در هفته ای که گذشت، انتشار کتاب خاطرات بيل کلينتون، رئيس
جمهور سابق ايالات متحده امريکا پرفروش ترين کتاب دراين کشور
بود. درهفته اول انتشار کتاب خاطرات کلينتون شمار نسخه های
فروش رفته آن به مرز 400 هزار نسخه رسيد. اين چه نکات اين کتاب
برای امريکائی ها خوش آيند و جذب کننده است بر ما معلوم نيست،
اما آن بخش های خاطرات وی که مربوط به ايران و بويژه آشنائی
رهبری کاخ سفيد با ترکيب و ساختار قدرت در ايران است، برای
ايرانيان بسيار جالب توجه بوده است.
کلينتون در باره ايران اطلاعات جالبی را منتشر کرده است، که
نشان می دهد کاخ سفيد از منابع متفاوت داخل حاکميت اطلاعات
بدست می آورد و بی شک با رفتن و آمدن اين و يا آن رئيس جمهور
اين منابع نه از بين می روند و نه با رئيس جمهور ها از صحنه
خارج می شوند.
دربخشی از اين کتاب، کلينتون درباره نقش رهبر و اختيارات خاتمی
در جمهوری اسلامی می نويسد. اين بخش از نوشته او، بر خلاف
شناخت اوليه اپوزيسيون و تمام نويسندگان نامه به خاتمی
درسالهای اول اصلاحات است که عملا موجب شد رهبر در حصاری از
سکوت، سرگرم مقابله با اصلاحات در پشت صحنه باقی بماند. يعنی
همان نکته ای که اخيرا ناطق نوری با صراحت در سخنرانی اش گفت.
او گفت" من از نزديک در کنار رهبر شاهد بودم که ايشان با چه
درايت و سياستی قلب فتنه را نشانه گرفتند..."
کلينتون می نويسد:
« ... من درجريان سفر و سخنرانی خاتمی درامريکا قرار بود با
او گفتگو کنم و برای همين گفتگو نيز به جلسه سخنرانی او رفته
بودم. تا پايان سخنرانی خاتمی نشستم و آن را گوش کردم و حتی
برايش دست زدم، اما در لحظه آخر همه چيز بهم خورد... ما می
دانيم سياست خارجی، رهبری تروريسم در خارج و سياست اتمی دست
خامنه ايست و خاتمی کاره
ای نيست...»
|