عيسی سحرخيز به تازگی از سفری كه به كانادا كرده بود، به ايران بازگشته است. چند روز پس از بازگشت به ايران دفتركارش را سازمان امنيت موازی و دادستان تهران زير و رو كردند. آنها در دفتر مديرمسئول نشريه وزين آفتاب و مدير اسبق خبرگزاری جمهوری اسلامی و مديركل مطبوعات در دوران مهاجرانی دنبال مدركی می گردند تا بلكه او را قانونی زندانی كنند. مدركی نيافته اند، اما چه باك؟ مدرك را می سازند!

سحرخيز از جمله طرفداران اصلاحات است كه معتقدند خاتمی در مقاطع مهمی در اين 7 سال ميدان را خالی كرد و تهاجم به جبهه ضد اصلاحات محكم تر از آن بايد انجام می شد كه شد.

او بعنوان نماينده مديران مسئول مطبوعات، عضو هيات بررسی مطبوعات وزارت ارشاد است. دراين هيات حجت الاسلامی بنام "اژه ای” حضور دارد كه نخستين مقابله رسمی با اصلاحات را بعنوان رئيس دادگاه كرباسچی شهردار تهران به او محول كردند. از انجام اين وظيفه چنان برآمد كه رياست نوبتی دادگاه ويژه روحانيت را برعهده اش گذاشتند. از او بعنوان يكی از صادر كنندگان فتوای قتل های زنجيره ای نام می برند. حتی اگر از او چنين هم نام برده نمی شد، رويداد اخير در جلسه بررسی مطبوعات كافی بود تا برهمگان معلوم شود او كيست و چكاره است. دراين جلسه اژه گوشت تن عيسی سحرخيز را به دندان گرفت.

سحرخيز جای دندان اژه ای را به خبرنگاران نشان داد و عكس آن در مطبوعات منتشر شد. ظاهرا دفتر او را اخيرا گشته اند تا سحر خيز را ببرد به زندان تا اژه ای اين بار نه در جلسه مطبوعات، بلكه در سلول انفرادی بقيه دندانهايش را نشان سحر خيز بدهد.

يگانه فرصتی كه در اين ميان فراهم شده تا سحرخيز سر از زندان در نيآورد، آنست كه دادستان تهران "مرتضوی” با "اژه ای” كه فعلا دادستان دادگاه ويژه روحانيت است رقابت دارد. اژه ای برای دادستانی تهران خيز برداشته بود كه رهبر اين سمت را به او نداد و مرتضی را به اين سمت برگمار كرد. اين تخم نفاق و رقابت تاكنون سد راه فرستادن سحرخيز به زندان شده است. ترديد نيست كه اگر سحرخيز روحانی بود، تا حالا اژه ای او را به زندان دادگاه ويژه برده بود تا آنگونه كه دلش می خواهد او را گاز بگيرد.