اكبر هاشمی رفسنجاني,
نماز جمعه ديروز تهران را خواند.
وی در خطبه های نماز ديروز
خود، حقايقی را در باره مشكلات
امريكا درعراق بيان كرد و درعين حال
خطراتی را هم بر شمرد كه عمدتا به
آينده ايران بر ميگردد، گرچه او از
بردن نام ايران پرهيز كرد. از جمله
درباره موفقيت امريكا در تسلط كامل
بر عراق كه در زير می خوانيد.
رفسنجانی در همين خطبه ها
اشاره به دلائل سقوط صدام حسين و
بی پايگاهی او و اتكای صدام
به اطرافيان و سازمان ها و ارتش خود
كرد. هر شنونده و خواننده عادی
اين بخش از سخنان هاشمی
رفسنجانی حق دارد اين بخش از
سخنان هاشمی رفسنجانی را
مقايسه كند با وضع كنونی جناح
راست در جمهوری اسلامی كه
متكی به سپاه و بسيج و نيروهای
فشار و انواع تشكل های امنيتی
آشكار و پنهان برسرپا ايستاده است.
چنان كه با كوچكترين زمينه، مردم
آمادگی حضور خيابانی عليه
حكومت را دارند. حوادث اخير كردستان
و شورش هائی كه در شهرهای
مختلف عليه تحميل نماينده به مردم
برای مجلس هفتم صورت گرفت نمونه
های آنست. همچنان كه عدم شركت
مردم در انتخابات مجلس هفتم كه آمار
رسمی آن بالای 50 در صد اعلام
شده خود دليل آنست.
رفسنجانی در باره سقوط
صدام گفت:
«...سقوط صدام بدست ارتش
امريكا به آن دليل بود كه صدام جز در
ميان حزب بعث, سران ارتش و
استخبارات هيچ پايگاهی نداشت و
مردم به هر قيمتی راضی بودند
كه از شر صدام و حزب بعث خلاص شوند.
... به هرحال بايد بپذيريم كه راه
آمريكاييها بسيار پرسنگلاخ است
و عراق واقعاً باتلاق آمريكاست.
مشكل آمريكا مخالفت مردم
عراق با اشغالگری . هر ملتی با
اشغالگری مخالف است و هيچ وقت
راضی به اشغال كشورشان نميشوند،
بنابراين مردم عراق اگرچه به حذف
صدام راضی بودند اما بعد از آن به
اشغال كشورشان توسط آمريكا راضی
نيستند.
هاشمی رفسنجانی مشكل
ديگر آمريكا را خالی بودن دست
آمريكا از ابزار لازم برای كنترل
عراق عنوان كرد و گفت: در اين زمينه
يك فرضيه اين بود كه بقايای حزب
بعث, ارتش و استخبارات در خدمت
آمريكا باشند و آمريكا از طريق آنها
فرمانرانی كند. اما چنين
ابزاری در اختيار آنها نيست و به
همين دليل آمريكا نميتواند
امنيت عراق را حفظ كند. صدام قبل از
حمله آمريكا استراتژی درستی
به كار برد و به اندازه شش ماه مهمات
در اختيار ميليونها عراقی
قرار داد.
اين مهمات به جز اندكی كه
كشف شدهاند، هنوز در دست مردم
عراق است و از آن عليه آمريكا
استفاده ميشود. »
(البته اين بخش ها از
سخنرانی هاشمی رفسنجانی
عمدتا فرافكنی است كه انتقال
احتمالی سلاح به عراق از
مرزهای ايران مطرح نشود، والا تا
كنون هيچ كجا چنين ادعائی كه
صدام اسلحه بين مردم پخش كرده باشد
نيست، زيرا اگر مردم عليه صدام
بودند( كه بودند) وقتی اسلحه
ميانشان تقسيم می شد بايد آن را
همان زمان عليه خود صدام بكار می
گرفتند كه اگر چنين شده بود، پيش از
رسيدن ارتش امريكا به بغداد مردم
حكومت را بدست گرفته بودند.)
هاشمی رفسنجانی در بخش
ديگری از سخنان خود، عملا به
امريكا رهنمود داد! او گفت:
آمريكا برای صدها هزار
افسر, درجه دار و نيروهای
اطلاعاتی عصباني, ضربه خورده و
بيكار هيچ فكری نيانديشيده بود و
حالا مشكل آمريكا اين است كه اگر
بخواهد از نيروهای سابق رژيم
عراق استفاده كند، مردم آن را نميپذيرند.
صدها هزار
نفر كه تشكيلات حزبی و هستهای
داشتهاند و اطلاعات كافي,
عصبانيت, مايوس از آينده, مسلح و
تجربهدار نيز هستند در بدنه
جامعه عراق وجود دارد و مانع
بزرگی برای آمريكا محسوب ميشود.
تروريستهای افغانستان,
سومالی و كشورهای افغانی
عراق را بهترين جا برای تمركز
خود ميداند.»
( اين سخنان نسنجيده نيز جز
اين نتيجه ای ندارد كه پرسيده
شود اين تروريست ها از كدام مرز
وارد عراق می شوند؟)
رفسنجانی در بخش ديگری از
سخنان طولانی خود، عملا (دانسته
و يا نسنجيده) گفت كه اسرای
جنگی و فراريان عراقی از
برای عمليات به عراق برگردانده
شده اند و سپاه بدر هم بند نافش به
ناف ايران بند است و اين يعنی
تائيد همان تبليغاتی كه بسرعت در
حال گسترش است. يعنی نقش تحريك
آميز ايران در حوادث اخير عراق و
عملا درگير كردن ايران در جنگی
تازه!
رفسنجانی گفت:
«.... در مقابل جريانهای
نيرومندی مانند سپاه بدر هستند
كه البته به امنيت عراق كمك ميكنند.
سپاه بدر كسانی هستند كه در جنگ
ايران و عراق اسير شدند و در ايران
بودند سپس آنها به عراق برگشتند.
گرچه آنها در عراق كار مدنی ميكنند
اما به هر حال سپاه عظيمی است كه
در آنجا وجود دارد. همچنين جريان
جيشالمهدي( سپاهی كه مقتدا صدر
پس از بازگشت از ديدار با آيت الله
كاظم حائری در قم در عراق آن را
اعلام كرد) كه به وجود آمده
جوانهای پرحرارت و حماسی دارد
كه ادعاهای بزرگ دارند. »
رفسنجانی در بخش ديگری
از سخنرانی خود، بی آنكه به
مقايسه و شرايط مشابه حاكميت
قلدرانه در بلوچستان و كردستان و
ديگر نقاط قومی ايران ( حتی
اعلام نماينده مجلس برای آنها در
انتخابات مجلس هفتم) كند گفت:
«...در زمان صدام تحت فشار و
خفقان زندگی نيمه مسالمت
آميزی بين اين كردها، تركمن ها،
سنی ها و شيعه ها وجود داشت اما
الان همه آنها مطالبات خود را دارند
كه هماهنگ كردن آنها كار سادهای
نيست.»
رفسنجانی همچنين گفت:
«... آمريكا با حضور در عراق
بدنبال تضعيف ايران است, اما ارتباط
عميق مردم ايران و مردم عراق از
مشكلات آمريكاست.»
هاشمی رفسنجانی در بخش
ديگری از سخنان ديروز خود در
نماز جمعه تهران، برای نخستين
بار فاش ساخت كه درجريان انفجارها و
خمپاره پراكنی های عاشورای
گذشته دركربلا و كاظمين 400 ايرانی كشته
شده اند. او گفت:
«... در شرايطی كه چهارصد
ايرانی در كربلا شهيد شدهاند
هنوز هم عشق مردم به عتبات عاليات
باعث سفر مردم به كربلا ميشود. »
رفسنجانی در بخش ديگری
از سخنرانی نماز جمعه خود، در
عين حال كه بر همكاری با امريكا
در جريان افغانستان وعراق تاكيد
می كرد، مدعی شد:
«...گرچه ما قصد درگيری و
دخالت نداريم اما همانطور كه در
افغانستان كمك كرديم در عراق نيز
كمك ميكنيم، اما آسيبپذير
شدن آمريكا در عراق و افغانستان
يعنی قدرتمند شدن ايران كه خرده
حسابهای زيادی با هم داريم. »
رفسنجانی در بخش ديگری
از سخنرانی خود، با اشاره به
گسترش حضور امريكا در عراق و دامنه
يافتن عمليات جنگی در اين كشور،
خطر و تهديد امريكا برای جهان(
البته بيشتر روی سخن با خطر
برای ايران بود) را اينگونه
ارزيابی كرد:
« تهديد از اين جهت كه اين
غول زخمی و دارای امكانات
فراوان ممكن است، كارهای
خطرناكی انجام دهد ولو اينكه
برای او گران تمام شود و فرصت از
اين جهت كه آمريكا درس عبرت بگيرد و
ديگر فكر استبداد جديد و لشكر
كشی نباشد. ميتوان نتيجه گرفت
كه اگر مسئله عراق خوب اداره شود و
آمريكاييها سرخورده شوند، دنيا
برای مدتی از شر آنها خلاص ميشود
اما اگر آنها بتوانند به اهداف خود
برسند، جهنمی برای دنيا درست ميكنند.»
|