1- انتخابات پارلمان
اسپانيا با پيروزی حزب
سوسياليست آن كشور خاتمه يافت. در
اين انتخابات 26 ميليون نفر (حدود 78
درصد) از 35 ميليون شهرونـد واجد
شرايط اسپانيايی رای دادند.
حزب سوسياليست با 64/42 درصد آرا (25/33
درصد يا يك سوم واجدان شرايط)از 350
كرسی پارلمان 164 كرسی (85/46 درصد)
را كسب كرد. حزب محافظهكار با 38
درصد آرا (64/29 درصد واجدان شرايط) 148
كرسی (28/42 درصد) را به خود اختصاص
داد.
2- در انتخابات پارلمان اسپانيا
مانند تمام كشورهای دموكراتيك،
تنها مسالهای كه مطرح نبود،
نظارت استصوابی و ردصلاحيت
گسترده داوطلبان يك گرايش خاص است.
با وجود اين مقايسه نتايج انتخابات
مجلس هفتم در ايران با انتخابات فوق
كه به فاصله سه هفته برگزار شد،
قابل تأمل است.
الف. حزب سوسياليست اسپانيا
آرای يك سوم شهروندان واجد شرايط
را كسب كرد، اما در ايران جناح
پيروز كمتر از پانزده درصد (حدود يك
هفتم) آرای واجدان شرايط را به
دست آورد.
ب. سوسياليستها در اسپانيا با
كسب 33 درصد آرای واجدان شرايط،
85/46 درصد كرسيها را كسب كردند. در
ايران محافظهكاران با رای 15
درصد شهروندان بيش از 70 درصد
كرسی های مجلس را به خود
اختصاص دادند.
ج.
تناسب آرا و ميزان كرسيهای
بدست آمده درباره حزب دوم نيز در
اسپانيا ديده ميشود. اين حزب از
پشتيـبانی و آرای 64/29 درصد
واجدان شرايط برخوردار شد و 28/42
درصد كرسيها را كسب كرد. در ايران
اصلاح طلبان با وجود حمايت 35
درصدی واجدان شرايط حداكثر 20
درصد كرسی ها را در اختيار دارند.
د.
در قياس با شركت 78 درصد واجدان
شرايط اسپانيايی در انتخابات،
مشاركت 51 درصد ايرانيان سؤال انگيز
است.
3-
با توجه به آمار فوق، اكنون بهتر ميتوان
به اين سؤالها پاسخ گفت كه كدام
انتخابات آزادتر و رقابتيتر است؟
كدام انتخابات با عدالت سياسی
يعنی تناسب بين پايگاه
اجتماعی و حمايتهای
مردمی از هر حزب و تعداد كرسيهای
آنان در مجلس سازگارتر است؟ آيا 70
درصد كرسيها با آرای 15 درصد
شهروندان عادلانهتر است يا كسب46
درصد كرسيها با آرای 33 درصد
مردم؟ در كدام انتخابات جناح واجد
اكثريت كرسيهای مجلس در جامعه
اقليت است؟ كدام انتخابات ديدگاه
اكثريت جامعه را در مجلس و در حقيقت
در درون قدرت بازتاب ميدهد؟ كدام
يك از دو پارلمان، با توجه به
آرای 77 و 51 درصدی مردم و نيز
كدام يك از دو جناح اكثريت مجلس
قدرت و توان بيشتری برای دفاع
از وحدت ملی، منافع ملی و
امنيت ملی دارند؟ كدام مجلس از
موقعيت بهتری برای اتخاذ
تصميمهای سرنوشتساز
برخوردار است؟ آزادی و شادی
پيامد كدام انتخابات است؟
4-
در انتخابات رياست جمهوری هشتم
ايران تركيب نيروها چنين بود.
آقای
خاتمی 52 درصد، جناح خاموش 33
درصد و محافظهكاران 15 درصد
آرای واجدان شرايط را به خود
اختصاص دادند.
تركيب
فوق در انتخابات مجلس هفتم به شرح
زير است:
اول.
جناح خاموش با 49 درصد آرا در راس
قرار داد. جناح اصلاحطلب و مستقلها
با 35 درصد آرا دوم و محافظهكاران
همچنان با 15 درصد آرای واجدان
شرايط در رده سوم قرار دارند. با اين
تفاوت كه جناح اقليت بهرغم ثابت
ماندن جايگاهش در افكار عمومی،
سه چهارم كرسيهای مجلس را كسب
كرد. در حقيقت و با كمال تاسف جمعيت
خاموش به شدت افزايش يافته است (از 17
درصد در دوم خرداد 76 به 49 درصد در
اسفند 82). اگر اين روند ادامه پيدا
كند، به احتمال زياد اين تعداد به
حدود 60 درصد در انتخابات رياستجمهوری
هشتم خواهد رسيد، اگر نظارت
استصوابی مانع رقابت نامزدها
شود و كارشكنيها پس از انتخابات
بخواهد تداوم بيابد.
5-
جابجايی جناح اقليت و اكثريت در
هر نظام دموكراتيك نه تنها طبيعی
بلكه اجتنابناپذير است و نشانه
اقتدار و استحكام سيستم سياسی
است. كما اينكه جايگزينی حزب
سوسياليست به جای حزب محافظهكار
را در اسپانيا هيچ تحليلگری ضعف
نظام انتخاباتی يا سياسی آن
كشور نميخواند. اما افزايش جناح
خاموش، ثابت ماندن آرای جناح
اقليت و در عين حال انحصار قدرت
توسط اقليت، نگران كننده است، دست
كم اميد و اشتياق زيادی در
شهروندان برنخواهد انگيخت، ضمن
آنكه كشور را آسيبپذير ميكند.
حوادث يكماه گذشته در داخل و خارج
بيانگر چه چيزی است؟
|