18 تير ماه در تقويم جمهوری اسلامی تفاوتی با روزهای ديگر
ندارد ولی در تقويم دل های مردم و نيز حكومت 18 تير با همه
روزهای سال متفاوت است.
تير ماه، ماه ملت است. حضور
ملت ماست از كوه و خيابان گرفته تا دانشگاه. تير از آن مردمی
است كه به درازای تاريخ از استبداد ناليده اند. مردمی كه خشم
را با خويش از خانه به بيرون می آورند و فرياد می زنند و 18
تير نيز يكی از اين روزهاست. خلاصه خروش خلق است بر اين ستم
تاريخی، چكيده اعتراضشان است، نماد جراحتشان و تداوم سرسختی
شان در رسيدن. رسيدن از «سلام»ی تا «سلام» ديگر. از تاريكی تا
روشنايی و اصرار بر بودن و ماندن.
امسال در حالی به 18 تير نزديك می شويم كه از ابتدايی حق خويش
در اين بيدادی كه بر ما روا داشته اند محروم گشته ايم، حق
برپايی بزرگداشت برای عزيزان از دست رفته مان، تقدير از
رفقامان كه اين جراحات را تا آخر عمر در بدن دارند و دوستانی
كه از پشت ميله های زندان طلوع خورشيد را در سحرگاه 18 تير به
نظاره خواهند نشست. يعنی حق ابتدايی در بيان رنج هايمان و اين
كه در 20 تير 1378 دانشگاه تبريز به خاك و خون كشيده شد و همه
سكوت كردند.
جمهوری اسلامی هرگز 18 تير را به رسميت نشناخت و در حالی كه
همه ستمديگانش را روانه دادگاه ها و زندان ها ساخت، عوامل به
وجود آورنده آن رهاتر گرديدند تا دوباره حوادثی نظير آن چه در
خرداد و تير 1382 رخ داد، بيافرينند.
حضور نيروهای انتظامی و لباس شخصی در سطح شهرها و مكان هآيی كه
بيم حضور مردم می رود، برگزاری سريع امتحانات پايان ترم و
اجبار به تخليه بلافاصله خوابگاه ها، ارعاب و تهديدات پنهان و
علنی، همه و همه نشان از عزم جدی دارد تا هرگز هيچ مراسم و
تجمعی در رابطه با 18 تير برگزار نگردد و نه حتی نامی از آن در
ميان باشد.
انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی سهند تبريز ضمن گرامی داشت سالروز
واقعه تلخ كوی دانشگاه ميهن عزيزمان امروز در شرايط حساسی قرار
دارد. تماميت خواهان نوپا روز به روز حاكميت را حتی از خودی
های منتقد نيز خالی می كنند و گستاخانه پای نيروهای نظامی را
به نقطه كه لازم ديدند باز می نمايند. بحران هسته ای جمهوری
اسلامی، جنگ مقدس دفاع از اسلام و اماكن متبركه و ثبت نام از
داوطلبين انتحاری و تهييج افكار عمومی، نشان از تلاش برای توده
ای و احساسی كردن هرچه بيشتر جامعه دارد تا در اين فضای مه
آلود بتوانند جايگاه خويش را به عنوان تنها حاكمان و سخن گويان
كشور، بيش از پيش تثبيت نمايند.
اكنون كه اميد به اصلاحات حكومتی در اكثريت جامعه رنگ باخته
است و سياست «فشار به پائين و چانه زنی در بالا» ی حاكميت جوی
از پايمال شدن حقوق ابتدايی شهروندان در داخل و مماشات با
خارج، امتيازات و قراردادهای نفتی با آنان به خدشه دار شدن
حاكميت و منافع ملی ما انجاميده است، لزوم اتحاد همه نيروهای
مترقی حول محور دموكراسی خواهی
و حاكميت ملی بيش از پيش از احساس می گردد.
ما باور داريم كه تكرار حوادثی چون كوی دانشگاه، بگير و
ببندهای دانشجويان و فعالان سياسی، كميته های انضباطی، خفقان
سياسی و طرح شعارهای اقتصادی نخواهد توانست حاشيه امنيتی
مناسبی برای محافظه كاران ايجاد نمايد و جز مخدوش تر كردن
روزافزون چهره آنان هيچ ارمغان ديگری برايشان نخواهد آورد.
...گيرم كه بر سر اين بام بنشسته در كمين پرنده ای، پرواز را
علامت ممنوع می زنيد،
با جوجه های نشسته در آشيانه چه می كنيد؟
گيرم كه می زنيد، گيرم كه می بريد، گيرم كه می كشيد،
با رويش ناگريز جوانه چه می كنيد؟...
شورای مركزی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه صنعتی سهند تبريز |