارند.
اما ما به عنوان يك حزب عمل گرا
هيچ چيز را از نظر دور نداشته ايم
و بايد به فكر صيانت از حزب و
نيروهای آن باشيم. شايد اين نكته
مهم باشد كه ما بتوانيم تبليغات سوء
و دروغ پردازی ها را خنثی
كنيم و نشان دهيم ما جز رفتارهای
قانونی نخواهيم داشت و جز روش های
مسالمت آميز اتخاذ نخواهيم كرد و
جز اصلاح هدفی در پيش نخواهيم داشت.
|