محمد
علی عموئی پرسابقه ترين
زندانی سياسی ايران، با ارسال
نامه ای به روزنامه شرق كه اين
روزنامه نيز آن را منتشر ساخت، به
سردبير آن "محمد قوچانی”
توصيه كرد از تكرارنظرات و سخنان
دشمنان ايران و آزادی پرهيز كند
و تكرار آن را به خود آنان واگذارد.
محمد
قوچانی در سرمقاله شماره 165
روزنامه شرق به تاريخ 26 فروردين،
طی مقاله با عنوان "تاريخ را
نجات دهيم" كه انگيزه نوشتن آن
تشويق محمد خاتمی به صراحت بيشتر
برای بيان كارشكنی ها در مسير
اصلاحات و پرهيز از فرصت كشی
بود، از جمله نوشت:
«...
تاريخ البته همواره به شهامت اين شهدا
شهادت داده است، اما همزمان با
نوشاندن اين شهد به آيندگان
شرنگی نيز در كام آنان خواهند
نشاند كه چرا نسل های پيشين ما
فرصت را از كف دادند؟ كه چرا چنين
ديرهنگام به ياد آن بزنگاه های
مهم تاريخی افتادند؟ كه چرا
تجربه گذشتگان را فراراه خويش قرار
ندادند، گذشته ای كه امروز آن
را نقد می كنيم. از بدفهمی
های اهالی مشروطه درباره
دموكراسی سخن می گوييم و بر
بی تابی های روزنامه نگاران
آن دوره، در عصر آزادی انتقاد
می كنيم و بر سكوت علما و
روشنفكران آن انقلاب خرده می
گيريم. همچنان كه مصدق را به سبب
اهمال با سلطنت طلبان سرزنش
می كنيم و توده ای
ها را به خيانت محكوم می كنيم
و ملی گرايان را به سبب عدم اعلام
جمهوريت به باد نقد می گيريم.
تاريخ درباره انقلاب مشروطه و نهضت
ملی ايران به نيكی ياد می
كند.»
محمد
علی عموئی در نامه خود نوشت:
تحريريه
روزنامه شرق- آقای محمد قوچاني
پس
از سلام
«در
سرمقاله روزنامه شرق شماره
۱۲۶ به تاريخ ۲۶/۱/۸۳
داوری غير منصفانه ای نسبت
به حزب توده ايران كرده ايد كه
نسخه ثانی اتهامات ناروا و بی
اساسی است كه از بدو تاسيس و
فعاليت آن حزب در رژيم پهلوی تا
سقوط آن رژيم و پس از آن در
جمهوری اسلامی نثار حزب توده
ايران شده است. بی ترديد موضع گيری
ها و سياست گذاری های آن
حزب در طول عمر نسبتاً درازش
عاری از خطا و ايراد نبوده، می
تواند و بايد در معرض نقد قرار گيرد.
كدام جريان سياسی را سراغ داريد
كه بری از اشتباه بوده است؟ و
كدام حزب و گروه سياسی را می
شناسيد كه به اندازه حزب توده ايران
و هوادارانش از خود انتقاد كرده،
بر ضعف ها و خطاهای خود، به
ويژه پاره ای موضع گيری
های اشتباه در دهه بيست انگشت
گذارده است. با آن كه درباره علل
ناكامی های سياسی گذشته،
حزب توده ايران كمترين سهم را داشته
است، از تمامی جريانات ذی سهم
بيشتر به انتقاد از خود پرداخته است.
خصومت
جريان ها و محفل های معين
نسبت به حزب مفهوم و جايگاه
اجتماعی و مناسبات داخلی و
خارجی آنها چنان موضع گيری
های آنچنانی را ايجاب می
كند. رفتار و گفتار آنها اگر جز اين
باشد تعجب آور است. سيره و منش
غارتگران، ستمگران و قلم به دستان
در خدمت زر و زور در سراسر تاريخ و
نه تنها در اين كشور چنين بوده است و
چنين نيز خواهد بود. اما شما چرا؟
آيا يك روشنفكر می تواند به خود
اجازه دهد اينگونه بی پروا از
ادبيات مسموم و كينه توزانه
دشمنان زحمتكشان بهره گيرد؟!»
|