كلا و رسما بيخيال هجده تير. به من چه كه امشب بسيج محلات
ايست بازرسی گذاشته. به شما چه كه
گفته
ميشه فضای شهر پليسی شده. اصلا چه معنی داره كه از
اينهمه ماه سال بچسبيم به تيرماه و اون هم هجدهمين روزش.
اينهمه روزهای ديگه در سال هست: 22 بهمن، دوم خرداد، 31
شهريور. خداوكيلی هم نگاه كنيد، هجده تير اينقدرها هم فاجعه
نبود!
اول اسفند، يازده سپتامبر ايران بود. همه چيز رو عوض كرده. حتی
حال و هوای ما رو. كی ديگه حال داره كوچه و خيابونهای اطراف
اميرآباد رو گز كنه به اميد يه اتفاق يا يه حالگيری يا اصلا
همينجوری. خداييش هم نگاه كنيد به كل ماجرا. ما خيلی عوض
شدهايم. همه چيز هم برامون عوض شده. هجده تير هم 18 تيرهای
قديم!
امسال، مطمئنم، كه ديگه نه ح. ميخواسته و ميخواد برای 18 تير
برنامهريزی كنه، نه ا. لباس مشكی ميپوشه، نه م. ساعت دو
نصفهشب زنگ ميزنه خبرها رو بده، نه اين و اون توصيه ميكنن
به يه خونهتكونی تا مبادا احيانا در شرايط ويژه چيزی دست كسی
بيفته، نه كسی از ترس كنترل تلفن حرفهاش رو ميخوره، نه كسی
اعتراض صنفی داره، نه غذای كسی سرد و گرم شده، نه كسی هوس
موتورسواری توی بلوار شهيد گمنام رو كرده، نه مردم گيشا
بيخوابی به سرشون زده، نه هيچ چيز ديگه. من كه اهل ماهواره
نيستم، اما فكر كنم شهرام همايون و ضياء آتابای هم امسال از گل
و بلبل و مسائل فرهنگی حرف بزنن. به جون خودم راست ميگم. آقا
مگه
پيكنت
فرهنگی نشد؟ و چه قشنگ هم شد!(1)
اما جون من بياييد بيخيال 18 تير بشيم. من، منی كه يه زمان
منبع تغذيه فراكسيون مدرن انجمن دانشگاه تهران بودهام، باور
كنيد حالم به هم ميخوره از اينكه ديدهام و ميبينم خود ما و
قبل از ما و بعد از ما، هركسی خواست خلاف اراده معاونت
دانشجويی وزارت كارهايی بكنه، يا ردصلاحيت شد، يا لغو عضويت شد
و يا هزار مشكل درونی و بيرونی براش تراشيده شد. اينها رو من
كه خوب ميفهمم. و حالا ديگه شوكه هم نميشم وقتی ميبينم كه
انجمن فنی كه الان نوچههای دستپروردههای ما در اون
ميراثدار ما شدهاند، بيانيه بده كه
سكوت در
مقابل 18 تير خيانت به آرمانهای نظام، امام عزيز و شهداست.
اين انجمن منتخب دانشجوهای فعلی دانشكده فنيه. به خدا هست، از
زمان ما با تقريب بهتری هست. باز هم حق ندارم بيخيال 18 تير
بشم؟ اين رو ببينم چی؟
فرهاد نظری
شكايتش از خاتمی رئيس جمهور را در كميسيون اصل 90 مجلس هفتم
پيگيری ميكند.
خاك بر سر من. اين صادقانهترين جملهای است كه در ماههای اخير
از ته دل گفتهام. نه خاك بر سر مردم كه رأی ندادند، نه
دانشجويان كه نيستند و معلوم نيست دنبال تل و منقل اتاقهای
كوی هستند يا دختربازی و به قول بچهها «در جستجوی مكان» و نه
خاك بر سر اين حكومت كه اينطور ماهرانه فتنه اصلاحطلبی را
مهار كرد، و نه حتی خاتمی و اصلاحطلبان كه به امام و انقلاب و
آرمانهای اساسيشان پايبند بودند و ماندند.
خاك بر سر من، منی كه نتوانستم يا ندانستم يا نفهميدم يا
نكردم، آنگونه كه بايد. و اكنون يا به زمين و زمان فحش ميدهم
و هنوز حق را به جانب خودم ميدانم، و يا گوشهای را يافتهام
كه سر خود گيرم و در ژرفای زندگی خود بميرم. نه توانستم شرايط
اجتماعی و سنتی جامعهام را بفهمم، نه روابط قدرت را درست
بشناسم، نه آرمانم با توانم هماهنگ شد، نه ايمانم با نشانم
همقد بود، نه راههای پراتيك را درست آموختم و نه از لحاظ
تئوريك خود را ساختم... نه كار اجتماعی را توانستم به جايی
شايسته برسانم و نه به زندگی شخصی خود آنطور كه بايد رسيدم.
آها. احسنت بر من. فهميدم، و چه خوب فهميدم. 18 تير بعد از
اين هم هست، اما در واقع شب احيای ما بچهسياسيهای از نفس
افتاده است. برای همين است كه تا به جايی رسيدم كه رسيد به
درددلهای شخصی كه برای من يكی، چيزی حدود چهار سال عمر
مفيد دارند، جلوی دهنم را گرفتم... پس بروم به مراقبهام
برسم كه كار و بار امشبم جور شد ... ... ... ... فقط همين
رو بگم كه خيلی غمگين شدم با نوشتن اينها. دلم كه مدتها
بود سنگ شده بود، گرفت. بيصاحاب بمونی الهی دل!
1- نويسنده اين مطلب در وبلاگش، ظاهرا اطلاع ندارد كه "پيك
هفته" كه مجموعه ای هنری، فرهنگی و خبری است شب های جمعه منتشر
می شود. روزهای جمعه تا قبل از پيك هفته تنها بر حسب
ضرورت پيك نت به روز می شد. يعنی از شنبه تا جمعه پيك نت
روزانه پيش از ساعت 8 صبح منتشر می شود و پيك هفته شب های جمعه
انتشار می يابد و جمعه ها جانشين پيك نت می شود. |