سپاه
پاسداران يك شورای فرماندهی
دارد كه در حضور رهبر تشكيل جلسه
می دهد و يك زير مجموعه مركب از
سردارانی كه ماموريت های غير
نظامی برعهده دارند. ازجمع اين
سرداران بی لشكر و سپاه عده ای
در سيمای جمهوری اسلامی
سرگرم اند، جمعی در مطبوعاتی
نظير جمهوری اسلامی و رسالت و
كيهان، عده ای در وزارت خارجه و
جمعی نيز در سازمان امنيت
موازی. آنها كه در سازمان امنيت
موازی مشغول اند، اغلب از واحد
حفاظت سپاه كه همان ركن دو ارتش
شاهنشاهی يا سازمان اطلاعات
سپاه باشد مامور خدمت در سازمان
امنيت موازی شده اند. اين
درحالی است كه افرادی نظير
علی لاريجانی سرپرست سيمای
جمهوری اسلامی نيز خود
برای مدتی در بخش روابط
عمومی سپاه كار كرده اند. با راه
يافتن عده ای از همين سرداران
بی سپاه و لشكر اما مرتبط با
شورای فرماندهی سپاه به مجلس
هفتم، عملا سپاه پاسداران شبيه
حزبی مسلح در كشور عمل می كند.
به اين شبح، فرماندهانی نوبتی
در بسيج، حزب الله و يا واحدهای
جنبی سپاه پاسداران مانند سپاه
محمد، سپاه بدرو سپاه قدس را هم
بايد افزود كه آنها نيز همگی با
شورای فرماندهی سپاه در
ارتباط اند. شورائی كه بازوی
مسلح رهبر برای اعمال ولايت
مطلقه اند، تا مدافع مرزهای كشور.
اين شبكه سرداران و فرماندهان،
البته در اقتصاد و تجارت كشور نيز
شريك اند كه خود بحثی جداگانه
دارد. بحثی كه اسكله های
كالای قاچاق را نيز شامل می
شود.
زندان
اختصاصی، بازداشتگاه مخفی،
سلول های انفرادی و سيستم
بازجوئی اختصاصی نيز بخشی
از فعاليت اين فرماندهان و سرداران
است. از جمله بخش بازجوئی و روان
گردانی و يا مبارزه با روشنفكران
كشور در باصطلاح اداره منكرات.
اداره
منكرات در خيابان وزراء به فعاليت
مشغول است. در اين اداره يك سردار
مسئول روان گردانی و مقابله با
روشنفكران كشور فعاليت می كند كه
نامش "رستمی” است. او، از جمله
تحصيل كردگان خارج از كشور(انگلستان)
است كه در دهه دوم جمهوری
اسلامی يكباره انقلابی و
البته از نوع امنيتی آن شده و
برای دفاع از انقلاب راهی
تهران شد. رستمی در انگلستان
روانكاوی خوانده است و به همين
دليل به سردار روان گردان در ميان
روشنفكران كشور مشهور است. شكنجه
سفيد و بازجوئی های روان
گردان از ابتكارات او در سپاه
پاسداران و سپس سازمان امنيت
موازی است كه اداره منكرات نيز
بخشی از آنست. او پس از بازگشت به
ايران جذب سپاه پاسداران شد و
باصطلاح از جمله نيروهائی كه
بقول رهبر در زمان او رويش كرده اند
و به زعم رهبر در مقابل نيروهائی
مثل حجاريان و عبدی و آغاجری
كه نسل اول انقلاب بوده و ريزش كرده
اند قد كشيده اند!
رستمی
در بخش امنيتی سپاه پاسداران
همرديف حسين شريعتمداری و حسن
شايان فر( حسن و حسينی كه اكبر
گنجی نيز بارها در مقالات
افشاگرانه خود از آنها نام برد) و
سردار سرتيپ سپاه حسن رحيم ارغدی
است. كه اين آخری نيز از متخصصين
مقابله با روشنفكران و دگرانديشان
مذهبی است و باصطلاح روزنامه
نگار و مقاله نويس!
از
شاهكارهای رستمی رهبری و
هدايت تيم بازجوئی از مهندس عزت
الله سحابی است كه برای يك
دوره منجر به روان گردانی
سحابی شد. دوره ای كه سحابی
را به سونای امنيتی بردند تا
دخترش او را ببيند و سحابی گيج و
منگ و مبهوت در كنار استخر اين سونا
به دخترش گفت كه ديگر پيگير كار او
نباشد. از جمله تخصص های رستمی
در بازجوئی ها "تحريك"
بازداشت شده و يا احضار شده است.
برای اين كار ابتدا عكس، نامه،
نوشته، سابقه و حتی فيلم فرد
احضار شده قبل از احضار بصورت
مخفيانه و حتی دستبرد به خانه و
محل كار وی فراهم می شود تا
رستمی بتواند با اين اسناد و
مدارك قربانی خود را از
آبروريزی و از هم پاشيده شدن
شيرازه خانواده اش بترساند. حتی
با تهديد به انتشار عكس برهنه دختر
و زن قربانی، كه اين تصاوير نيز
مخفيانه و امنيتی تهيه می شود.
رستمی در زمان وزارت مصطفی
ميرسليم
ومعاونت
او سردار ضرغامي( كه اكنون معاون
پارلمانی لاريجانی در مجلس
است و از مجرمين تهيه كننده فيلم
عصرعاشورا) در وزارت ارشاد و در بخش
امنيتی – هنری آن كار می
كرد و سپس مسئول
اطلاعات وزارت ارشاد اسلامی شد.
از طرح
های مشترك او با سعيد امامی
يكی هم طرح بردن سينماگران ايران
به مقبره آيت الله خمينی و گرفتن
بيعت از آنان در يك مراسم مذهبی
مخصوص در اين حضور بود. پس از
تغييرات مديريتی در حوزه هنری
و سپرده شدن آن بدست يكی از
اعضای فعال رهبری موتلفه
اسلامی بنام "بنيانيان"،
رستمی به حوزه رفت و زير زمين
خيابان وزراء كه با ماجرای سيامك
پورزند مشهور شد به اين ترتيب به
حوزه هنری وصل شد. از رستمی
بعنوان تئوريسين خشونت ياد می
شود. خشك و متعصب است. در احضار و
بازجوئی موقت و با چشم باز از
روشنفكران و هنرمندان كشور در
زيرزمين وزراء چهره ای روشنفكر و
دارای منطق از خود نشان ميدهد،
اما وقتی در بازجوئی های با
چشم بسته و آنجا كه پشت سر
بازداشتی قرار می گيرد و به
پرسش كننده و مامور شكنجه دستور
می دهد، آن چهره ديگر و واقعی
خود را نشان می دهد. اين اصطلاح
او در احضارهای چشم باز در زير
زمين وزراء است: " من بحث
اقناعی می كنم".
رستمی
حدود چهل سال و
مانند احمدی نژاد شهردار
كنونی تهران چهره ای سياه
چرده دارد با قدی متوسط.
|