" محمد يعقوبی”، دبير اجرايی خانه كارگر استان گيلان، در نامه
ای به امام جمعه رشت، وضعيت صنعت و اشتغال استان گيلان
را تشريح كرد.
در
اين نامه آمده است:
«...
نميخواهيم در بخشهايی كه به ما
ربطی ندارد، اظهار نظر كنيم؛ بلكه تمام هم و غم ما پرداختن به
صنعت، توليد و معضل بيكاری است.
هماكنون چنان خاك سردی بر صنعت استان پاشيدهاند كه هيچ
اثری از بهبود در آينده ديده نميشود و همه چيز در هاله ای از
ابهام قراردارد. وقتی كارگران
برای
حقوق گذشته خود تجمع ميكنند، همه درصدد مقابله با آنان بر
آمده و در فكر حل ريشه ای مشكلات نيستند؛ در كجای دنيا چنين
آمده كه تاوان سوء مديريت، عدم نقدينگی، شرايط حاكم بر توليد
كشور و نا بسامانی اقتصادی را كارگران آن كشور بپردازند؛ آيا
تنها راه چاره مسوولان در تصميمات جديد برای صنعت نساجی، قطع
حقوق كارگرانی بود كه سالهای جوانی را صرف حفظ اين صنعت كرده
بودند.
تحليلهای آماری نشان ميدهد كه ميزان بيكاری به علت تاخير
ميزان رشد اشتغال در مقايسه با ميزان رشد عرضه نيروی كار طی
سالهای اخير پيوسته افزايش يافته و جمعيت بيكار از 8/2
ميليون نفر در سال 1378 به 6/4 ميليون نفر در سال 1383 رسيده
است.
رقم فوق بی شك بيانگر وقوع يك بحران است؛ بحرانی كه برخی از
كارشناسان مسائل اجتماعی و اقتصادی از آن تحت عنوان بحران
امنيت ملی نام بردهاند، زيرا بيكاری گسترده و روز افزون
تضمين كننده معانی ديگری از جمله فقر و محروميت فراگير،
نابرابری های شديد اجتماعی و از دست رفتن سرمايه های انسانی
جامعه است؛ نبود شغل مناسب تبديل به معضلی در ميان افراد جامعه
به خصوص نسل جوان شده و روی آوردن جوانان به شغلهای كاذب و
واردشدن آنان به باندهای فاسد اقتصادی از جمله مواردی است كه
نسل جوان را با تهديد جدی مواجه كرده است؛ برخی جوانان نيز به
ناچار برای امرار معاش خود و خانوادهشان با قرارداد موقت
استخدام می شوند،
بی خبر از آنكه با اين كار حكم اخراج خود را تسليم كار فرما
ميكنند؛ زيرا قرارداد سفيد امضا و موقت كار يعنی حكم اخراج. |