رهبر جمهوری اسلامی در سفر به همدان و سخنرانی برای مردم اين
شهر گفت:
جمهوری اسلامی بر سر منافع كشور و ملت با هيچكس در دنيا معامله
نمی كند و اگر متجاوزی منافع علمی، طبيعی، انسانی و فن آوری را
در داخل ايران مورد تعرض قرار دهد ملت ايران دست او را بی درنگ
قطع خواهد كرد.
اين سخنان، همسوئی آشكار دارد با همايش عمليات انتحاری در
تهران و ثبت نام از افراد داوطلب عمليات تروريستی در جهان.
رهبر جمهوری اسلامی با اين سخنان اولا حمله به تاسيسات اتمی
ايران را محتمل دانسته است و دوم اينكه راه حل جلوگيری از آن
را عمليات تعرضی دانسته است.
اين در شرايطی است كه بركمتر فعال سياسی در ايران پنهان است كه
اين اظهارات كه مشابه آن ها را صدام حسين در ماه های آخر رژيم
خود بارها برزبان آورد صرفا هموار كننده راه برای ماجراجوئی
عليه ايران است و كوچكترين ارزش و اعتبار دفاع از استقلال ملی
كشور ندارد.
رهبر جمهوری اسلامی دراين سخنرانی گفت كه ملت ايران
منافع آن متجاوز را در هر نقطه دنيا كه باشد به خطر خواهد
انداخت.
اين ملت، قطعا همان هائی هستند كه ايشان در اطراف خود جمع
كرده، والا ملتی كه 70 در صد آن در شهرهای بزرگ كشور در
انتخابات مجلس هفتم شركت نكرد نه اهل ترور و عمليات انتحاری
است و نه از ماجراجوئی حاكميت راضی است.
رهبر جمهوری اسلام، چنانچه واقعه نگران استقلال كشور بود، بجای
تهديد اروپا و امريكا و سازمان ملل و سازمان انرژی اتمی، نبايد
با سركوب و مقابله با اصلاحات و خواست مردم برای دگرگونی در
ساختار حاكميت و سياست های داخلی و خارجی كشور، مجموعه مشروعيت
حاكميت را اينگونه زير علامت سئوال می برد كه برد و نتيجه اش
مجلسی است كه به تابلوی نام و نشان دار رهبری تبديل شده است.
هم امريكا و هم اروپا از فعاليت های هسته ای و اتمی ايران در
تمام سال های گذشته با اطلاع بوده اند، بجای اين سخنان تهديد
آميز و كشيدن چك بی محل بنام ملت، بايد از خود پرسيد كه چرا در
سالهای گذشته بخاطر فعاليت های اتمی ايران را اينگونه زير فشار
نگذاشته بودند؟ جز اينست كه مردم را حامی حكومت ارزيابی كرده
بودند؟ و جز اينست كه امروز متكی به سقوط مشروعيت حكومت و
نارضائی عمومی مردم ايران از حاكميت چنين فشار سنگينی را متوجه
ايران كرده اند؟
راه تجاوز به ايران اينگونه و از اين مسير و با اين عملكرد و
سخن ها هموار شده است كه رهبر در همدان ايراد كرده است. ملتی
كه اگر كارگر است درحال اعتصاب و تحصن و اعتراض به نابودی
صنايع و نگرفتن حقوق است، اگر دانشجوست معترض به سركوب و
اختناق، اگر زن است معترض به قوانين نابرابری با مردان، اگر
كشاورز است و چغندركار تسليم سيستم تجاری حاكم بر كشور شده و
خود را به حاشيه شهرهای بزرگ رسانده و خود به بمب ساعتی تبديل
شده، اگر روحانی معترض است از آينده روحانيت در ايران نگران
است، اگر نويسنده و روزنامه نگار و هنرمند است از بسته بودن
فضای هنری و سياسی كشور در ناله و فغان، اگر دانش آموز است به
اين حرف ها بيگانه و حرف و سخنش در مدارس چيز ديگری است....
بنام چنين ملتی كه عملا در برابر حاكميت است و نه در كنار آن،
كشيدن چك عمليات تروريستی و ضربه زدن به منافع قدرت ها در
سراسر جهان، ياد آور سخنان شكارچی ها در جمع خود و يا اهل دود
و دم در اطراف منقل را تداعی نمی كند؟
آن مردمی كه در تمام شهرهای بزرگ برای كنترل شورش احتمالی آنها
پليس ويژه درست كرده و حكومت پليسی – نظامی غير رسمی برقرار
كرده ايد، قرار است به جنگ جهان بروند؟
شايد رهبر جمهوری اسلامی، با ديدن آن جمعيتی كه سازمان داده و
در همدان به خيابان و سخنرانی وی آورده بودند چنين حمايتی را
استنباط كرده است. در اينصورت بايد به ايشان و اطرافيان وی
توصيه كرد، حتما و قطعا جلد پنجم كتاب خاطرات اسدالله علم وزير
دربار شاه را بخوانند. بويژه آن فصولی از سالهای آخر شاه، كه
در آن از استقبال های باشكوه مردم شهرها و استان های كشور از
موكب ملوكانه و حتی وليعهد و جانشين برجای ننشسته وی در تبريز
سخن گفته می شود.
|