سومين جلسه دادگاه با حضور خبرنگاران داخلی در شعبه ١١٥٨
دادگاه
جنايی تهران به رياست قاضی حسين فراهانی برگزار شد.
در ابتدای اين جلسه، قاسم شعبانی وكيل مدافع رضا
احمدی، كارمند وزارت اطلاعات، كه او را جلو انداخته اند تا
قاتل و قاتلين اصلی طرح نشوند گفت:
اصل
اين فرضيه كه ضربه واحد از شخص واحد سر زده مورد قبول است، اما
اين موضوع كه آن
شخص موكل من نيست، نيز قابل طرح است. ميتوان اين مبنای
استدلال را بر روی فرد
ديگری متمركز كرد.
وی خطاب به چهار وكيل مدافع اولياء دم، اظهار داشت: خواهش
ميكنم شماها از ما
دفاع نكنيد. اين شائبه به وجود آمده كه ما و شما در يك رديف
هستيم.
نه ما به شما ميچسبيم و نه شما به ما.
در اين
لحظه شيرين عبادی گفت: من هم متقابلا اعلام
ميكنم همه ما وكلای خانواده مقتول هم از شما برائت ميجوييم.
مادر زهرا كاظمی كه در حين اين
گفتوشنود، مرتبا گريه ميكرد، خطاب به قاضی دادگاه گفت: ساعت
٦ صبح آمدند منزل ما
و اعلام كردند بايد اجازه دفن بدهيد.
وكيل مدافع متهم در ادامه به بازجويی صورتگرفته از معاون
زندان اوين اشاره كرد و گفت كه وی در بازجوييای كه در تاريخ
دوم تيرماه صورت گرفته، ميگويد كه «اطلاع داده شد خانمی از
ميان جمعيت عكسبرداری و
مصاحبه ميكند، اما رضوان ميگويد ديده نشده كه از جايی
عكسبرداری كند» هيچكس در
اين قسمت از گزارش نياورده كه عكسبرداری از برجك و مناطق ممنوع
بوده، در اين ميان
اصلا سخنی از برجكی كه از آن عكسبرداری شده باشد، نيست اما در
نامهای كه بعدا در
پرونده است روی امضاء نوشتهاند كه لازم به ذكر است متهمه از
مناطق ممنوع عكسبرداری كرده است. اين نوشته زمانی صورت ميگيرد
كه پرونده به دادسرا آمده است، اين كار تا
چه اندازه ناشيانه صورت گرفته كه به روی امضايی كه قبلا وجود
داشته جملات جديدی اضافه ميشود.
قاضی فراهانی در اين لحظه خطاب به شعبانی گفت: اين اظهارات
مربوط به پرونده نميشود و پرونده بسته شده است.
شعبانی در پاسخ گفت: اصلا
اينگونه نيست، اگر اين فرضيه را قبول كنيم بايد با آن اظهارات
نيز توجه
كنيم.
وی به اظهارات يكی از معاونان دادستان خطاب به كاظمی مبنی بر
اينكه «تو
جاسوسي» اشاره كرد و گفت: لازم است روشن شود كه چگونه و در
دقايق اول احتمال
جاسوس بودن مطرح شده است؟ همه ديدهاند كه خانم كاظمی فيلم را
بيرون آورده و
سوزانده است، چرا اصرار به گرفتن اين دوربين ميشود، من
نميدانم؟ هزينه اين
اقدام نابخردانه و جاهلانه را جمهوری اسلامی و نظام داده است.
شعبانی در
ادامه دفاعياتش به اظهارات تهرانی،زندانبان و راننده بخشی
اشاره كرد و گفت: حسب
اظهارات آنها كه در پرونده نيز موجود است، «كاظمی حدود ١٠
دقيقه مورد بازجويی قرار
گرفت و بعد به اتاق ما هدايت شد و به روی تخت دراز كشيد».
شعبانی در اين
لحظه خطاب به دادگاه گفت كه آيا تحقيق شده چه كسانی در آن لحظه
با كاظمی تنها
بودهاند؟ آيا مشخص شده كه علت دراز كشيدن كاظمی چه بوده است؟
كاظمی در اينجا غريبه
بوده و قاعدتا اگر از وضعيت مناسبی برخوردار بود بلافاصله به
روی تخت دراز
نميكشيد.
وی ادامه داد: راننده شخصی بخشی و زندانبان ميگويد كه «بخشی
با
كاظمی مشاجره كرده است».
رشادتی در اين لحظه خطاب به شعبانی گفت كه شما
داريد بخشی را محاكمه ميكنيد.
قاضی فراهانی خطاب به شعبانی، اظهار داشت:
چرا به حاشيه ميرويد؛ در اينجا پرونده بخشی مطرح نيست.
شعبانی در پاسخ
اظهار داشت: ديروز آقای رشادتی يك ساعت از بخشی حمايت كردند و
استدلال كردند كه چون
ضربه واحد است، موكلم زده، من هم ميگويم چون ضربه واحد است،
كس ديگری زده است.
شعبانی در ادامه اظهار داشت: بخشی قاطعانه ميگويد «5 بار آقای
تهرانی،
زندانبان با خانم كاظمی گلاويز شد» تهرانی ميگويد «آقای بخشی
دروغ گفته است». آيا
از ساير شهود پرسيديد كه كدام يك دروغ ميگويند بخشی يا
تهرانی؟ يكی ديگر از شهود
نيز ميگويد «كاظمی بعد از خودداری از پاسخ دادن از اتاق
بازجويی خارج شده و حسب
دستور ارجمند به دادسرا هدايت ميشود و قرار بازداشت موقت صادر
ميشود» اولا هنگام
خروج از دادسرا اين خانم با چه كسی بوده است؟ آيا وی به تنهايی
در حال رفتن به
زندان بوده است؟ دوما اگر حاجيكاظمی سؤالاتی از ارجمند كرده
چرا سؤالات در بازجويی نيست؟ قاضی طباطبايی ميگويد: در تاريخ
٣/٤/٨٢ متهم تفهيم اتهام شده است و برای وی قرار آزادی صادر
ميشود.
از ارجمند پرسيده ميشود آيا به اين قرار اعتراض داريد
پاسخی در اين زمينه شنيده نميشود اما عينا در تاريخ ٤/٤/٨٢
به روی آن لاك گرفته
شده و آورده شده كه قرار بازداشت موقت. چگونه ميتوان در يك
برگه هم قرار آزادی را
صادر كرد و هم قرار بازداشت موقت را؟
شعبانی با تاكيد بر اين كه اين
نكته مهمی است و بايد به آن توجه شود، به اظهارات يكی از
سربازان مستقر در زندان
اوين اشاره كرد و گفت: اين سرباز در بازجويياش آورده «بخشی
كيف كاظمی را كشيد.
بخشی محكم به صورت كاظمی زد». اين بازجويی در تاريخ ١٤/٥ يعنی
يك روز قبل از
بازجويی وزارت اطلاعات صورت گرفته است. پس قاعدتا اين سرباز در
اين بازجويی تهديد و
تطميع نشده است. چرا سوال حرفهای از وی نشده كه ضربه به كجای
صورت وی خورده و چرا
اصلا اين صحنه بازسازی نشده است. بازجو بلافاصله بعد از اين
سوال تازه فهميده كه
سرباز چه ميگويد و در اين لحظه بازجويی قطع ميشود. وی چهار
روز بعد از بازجويی يعنی در تاريخ ١٩/٤ ميگويد «خانم كاظمی
كيف را نميداد يك ضربه محكم به او
زدند» بدون آنكه بازجو از سرباز سوال كند كه ضربه به سمت چپ
خورده يا راست وی ميگويد «البته ضربه به صورت چپ آن خورد بخشی
و تهرانی با كشمكش كيف را گرفتند در
حين كشمكش دستش به صورت كاظمی خورد نميدانم عمد يا غير عمد».
در اين حالت پس
امكان دارد صورت كاظمی به دست بخشی خورده باشد.
شعبانی در ادامه به اظهارات
راننده بخشی اشاره كرد و گفت: وی در بازجويی صورت گرفته گفته
است «بعد از ضربه او
روی گردن برگشت و يك دوری روی محوطه زد و بعد نشست».
شعبانی در اين لحظه
اظهار داشت: در چنين شرايطی مويرگها ميتركد و آرام آرام
آثارش ظاهر ميشود اينها
را راننده بخشی گفته پس نه تهديدی بود و نه تطميعی.
وی در ادامه بدون آنكه
از شخصی كه به اظهارات آن استناد ميكرد نامی ببرد به گفته او
اشاره كرد و گفت:
يك نفر ديگری كه اين قضيه را ديده و من نام او را در پرونده به
قاضی محترم ارايه
ميكنم، گفته بعد از آنكه بخشی
ضربه را زد كاظمی سست و شوكه شد به ديوار تكيه كرد و
بعد هم به روی زمين نشست.
شعبانی در ادامه به اظهارات يكی ديگر از سربازان
اوين در حين بازجويياش اشاره كرد و گفت: «بخشی با دست به صورت
خانم زد و خانم داد
و بيداد كرد و نشست» يكی ديگر از سربازان زندان اوين نيز شش
روز پس از بازجويی وزارت اطلاعات ميگويد «قاضی گفته عرضه
نداريد كيف را از خانم بگيريد» بازجو سوال
نكرده كه كدام قاضي(مرتضوی كه درمحل و ناظر بوده) اين كار را
كرده است.
در پرونده
اثری از اتفاقی در زندان نيست و دلايل موجود نشان ميدهد كه
اين اتفاق همان
لحظههای اول دستگيری رخ داده است. در بازجويی اين سرباز آمده
كه «زن جيغ وحشتناكی كشيده، حالش خراب بود، به او آب قند داده
شد و مردی با مشخصات مذكور خواست تا زهرا
كاظمی را ببرند. حاج كاظمی از او خواست تا سوار شود. لباسهايش
پريشان بود. او گفت:
سوارش كنيد. سرباز ملاحظهی شرعی ميكند.» اين سرباز كيست؟
شعبانی افزود:
چرا ذيل اوراق بازجويی از اين سرباز امضايی وجود ندارد؟ آيا
اين يك بازپرسی حرفهای بوده است.
در اين لحظه قاضی فراهانی نيز گفت: شما حق سؤال كردن
نداريد.
شعبانی ادامه داد: معاون دادستان و سرپرست ناحيه ٢١ تهران
٨٠
روز بعد در بازجويی ٢١ شهريور سال ٨٢ به بازپرس پرونده مرگ
زهرا كاظمی ميگويد
كه زهرا كاظمی از تحويل كيفش خودداری ميكرد كه شخصی كه بعدا
فهميدم نامش بخشی است
كيف را به اجبار از او گرفت. به نظر ميرسد دست او به طور
طبيعی به صورت او خورده
است.
شعبانی گفت: ميبينيم كه اين اظهارات تأمل برانگيز است. بخشی
در
بازجوييهای خود گفته است كه معاون دادستان به نمايندهی وزارت
اطلاعات گفته كيف را
بگيريد، خودش هم رفت اما زهرا كاظمی كيفش را نداد. يادم نيست
كه نماينده وزارت
اطلاعات هم دخالت كرد يا نه اما هرگونه ضرب و شتم زهرا كاظمی
را تكذيب
ميكنم.
وی متذكر شد: تنها كسی كه در اين ميان حرف از تكذيب ضرب و شتم
ميزند، بخشی است. بخشی سه روز قبل هم در بازجويی به بازجويش
گفته بود نماينده
وزارت اطلاعات ٤ يا ٥ بار با زهرا كاظمی گلاويز شده بود و وی
هم ميگويد دروغ
است. آيا معاون دادستان به اين تعارضات توجه كرده است؟ جالب
است كه موكلم رضا احمدی نيز كه از وی در مورد ساعت دقيق ورود و
خروج زهرا كاظمی سوال شده بود، گفته آيا
خودت ساعت جلسه ديروز بازجويی از من را به خاطر داری كه آن
بازجو گفته بود
نه.
شعبانی با بيان اينكه ١٩ مرداد سال گذشته برای
بخشی، رييس
حراست زندان
اوين
قرار وثيقه صادر ميشود، گفت: اين قرار برای كسی صادر شده كه
متهم به زدن
ضربهای كشنده است. سه روز بعد اين قرار فك و به قرار كفالت
تبديل ميشود و خداحافظ
شما. اين در حالی است كه در همان روزها چند تن از كاركنان
وزارت اطلاعات و حتی دو
خانم كه در بهداری اوين بودهاند در بازداشت به سر ميبردند.
حتما خواهيد پرسيد بعد
از درگيريهای ساعت ٢٠ روز دستگيری در بازرسی خواهران چه
اتفاقاتی افتاده
است؟
شعبانی ادامه داد: راننده بخشی گفته كه كاظمی را به همراه
خانمها به
بند ٢٤٠ برديم كه در موقع پياده شدن متوجه شديم كه او حالش به
هم خورده و غش كرده
است. زمانی كه كاظمی پياده شده عرق كرده بود. همچنين يكی از
زندانبانان زن اوين
گفته ساعت ٢٢:30 نماينده وزارت اطلاعات آمد كاظمی را تا ساعت
٢:30 بامداد روز
٣
تير٨٢ با خود برد. اين در حالی است كه نماينده وزارت اطلاعات
ميگويد:
كاظمی در دادسرا نشسته بود كه جانشين سرپرست دادسرای مستقر در
اوين گفت كه كاظمی را
تحويل قاضی بدهند. در واقع در اينجا دو زندانبان ميگويند كه
عضو وزارت اطلاعات
كاظمی را برای بازجويی برده است و بازپرس اسماعيلی در
بازجوييهای خود نياورده كه
بالاخره زهرا كاظمی ساعت ٢٢:30 تحويل چه كسی شده و چه كسی او
را تحويل گرفته است.
ارجمند ميگويد: متهمه زهرا كاظمی از ساعت ١٠:30 شب تا ٢:30
بامداد توسط منشی بازپرس مورد بازجويی قرار گرفته و من در اتاق
رفت و آمد ميكردم. نماينده وزارت
اطلاعات نيز حضور داشت.
شعبانی در دفاعيات خود به اظهارات فردی به عنوان
نماينده دادسرا به كرات اشاره كرد و گفت: بين اظهارات اين فرد
و ديگر مسؤولان
دادسرا تناقضات زيادی وجود دارد. حتی وی در جايی از
بازجوييهای كتبی خود در زمانی كه پرونده مرگ زهرا كاظمی در
حال تحقيق بود اشاره كرده كه زهرا كاظمی به بند ٢٠٤
انتقال داده شده حال معلوم نيست كه اين اشتباه سهوی بوده و
منظور او بند ٢٤٠ بوده
يا واقعا بندی با اين عنوان وجود داشته و زهرا كاظمی در آنجا
نيز بازجويی شده است.
ارجمند جانشين سرپرست دادسرای مستقر در اوين در توضيحات خود به
وزارت اطلاعات، گفته
است: در آن شب بازجويی از ساعت ٢٢:30 تا ٢:30 بامداد، ميانجی
حضور داشت.
نماينده وزارت اطلاعات گفته بازجوی آن شب را
نميشناسم. از طرفی ارجمند گفته كه
بازجو منشی بازپرس بوده است.
شعبانی با اندكی تأمل گفت: ممكن است فلانی بوده
باشد. همچنين خانم ديگری از زندانبانان نيز گفته كاظمی با
بازجو تنها بوده
است.
وكيل مدافع متهم پرونده زهرا كاظمی تاكيد كرد كه شناسايی اين
بازجو
بسيار مهم است.
وی با اشاره به سربازی در بند ٢٤٠ و اينكه اين سرباز بعدها
ديگر در آن بند نبوده، گفت: سرباز دم در بند ٢٤٠ گفته ساعت
٢٢ آقای بخشی و يك
راننده و يك زن كه فكر ميكنم از پرسنل بوده به اين بند آمدند
و زهرا كاظمی را
آوردند. خانم زهرا كاظمی اين بار ميتوانست راه برود.
شعبانی متذكر شد:
استفاده از كلمه اين بار يعنی اينكه بار قبل كاظمی قادر به
راه رفتن نبوده است.
اين چه كسی بوده كه نمايندهی وزارت اطلاعات او را نميشناسد و
حرفهای بخشی و
ميانجی در اين ميان دارای اختلاف است. حتی در مورد تحويل زهرا
كاظمی به نيروی انتظامی نيز ساعات ذكر شده متفاوت است. يكی از
پرسنل نيروی انتظامی در اظهارات خود
آورده است كه كاظمی به همراه خانمی از زندانبانان تحويل داده
ميشود و همچنين گفته
ميشود اين خانم (زهرا كاظمی) خيلی پرروست.
يكی از اعضای ناجا گفته: بنا به
تقاضای خواهران حفاظت اطلاعات ناجا ملاقاتی با كاظمی داشتم و
متوجه شدم او در تاريخ
٢
تيرماه ٨٢ مورد ضرب و شتم واقع شده و دستش شكسته شده است. طبق
گفتهی خانم
زندانبان به نظر او اصرار داشته كه برای او خودكار بياورند تا
بنويسد كه كتك خورده
است.
شعبانی تصريح كرد: اين خانم زندانبان بايد چيزهايی را بداند و
بهتر است
در اين باره تحقيقات بيشتری شود.
در اين هنگام قاضی فراهانی به شعبانی متذكر
شد كه توضيحاتش را خلاصه كند كه شعبانی نيز پاسخ داد: شما
ميخواهيد رأی بدهيد و من
بايد به عنوان وكيل بتوانم دليل ارائه كنم.
در ادامه دادگاه شعبانی در بخش ديگری از دفاعياتش از متهم
پرونده به كرات به گزارش كميتهی سهنفره منتخب رييس قوه
قضاييه (الهام،
محسن
اژهای
و رييسی) اشاره كرد و گفت: من
بارها تقاضا كردم گزارش اين كميته را ببينم
اما اين گزارش در اختيار ما گذاشته نشد و در متن پرونده هم
نبود. من تنها از منابع
موثق اطلاع يافتم كه در همين گزارش كميته سهنفره نيز هيچ
اتهامی متوجه موكل من
نيست، حال نميدانم اتهامی را متوجه كس ديگری دانستهاند يا
خير؟
در اين
هنگام عبدالفتاح سلطانی از وكلای مادر زهرا كاظمی گفت كه ما هم
خواستار قرائت آن
گزارش شدهايم. چرا آن گزارش در پرونده نيست؟
شعبانی نيز گفت: دادستان تهران
در مصاحبهای گفتهاند كه گزارش كميته سهنفره به دادگاه رفته
است.
در اين
هنگام قاضی فراهانی پاسخ داد كه چنين چيزی به دادگاه نيامده و
در پرونده موجود
نيست. اگر بيايد ما نيز جزو اوراق پرونده آن را الصاق خواهيم
كرد. گزارشی برای ما
نفرستادهاند. گويا شما به دنبال اين هستيد كه ما دادستان را
به دادگاه احضار
كنيم.
شعبانی در ادامه دفاعياتش، با تاكيد بر اينكه اتهام منتسب شده
به
زهرا كاظمی و مضمون آن فقط و فقط در صلاحيت ذاتی وزارت اطلاعات
بوده است، گفت:
دادستان تهران طی نامهای خطاب به ناجا در آن زمان به مسألهی
مهمی در خصوص زهرا
كاظمی اشاره ميكند، اين مسأله و اثبات و بررسی آن تنها در
صلاحيت وزارت اطلاعات
است، اما چرا پرونده در روز سوم تيرماه ٨٢ يعنی يك روز پس از
دستگيری كاظمی به
نيروی انتظامی ميرود؟ اين در حالياست كه معاون دادستان خود
در اوايل كيفرخواست
اشاره كرده كه وزارت اطلاعات از همان روزها مصرانه ميخواست ما
پرونده اتهامی زهرا كاظمی را به وزارت اطلاعات بدهيم. من
پيگيری كردم و آن شخص را كه مصر بوده
پرونده و اينكه زهرا كاظمی كيست و در اينجا چه ميكند در وزارت
اطلاعات بررسی شود،
يافتم. آن فرد ميگفت من اين موضوع را به جانشين سرپرست
دادسرای مستقر در اوين گفتم
و او گفت كه اين موضوع به من مربوط نيست و
دادستان در اين مورد تصميم
ميگيرد.
شعبانی ادامه داد: در اين راستا از سوی دادسرا نامهای نوشته
ميشود كه جالب است بدانيم پای آن نامه، امضای دادستان تهران
است و مهر معاون
دادستان پای آن خورده شده است.
در اين لحظه قاضی فراهانی به شعبانی تذكر
داد: «به حاشيه نرويد».
شعبانی گفت: اين موضوع جای تأمل دارد و نقطه كور
پرونده است. بايد از معاون دادستان سؤال شود چرا در نامهای كه
مضمون آن اتهامی است
كه بررسی آن در صلاحيت وزارت اطلاعات است، امضای شخص ديگر اما
مهر شماست؟
وی افزود: گزارشات هيأت تحقيق رييسجمهور نيز حاكی از اين بوده
كه زهرا
كاظمی قبل از انتقال به نيروی انتظامی مورد ضرب و شتم قرار
گرفته است. صورتجلسه
اين موضوع كه از سوی مسؤولان ناجا و نه سربازان تهيه شده اين
امر آمده است. اين در
حالی است كه ما چنين چيزی را در گزارش نماينده دادستان در
مورد ضرب و شتم
نميبينيم. سؤال من از كيفرخواست اين است كه چرا تا انتهای
تحقيقات، مسؤولان ضرب و
شتم مشخص نشدهاند؟ آيا تحقيقات كامل شامل افرادی مانند
نماينده دادستان هم شده
است. در اين گزارش حتی نام يك نفر هم از حفاظت اطلاعات آورده
نشده است. اين در حالی است كه اسامی ريز و درشت كاركنان وزارت
اطلاعات آورده شده است.
سه ساعت حضور زهرا كاظمی در هيچجا مشخص نيست، گفت: گويا اين
سه ساعت مفقود است.
در اين سه ساعت كه از آن سخن ميگويم مشخص نيست كاظمی كجا
بوده، طبق اوراق پرونده شب دوم او از ساعت ٢٢:30 تا ٢:30
بامداد در اتاق بازجويی بوده است اما چرا اثری از امضاء بازجو
نيست؟ من متن اصلی اوراق آن بازجويی را از
طريق ناجا يافتهام و هيچ امضايی پای آن نيست. آن بازجويی كه
من دنبال آن ميگردم،
كجاست؟ يك بازجو در اينجا مفقود است. نماينده دادستان گفته در
آن اتاق، ارجمند
بوده، ارجمند هم گفته منشی بازپرس بازجويی ميكرده است. دو روز
بعد امضاء قاضی طباطبايی پای تك، تك برگههاست. ما كه ميدانيم
طباطبايی قطعا در آن جلسه بازجويی نبوده، ما رسما ميخواهيم
اين موضوع پيگيری شود، اگر دائما ميگوييم كه امضاءهای زهرا
كاظمی مشوش است، چرا در اينجا كسی نميگويد كه اين امضاءها
مشوش است و بازجو
معلوم نيست؟ آقای طباطبايی كسی كه زير چنين برگهای را امضاء
ميكند بايد مسؤوليت
آن را بپذيرد. اما بازپرسی كه بازجويی كرده، كه بوده؟ كس ديگری
كه حضور ندارد اين
خيلی عجيب است. طبق اطلاعات موجود در پرونده، ارجمند و فرد
ديگری در آن جلسه
بودهاند اما خط بازجو به خط ارجمند، آن فرد و طباطبايی كه آن
را امضاء كرده، شباهت
ندارد؛ حتی خط آن را به خط دادستان هم تطابق دادهايم و با خط
او هم نميخواند. دو
برگه اول امضاءها مخدوش است.
وی
در ادامه با تاكيد بر اينكه بخشهايی از دفتر وقايع زندان
اوين
مخدوش است، گفت: در چندجا مشخص نيست كه نگهداری كاظمی و ورود و
خروج او به سلولهای مختلف به چه شكل و در چه ساعاتی بوده است.
در همين دفتر آمده كه آقای بخشی در ساعت
١٠
آن شب وارد زندان زنان (محل نگهداری زهرا كاظمی) شده است. چرا
او بايد آن ساعت
در زمان خاموشی و زمانی كه درها پلمپ شده بود وارد آنجا شود؟
سربازی در آنجا
ميگويد كه وی با خانمی آمد و كاظمی را برد، علت حذف آن سرباز
پس از آن چه بوده
است؟ پس از آن روز علت مراجعه مكرر خانمها و آقايانی به آن
سلول چه بوده است؟
تمام اين موارد در دفتر وقايع مخدوش است. دفتر وقايع در
رديفهای ١٤٨، ١٤٩ و ١٥٠
مخدوش است. اگر همين ساعات مخدوش را در دفتر ديگری در رديف ٤٢
آن مقايسه كنيم،
خيلی چيزها مشخص ميشود. شبها در زندان را پلمپ ميكنند و در
آن دفتر نام
پلمپكننده و فك پلمپكننده معلوم است. معلوم نيست آن شب آن
خانم زندانبان در چنان
موقعی از زندان بيرون رفته، در اين صفحه از دفتر وقايع مسؤول
پلمپ و فك پلمپ معلوم
نيست و اين موضوع قابل تحقيق است. به نظر كاظمی در سه شب به سه
سلول مختلف برده شده
آن هم در سلولهايی كه حرف و حديث در
آن زياد است.
(مسئله تجاوز و يا تهديد و اقدام به
تجاوز به كاظمی، از همان ابتدای افشای ماجريا قتل زهرا كاظمی
مستند به همين نكته مطرح بوده است. پيك نت)
شعبانی در ادامه
دادگاه در ١٢ بند تاكيد كرد كه امارهها و قرائن موجود عليه
بخشی است و گفت: طبق
شهادت شهود موضوع تهديد و تطميع از سوی كاركنان وزارت اطلاعات
منتفی است. در بخشی از بازجوييهای نيمهشب دوم تير ٨٢ بازجوی
مجهولالهويه وجود دارد. موكل من تاكيد
دارد كه به هيچعنوان با زهرا كاظمی تنها نبوده است و زهرا
كاظمی از ماجرای اتفاقافتاده در تاريخ دوم تير شكايت ميكرده
است.
در كجای قانون ما آمده كه اگر فرد جاسوس بود او را بزنيد؟
هيچكدام
از مسوولان ما چنين موضوعی را تاييد نميكنند اما گويی اين
جهالت و اين نوع
انگيزهها در برخی وجود دارد. آقای رييس دادگاه كسی كه گفته
كيف به زور از دست زهرا
كاظمی گرفته شد من نبودهام يك سرباز نبوده، يك آدم معمولی
نبوده، آن فرد ضابط
قضايی بوده است. از طرف همين ضابط
گفته شده كه ضربه به قدری شديد زده شده كه كاظمی چرخيده، شوكه
شده و در سطح محل نزاع ولو شده است.
شعبانی در حين دفاع از
موكلش گفت كه موكل بيچاره من با احترام با زهرا كاظمی حرف زده
و از او بازجويی كرده است كه در اين هنگام احمدی گفت: آنهايی
بيچارهاند كه اين چيزها را عليه من
نوشتهاند.
در ادامه دادگاه، قاضی فراهانی خطاب به شعبانی گفت: شما عنوان
كرديد
كه موكلتان حاضر است قسم بخورد كه مرتكب اين قتل نشده است، آيا
حاضر است در اين
دادگاه هم قسم بخورد كه شعبانی گفت برای اين جلسه تابع شرايطی
قسم
ميخورد.
شعبانی در پايان دفاعيات خود از احمدی متهم پرونده با تاكيد بر
بيگناهی وی از دادگاه صدور حكم برائت وی را تقاضا كرد.
پس از آن قاضی فراهانی رييس شعبه ١١٥٨ دادگاه جنايی تهران
ختم دادرسی اين پرونده را اعلام كرد.
در همين لحظه مادر زهرا كاظمی فريا زد كه «پس تكليف قاتل چه
ميشود، من قصاص
ميخواهم، به همين شرايط ميخواهيد پرونده را ببنديد».
به دنبال اعلام ختم
دادرسی، رشادتی سرپرست دادسرای جنايی تهران و معاون دادستان
تهران و نماينده
مدعيالعموم گفت كه «به ما هم اجازه دفاع بدهيد، سه ساعت است
كه ما را محاكمه
ميكنند» كه قاضی فراهانی چنين اجازهای ندارد.
در اين همين لحظه وكيلان
مادر زهرا كاظمی (شيرين عبادی، محمد سيفزاده، عبدالفتاح
سلطانی و محمدعلی دادخواه)
نسبت به اينكه به آنها اجازه دفاع در جلسه امروز داده نشد،
اعتراض كردند.
سلطانی گفت: ما به شيوهی دادگاه ايراد داريم و سيستم دفاع به
خوبی اجرا
نشد.
قاضی فراهانی پاسخ داد: ما آخرين دفاع را از متهم اخذ كرديم.
در
همين لحظه شعبانی گفت كه موكلش آماده است كه برای اينكه مرتكب
قتل زهرا كاظمي
نشده،
قسم بخورد كه قاضی فراهانی پاسخ داد كه نيازی نيست.
در اين حين دادخواه نيز
عنوان كرد كه مشكلات زيادی به كيفرخواست وارد است و عبادی نيز
با صدای بلند گفت كه
پرونده بايد دوباره به دادسرا برود.
سپس وكلای زهرا كاظمی و مادر وی با
اعتراض نسبت به روند جلسه امروز از امضاء صورتجلسه دادگاه
امتناع و سپس صحنه
دادگاه را ترك كردند.
|