آغاجری، معلول جنگی ايران و استاد دانشگاه، سرانجام از سوی قوه
قضائيه جمهوری اسلامی به سه سال زندان قطعی و دو سال زندان
تعليقی محكوم شد. بموجب اين حكم آغاجری پس از طی دوران
محكوميت، 5 سال نيز از حقوق اجتماعی محروم خواهد بود.
دادگاهی كه به شيوه انکيزاسيون
دوران قرون وسطی تشكيل شده بود، جرم آغاجری را طرح برخی مباحث
مذهبی پيرامون تقليد در اسلام و مخالفت با طبقه ای بنام روحانی
بعنوان واسطه انسان و خدا به محاكمه كشيده شد. او كه عضو رهبری
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی است و از خانواده قربانيان جنگ
با عراق، در يكی از صريح ترين سخنرانی های خود گفته بود "دين
آلوده به قدرت و ثروت، از افيونی كه ماركس درباره دين گفته بود
بدتر است." ماركس در نظريه خود پيرامون نقش مذهب و كليسا در
جنبش های اجتماعی گفته است "مذهب و كليسا در ايجاد انفعال و
موكول كردن تغييرات به مشيت الهی می تواند نقش افيون را درجنبش
های انقلابي- اجتماعی ايفاء كند و مانع انقلاب و تغييرات شود."
كسانی كه از افشاگری های آغاجری پيرامون مافيای قدرت و ثروت كه
زير عبای روحانيون جمع شده و با صحنه سازی ها مذهبی و بازی با
احساسات دينی مردم، می كوشد آنها را مطيع غارت و چپاول و سركوب
و استبداد حكومتی كرده و سلطنت را زير نام ولايت درايران باز
توليد كند، بخشی از صحبت آغاجری را در باره نظريه ماركس بهانه
كرده و يورش تبليغاتی را به او آغاز كردند. هدف اساسی دراين
يورش تبليغاتی در درجه اول مقابله مستقيم با مقلدان آيت الله
منتظری بود كه آغاجری از زمره آنهاست و سپس تكرار سناريوی محمد
رضا سعادتی در جريان تدارك يورش به سازمان مجاهدين انقلاب
اسلامی و آن فجايع تاريخی دهه 60. آنها بر اين اميد بودند كه
تندروی را در بدنه جنبش دانشجوئی دامن زده و يورش به سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامی را سازمان بدهند و موج جديد دستگيری و
اعدام را در سراسر كشور آغاز كنند. يعنی تكرار دهه 60 و فجايع
تاريخی آن.
شايد سخنرانی آيت الله مشگينی در خطبه های نماز جمعه، صريح
ترين فتوا برای محكوم به اعدام كردن آغاجری و غير شرعی اعلام
كردن سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی باشد. سخن و خطبه ای كه
رهنمود عمل قوه قضائيه قرار گرفت و سرانجام نيز يك روحانی بی
ريشه و قاضی فرمايشی را در شهر همدان مامور صدور اين حكم
كردند. واسطه انتقال متن حكم به اين قاضی "آقامحمدی” قائم مقام
علی لاريجانی در صدا و سيما بود كه در زمان محاكمه آغاجری در
همدان طی چند نوبت راهی اين شهر شد. دالان تنگ شورای نگهبان،
بيت رهبری ( بويژه ميرحجازی منشی رهبر كه سرانجام تاريخ در
باره نقش نفوذی او در جمهوری اسلامی قضاوت خود را خواهد كرد)
و محافل فتوای قتل و جنايت ( كه از فتوای ترور آيت الله مطهری
تا ترورهای سازمان يافته بدست و واسطه مجاهدين خلق، قتل عام
جنايتكاران زندانيان سياسی در زندان های ايران و قتل های
زنجيره ای به آنها باز می گردد) توسط او و ماموريتی كه يافته
بود طی شد.
آن حكم، مانند حكم اعدام و ارتداد روحانی ديگری كه هنوز زندانی
مشروط است(اشكوری) صادرشد اما صادر كنندگان حكم فراموش كردند
زمان و شرايط ايران و جهان تغيير كرده و ديگر چنان جناياتی نه
ممكن است و نه با بی تفاوتی ناشی از ناآگاهی و كم اطلاعی مردم
از ماهيت حوادث درجمهوری اسلامی عملی.
به اين ترتيب، دادگاه ديگری در تهران تشكيل شد كه در ابتدای
هفته گذشته بخش هائی از اخبار و مسائل آن در روزنامه های ايران
منعكس شد و پيك نت نيز بعنوان رويدادی تاريخی در تاريخ معاصر
اسلام و تحولات اجتماعی ايران، با دقت كامل اساسی ترين فرازهای
آن را منتشر كرد. حضور آغاجری در نخستين جلسه دادگاه، به كمك
چوب زير بغل و با يك پا
به دادگاه آورد شد و اين صحنه ای بود فراموش نشدنی از سرنوشتی
كه نيروهای مذهبی انقلاب 57 پس از درگذشت آيت الله خمينی پيدا
كردند. آغاجری نمونه اين سرنوشت است. |