خانه سينما زمانی بوجود
آمد
كه دولت موسوی در حال ترك صحنه بود.
مديريت سينما تا آن زمان در اختيار
نو انديشان دينی
بود و در راس
آن
فخرالدين انوار و محمد حسين بهشتی قرار داشتند
كه
هر دو از شاگردان شريعتی بودند.
آنها
نتوانستند سينمای الگوی اسلامی
مورد نظر حوزه علميه قم
را درست كنند
و پس از رفتن ميرحسين موسوی مورد غضب قرار گرفتند. نتوانستند،
زيرا چنين الگوئی وجود نداشت، همچنان كه الگوی اقتصاد اسلامی
وجود نداشت.
حاصل تلاش آنها
پايه
ريزی
سينمايی
شد
كه يك دهه بعد شهرت جهانی پيدا كرد.
زمانی كه
قطعی شد دولت موسوی می رود و راست
ها،
كه با درگذشت آيت الله خمينی نفسی به راحتی كشيده بودند
سركار می
آيند،
اين دو
با آگاهی از خروج اجباری از صحنه،
عده
ای را
پيش كشيدند تا
خانه سينما
را درست كنند.
محل سابق استوديو ايران فيلم در كوچه سمنان،
در اول خيابان بهار هم
باز سازی
شد
و
دراختيار آنها قرار گرفت.
اين
حركت بسيار درستی بود كه
اغلب روشنفكران سينما و مرتبط با سينمای آن سال ها اهميت آن را
درك نكردند؛ از جمله
بيضايی كه مخالف بود.
به اين ترتيب
خانه سينما بر پايه يك تشكيلات صنفی و توسط دولت بوجود
آمد.( همين عدم درك را، اگر البته اهداف ديگری پشتش نباشد،
همچنان می توانيد در مصاحبه ای كه در ستون هنر و انديشه می
خوانيد دنبال كنيد)
فخرالدين انوار معاون سينمايی بود
و
محمد
حسين بهشتی مدير عامل بنياد سينمايی فارابی كه يك مركز نيمه
دولتی است و عملا همه سينمای ايران در
آنجا
برنامه ريزی می شود.
خانه سينما با اين تعريف و گذشته،
هميشه بطور نيمه مستقل،
و يا به نوعی وابسته به دولت ها
باقی ماند و عموما نقش صنفی دارد.
در
جريان
انتخابات
دوم خرداد،
حوادث ديگری پيش آمد كه باحتمال بسيار مخالف خوانی های جديد با
خانه سينما برای پيشگيری از تكرار آنها و متلاشی ساختن هر نوع
تشكل صنفی در كشوراست.
هيات
مديره وقت
خانه سينما،
در مقابل
سردار
ضرغامي(سرپرست
كنونی سيمای جمهوری اسلامی)
كه
آن زمان
معاون سينمايی بود ايستاد و سينما را برای رای به خاتمی بسيج
كرد.
دستور انحلال يا تسخير خانه
سينما،
در حقيقت از همان زمان
دردستور كار ارتجاع قرارگرفت
و پروژه آن كليد خورد.
بعدها،
اداره اماكن
كه پايه های سازمان امنيت موازی و جديد درآنجا ريخته شد و
قاتلين و طراحان ستيز با روشنفكران كشور در آن متمركز شده
بودند، بخشی از كار خود را روی سندسازی و اعتراف گيری از احضار
شدگان سينمائی
برای زدن خانه سينما
متمركز كرد.
با
آغاز
اعمال محدوديت
های جديد
برای سينمای
ايران،
در چند ماه گذشته و مسايل مربوط به
فيلم مارمولك،
هيات
مديره فعلی
خانه سينما، عليرغم آنكه هياتی ضعيف و كم اراده است،
اعلاميه ای
صادر كرده و
با سانسور مخالفت كرد
و اين آغاز مرحله جديد مخالفت با خانه سينما و متلاشی كردن آن
است.
پيش
از اين موفق شدند انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايی را با
نيرنگ تسخير كنند و حالا هم
می كوشند
يا خانه سينما را تسخير كنند
و
يا
منحل.
"دری”
از جمله چند نفری است در هيات مديره خانه سينما كه سايه به
سايه دولت و قدرت در جمهوری اسلامی پيش می رود.
او
را علم كردند و بودجه كلانی
هم در اختيارش گذاشتن
تا با ساختن فيلم
خداحافظ سينما
در مقابل مخملباف
بايستد.
درجريان
انتخابات
دوره
دوم خاتمی سريال
كيف
انگليسی
را برای تلويزيون ساخت كه اصلاحات را انگليسی نشان ميداد.
اكنون
هم با سرمايه
كلان
كه دراختيار دارد سرگرم ساختن بقيه آن سريال
در خارج از كشور
است.
نفر بعدی
در خانه سينما كه ساعتش را با قدرت برتر درجمهوری
اسلامی كوك می كند
داریوش
ارجمند است. او در زمان انتخابات چون در سريال امام علی
نقش مالك اشتر را بازی كرده بود
و مردم او را با اين نقش می شناختند،
همان لباس را پوشيد و در ميدان هفت حوض نارمك نماز خواند و
مردم را دعوت كرد تا به
ناطق رای
بدهند. حالا هم پول بسيار كلانی می گيرد و چهره اول تلويزيون
است!
نفربعدی
مهدی فخيم زاده است.
او پيش از انقلاب فيلم
های سكسی می ساخت و فيلم
پشمالو
به كارگردانی وبازی او سمبل
فيلم مستهجن در سينمای ايران است.
البته
خود او هم
اهل منقل و سمبل خيلی از پديدهای ناهنجار در جمهوری اسلامی
است.
او جزو چند سينماگری
بود كه در زمان انتخابات
رياست جمهوری، به مصداق كور كور را می جويد و آب گودال را،
در
هدايت فيلم
جمع شدند و به ناطق
نوری
رای دادند!
با همان رای
بعدها
به
سيمای جمهوری اسلامی
رفت و چند سريال در باره امامان ساخت.
ابتدا
سريال بسيار گرانی بنام
ولايت عشق
را ساخت كه
در باره امام رضا
بود
و بعد هم سريالی در باره
امام حسن
ساخت. اكنون نيز در تدارك
ساختن
سريال ديگری درباره امام ديگراست.
هزينه هريك از اين سريالها
بين هشت تا 12 ميليارد تومان است كه فقط ماهی 2 ميليون تومان
دستمزد فخيم زاده است.
اين مجموعه از جانب هدايت فيلم هدايت ميشود.
مصطفی
و
مرتضی
شايسته كه در بازار تهران نانوا بودند،
از طريق سعيد امامی و شراكت
با
ياسرهاشمی
هدايت فيلم
را تاسيس كردند
كه اكنون
بزرگترين دفتر توليد فيلم در ايران است.
اين دفتر،
تنها با
گرفتن اجازه
خارج گوگوش
از ايران
80 ميليون دلار بدست
آورد.
همه
آنها
دنبال پول
اند و
در دكان جهل واستبداد شريك
شده اند! |