ابطحی- مدتها بود یا لثارات، هفته نامه ی خواندنی انصار حزب
الله را نخوانده بودم.
امروز در جلسه ای، یکی از دوستانم که هنوز هم یا لثارات
میخواند آخرین شماره اش را نشان داد؛ شاید به دلیل آن که گیر
اساسی به من داده بود. در این شماره تیتر زده بود که من
اعتراضات مسلمانان را مسخره کرده ام. در توضیح خبر خیلی با مزه
نوشته که من در سایت شخصی خودم برخی رفتارها را در جهت مسخره
کردن اسلام و حرکات عمومی جهان ارزیابی کرده ام؛ ولی ننوشته که
آن رفتارها تغییر نام شیرینی دانمارکی بوده است! کاش مینوشت.
بعد از آن که کلی از این حرفها نوشته آخرش آورده که نویسنده ی
مقاله ای که در هرمزگان منتشر شد و به دستگیری خانم افروتن
انجامید، اعتراف نموده که خط اصلی مقاله موهن را از من گرفته
است. این ماجرا شیرین تر از قسمت اول( حتی از شیرینی دانمارکی)
است؛ خیلی هم روی این مسأله در این ایام کار کرده اند. بعضیها
اصلا فکر کرده اند که نویسنده ی آن مقاله من بودم؛ در یکی دو
تا سخنرانی هم گفته اند. من یک مطلب در روز جهانی ایدز نوشته
بودم که مبارزه با ایدز را علنی کنیم تا افرادی که گرفتارند
امکان معالجه ی خود را داشته باشند. یک آقای نویسنده ای که
ظاهرا در خارج از کشور زندگی میکند، از این تیتر بهره جسته و
مسأله ی ایدز سیاسی را مطرح کرده است و حرفهای سیاسی خودش را
نوشته است. لثاراتیها که نمیدانم چرا مخاطبهای خود را
آدمهای احساسی و کم اطلاعات حساب میکنند، فکر کرده اند که به
خاطر استفاده از تیتر مطلب من توسط یک نویسنده، میشود علیه من
مطلب نوشت.
در مطلبی تحت عنوان یاران دراویش هم از مطالب من در مورد تقبیح
غیر قانونی خراب کردن حسینیه در قم انتقاد کرده و نوشته من در
وبلاگ شخصی خود به "نشر اکاذیب" پرداخته ام و مدعی شده ام بدون
برگزاری دادگاه و محاکمه(!) به اعضای فرقه ی صوفیه در قم حمله
شده! باور کنید که شوخی نکرده ام. عین مطلب لثارات است. معنای
نشر اکاذیب هم که معلوم است؛ دروغ پردازی؛ یعنی من این دروغ
بزرگ را گفته ام که بدون برگزاری دادگاه و محاکمه جریانات قم
صورت گرفته است!
ببخشید که باز دوباره به لثارات جواب دادم. قبول. من هیچ وقت
به این نوشتهها جواب نمی دادم ولی حیفم آمد زحمت این نوشته ی
تحقیقی نویسندگان لثارات رابیپاسخ بگذارم؛ ضمنا سوژه هم
امروز نداشتم! |