دوشنبه ۸ اسفند ۸۴
اینهم حاصل دیدهها و شنیدههای ما ( من و
سولماز)
از بند زنان زندان اوین که امروز در روزنامه اعتماد ملی چاپ
شد و چون روزنامه همه مطالب را در سایت نمیگذاره، اینجا
گذاشتمش:
جایی شبیه هیچجا
زنی که فرستاده رئیس زندان بود میدوید و من و افسر نگهبان با
قدمهای تند
پشت سرش بودیم. وارد که شدم اول یک سالن کوچک مربع شکل بود با
میزی برای
مسئول بند در گوشهاش و درست روبروی میز راهرویی باریک که در
یک طرفش
سلولهای زندان بود. زندان زنان.
خود زندانیها میگویند این بند را کمترکسی دیده است.
خبرنگاران و مسئولان
را معمولا به دیدن بندی میبرند که تازه بازسازی شده و مخصوص
محکومین مالی
و زندانیهایی که در کارگاهها و کلاسهای فرهنگی شرکت میکنند
است.
من هم از سر اتفاق به آنجا رفتم.
در انتهای بازدید از بند زنان زندان اوین،
مدیر بند با افتخار از تحولات ایجاد شده میگفت و البته تاکید
داشت که
بندهای قبلی هم آنقدر فرق نمی کنند و فقط "در" دارند و من که
میخواستم آن
روی دیگر اوین را هم بیبینم اصرار به دیدن سالنهای بازسازی
نشده و به قول
معروف "در دار" داشتم و بالاخره در برابر اصرار من و اینکه فقط
میخواهم
تغییرات را درک کنم، مدیر داخلی اوین و مدیر بند زنان اجازه
دادند، بروم و
زود برگردم. مدیر بند زنان تاکید کرد که خیلی دیر شده و دیگر
وقتی برای
حرف زدن با زندانیها نیست و من قول دادم که زود برگردم.
بعد از چند دقیقهای که او در گوش افسر نگهبان زندان چیزهایی
گفت، من به
همراه افسر نگهبان دیگر، پشت سر مامور مدیر که دوان دوان
میرفت راهی شدم
و یک دقیقه بعد از ورود او پس از گذشتن از راهروهای پیچ در پیچ
اوین، داخل
بند به قول خودم "در دار" شدم.
بندی که آماده بازدید نبود، زندانیانش چادر سرکرده جلوی
تختهایشان ننشسته
بودند،
دود سیگارهمه بند را در مه غلیظی فرو برده بود و راهرو کوچک و
سلولهایش پر از زنانی بود که جرم بیشتران مواد و منکرات بود.
بندی که دیوارهایش رنگ نشده بود. شلوغ بود و پر از همهمهای که
ترسناک
مینمود.
پنجرههایش انگار کوچکتر بودند، سلولهایش درهای آهنی داشت و
زندانیانش به آرامی و مطیعی سالن قبلی نبودند.
وقتی از شلوغی آنجا برای "عباسعلی خامیزداه" رئیس زندان اوین
گفتم،او
تاکید داشت، که آن بند ازنظر جمعیت و مساحت کاملا هم اندازه
همان بندهای
بازسازی شده است. اما برای من که کمتر از 5 دقیقه آن بند را
دیدم، فضای
آنجا کاملا متفاوت با سالن بازسازی شده بود. فضا آنقدر سنگین
بود که من
جلوی همان سلول اول میخکوب شده بودم و پایم جلو نمیرفت و وقتی
افسر
نگهبان زندان دستم را گرفت و گفت:" بیا برویم، از دود سیگارشان
خفه میشویم." هیچ نگفتم و ازبند خارج شدم.
آن جا شبیه همان زندانی بود که همیشه وصفش را شنیده بودم.
مهوش شیخالاسلامی، کارگردانی که در جریان ساخت دو فیلم مربوط
به زنان
زندانی رابطه صمیمانهای با آنها داشته از قول آنها
میگوید:"بندی که
بازدیدها معمولا از آنجا است با بندی که محکومین به سرقت و
قتل و مسائل
ناموسی را دارد از زمین تا آسمان فرق دارد.بند خلافکاران بسیار
شلوغ و
کثیف است و زندانیان یاغی برای سایر زندانیها مشکلات زیادی
درست
میکنند.در آن بند زندانیها دارای مشکلات روحی و روانی
وحشتناکی هستند و
روزانه چند قرص مصرف میکنند کودکانشان با آنها در سلولها
هستند ومواد
مخدر به وفور در بینشان رد و بدل میشود."
در بخش سانسور شده فیلم"ماده 61" ساخته مهوش شیخالاسلامی نیز
زنی
میگوید:
"زنهای درشت هیکل
با تیپهای مردانه در سلولها هستند که دو یا
سه زن دارند. این زنها با تیغ میآیند بالای سر طعمههایشان و
آنها را
تهدید به تیغ زدن میکنند تا همراهشان بیایند و تن به
خواستههایشان
بدهند."
سلولهایی که در ندارند
این البته همه بند
زنان زندان اوین نبود.
در چند ساعتی که مهمان اوین بودیم، رئیس زندان اوین
پس از آن که بخشهای مختلف اوین از بیمارستان مجهز 4 طبقه و
هنرستان و
کلاسهای آرایشگری و قالیبافی و کامپیوتر و کتابخانه و
مهدکودک زندان را
نشانمان داد، ما را به سالنی راهنمایی کرد که در سلولهای
بدون درش هیچ
زندانی نبود. سالنی که تعمیراتش تازه به پایان رسیده و یکی از
دو سالن
بازسازی شده بند زنان اوین است.
در این سالن و سالن کناریاش که 110 زندانی زن را خود جای داده
است، هر
سلول 21 تا30 تخت دارد، همه سلولها اوپن است،
درهای آهنی برداشته شدهاند و
جایشان را سردرهای هلالی شکل گچبری شدهای گرفته اند.
رنگ سلولها آبی کمرنگ بود و دیوارهای راهروها کرم روشن.
نیمه پائین
دیوارهای موزاییک شده بود . کف راهروها سرامیک و کف سلولها
موکت طوسی
بود که بعضی سلولها قالیچهای هم روی آن انداخته بودند.هر تخت
یک پتو
داشت و ملحفههایی نو از پارچههایی گلدار که چینهایش از گوشه
تخت آویزان
بود. هر سلول یک تلویزیون داشت و هر چند سلول یک یخچال.
دستشوییها و حمام
هم تمیز و مجهز بودند با کفهای سرامیک شده و همه اینها یعنی
اینکه فضای
زندان تغییر کرده و حداقل در اوین آن سلولهای تنگ و تاریک و
نمور جای خود
را به این سیستمی که از بسیاری از خوابگاههای دانشجویی هم
تمیزتر و
مجهزتر است دادهاند.
بند زنان اوین مجموعا شش سالن دارد با ظرفیت 660 زندانی که در
حال حاضر
فقط 320 نفر در آن محبوس هستند. به گفته مسئولان زندان، در حال
حاضر دو
سالن در حال بازسازی است. دو سالن بازسازی شده و به شکل اپن
درآمده که یکی
هنوز خالی است و دیگری 110 زندانی را در خود جای داده و دو
سالن دیگر هریک
با 110 زندانی، هنوز به سبک قدیماند. با همان تصوری که ما از
زندان
داریم. چیزی شبیه همان که برایمان گفتهاند و در فیلم زندان
زنان
دیدهایم.
این سالن را وقتی که رئیس زندان اوین اتمام بازدید را اعلام
کرد و گفت:
"فکر
میکنم همین قدر برای اینکه واقعیت را بفهمید کافی است." دیدم.
رئیس
به همراه همکارم به بخش اداری زندان رفت و من برای دیدن کبری
رحمانپور،(عروسی که در یک شرایط سخت مادرشوهرش را کشته است و
فعالان زن
اعتقاد دارند باید شرایط او تخفیف مجازاتش در نظر گرفته شود.)
در بند زنان
ماندم.
تبعیض جنسیتی همه جا هست، حتی در زندان
در پرس و جویی که از زندانیان آزاد شده داشتیم،
بازرسیهای بدنی در بدو
ورود به زندان از اصلیترین گلایههای زندانیان زن است. چنانکه
محبوبه
عباسقلی زاده، فعال حوزه زنان که سال گذشته چند ماهی را در
اوین بوده است،
میگوید:"مردان نیز مراحل بازرسی دارند اما این صدمهای به جسم
آنها وارد
نمیکند، اما بازرسی غیر بهداشتی و غیر اصولی و معاینات غیر
فنی زنان بدون
در نظر گرفتن شرایط فیزیکی آنان باعث ایجاد
مشکلات رحمی فراوان
شده است و
البته این مورد جدا از مساله عدم رعایت بهداشت در سلولها و
بند است."
وقتی با مامای درمانگاه اوین گلایه زندانیها از این موضوع را
درمیان
میگذاریم، میگوید: "باور کنید ما همه اصول بهداشتی را رعایت
میکنیم وهر
بار پس از معاینه "اسپکولوم" (دستگاه معاینه رحم) را ضدعفونی
میکنیم و
اخیرا هم برای اینکه این ضدعفونی برای زندانیها قبل درک نبود
و فکر
میکردند با دستگاهی که قبلا استفاده شده، معاینه میشوند از
اسپکولوم
یکبار مصرف استفاده میکنیم." وقتی میگوییم منظورمان معاینات
در بدو ورود
است، مینشیند و همدلانه برایمان توضیح میدهد:
"در بدو دستگیری که قرار
است زندانی به زندان ارجاع داده شود، نیروهای حراستی موظف
هستند آنها را
بازرسی کنند. مواردی بوده که زنان بزهکار
مواد مخدر را در رحم
خود جاسازی
کرده بودند به خاطر همین بازرسی بدنی کامل و دقیق انجام میشود
واز آنجا
که نیروهای حراستی از اصول فنی و بهداشتی مطلع نبودند، مواردی
پیش آمده
بود."
خانم دکتر با اشاره به شکایت زنان زندانی از این که بعضا در
هنگام بازرسی،
ماموران دستکشهایشان را عوض نمیکنند، گفت:
"بخش مامایی کلاسهای آموزشی
را برای یادآوری اصول بهداشتی بازرسیهای بدنی برای حراستیها
ترتیب داده
است، اما به هر حال هیچ زنی از این بازرسیها خوشش نمیآید و
از سوی دیگر
ذهنیت بد زندانی به مجموعه باعث میشود،همه چیز را با نگاه
آلوده و عدم
اطمینان ببیند."
میپرسم نمیشود کسی از بهداری این بازرسیها را انجام دهد تا
زنان کمتر
اذیت شوند؟ میگوید:
"ما این پیشنهاد را دادهایم
ولی هنوز توجهی نشده، از
طرف دیگر برای کارکنان بهداری هم بودن در محیط بازرسی و در
کنار حراستیها
سخت است."
مامای زندان اوین بیماریهای زنانگی و به خصوص بیماریهای
عفونی را
عمدهترین مشکل بهداشتی زنان زندانی میداند و میگوید:" بیشتر
اینها
مشکلات منکراتی داشتهاند و طبیعی است که دچار انواع عفونتها
باشند."
وقتی هم درباره چگونگی توزیع لباس زیر و نوار بهداشتی بین
زندانیان سوال
میکنم ومیگویم یکی از شکایتها از کمبود اینها است، مرا به
ماموران
داخل بند ارجاع میدهد.
زندان اوین بیمار ایدزی ندارد
مسئولان اوین میگویند بیشترین جرائم زنان زندانی ارتباط
نامشروع و مواد
مخدر است.
برای همین است که در درمانگاه اوین یک کلینیک مثلثی راهاندازی
شده، کلینیکی که معتادان
در بدو ورود در آنجا سم زدایی میشوند و برای
تزریقیها داروی جایگزین تزریق میکنند.
می پرسم سرنگ هم به زندانهای معتاد میدهید؟ جواب منفی است.
دوباره
میپرسم پس معتادها در بند با چه تزریق میکنند؟ رئیس زندان
میگوید: "
گفتم که اینجا ترکشان میدهیم، زندان است خانم نمیشود که سرنگ
بهشان
بدهیم." و هیچ پاسخی به این سوال که ترک اعتیاد پروسه دارد و
یک روزه ممکن
نیست داده نمی شود. این در حالی است که بر اساس پژوهشی که مرکز
آموزش و
پرورش سازمان زندانها انجام داده است، 75 درصد از افرادی که
مورد مصاحبه
قرارگرفته اند و یا به سوالات پاسخ داده اند وجود مصرف مواد در
بند مواد
زندانهای زنان را تایید کردند .
دادههای همین پژوهش نشان میدهد: حدود 13 درصد تخمین زده اند
موادمخدر
تزریق میشود، آنها شایع ترین ماده تزریقی را تریاک میدانند و
بیشتر از
سرنگ مستعمل استفاده میکنند تا پمپ دست ساز . قیمت سرنگ حدود
500 تومان
تخمین زده شده که از بهداری سرقت میشود و تا زمانیکه بتوان
از آن
استفاده کرد، به طور مشترک تزریق انجام میشود . از وسایل تمیز
کننده هم
برای محل تزریق و سرنگ استفاده نمی شود.
بالا بودن جرائم منکراتی و اعتیاد و در دسترس نبودن سرنگ
بهداشتی و رواج
الگوی تزریق در بین زنان اوین اولین چیزی را که به ذهنم متبادر
میکند
"ایدز"
است. از مسئول بهداری درباره ایدز میپرسم، جواب میدهد: در
حال
حاضر هیچ بیمار مبتلا به ایدزی در بند زنان زندان اوین وجود
ندارد و فقط 4
نفر
HIV
مثبت دارند.
-آزمایش
تشخیص
HIV
مثبت از زندانیان گرفته میشود؟
-آزمایش
ایدز یکی از آزمایشهایی است که در صورت تمایل زندانیان در بدو
ورود از آنها گرفته میشود و البته هیچ اجباری در این زمینه
وجود ندارد.
-اگر
زندانی مبتلا به
HIV
مثبت بیماریاش را پنهان کند، چه؟
-
به زندانیان راههای پیشگیری از ابتلا به ایدز آموزش داده
میشود و آنها
به دادن آزمایش تشویق میشوند. ولی ما بیشتر از این نمیتوانیم
کاری
بکنیم. آزمایش اجباری بر اساس دستور سازمان جهانی بهداشت ممنوع
است.
بند زنان، فقط در اوین نیست
با همه اینها آنچه ما دیدیم، فقط برشی از زندان اوین،
مشهورترین و
مجهزترین زندان کشور است و این تبعیض جنسیتی چنانچه خبرنگاران
روایت کرده
اند، در بند زنان زندانهای شهرستانها نمود بیشتری دارد.
فریده غائب خبرنگار سایت کانون زنان ایرانی، در بازدیدی که از
زندان سنندج
داشته آنجا را اینگونه توصیف میکند:
"یک سالن بزرگ، تیره و تاریک 50 متری،
با ده تخت سه طبقه که روی هم 30 جای خواب را تشکیل میدهد،
دیوارهای سالن
بلند و به رنگ سبز تیره است. هیچ پنجره ای ندارد جز یک نورگیر
کوچک شاید
یک متر در یک متر که در وسط سقف تاریک سالن خود نمایی میکند.
در کنار سالن
بزرگ بند زنان اتاقی شاید 12 متری به جوانان اختصاص دارد. روی
درش با حروف
چاپی بزرگ نوشته شده" بند جوانان" و چهار- پنج دختر 13تا 18
ساله در این
اتاق نگهداری میشوند و سعی میشود با بزرگسالان مراوده ای
نداشته باشند."
به نوشته او:"تبعیض در زندان
سنندج به شدیدترین وجه دیده میشد. رئیس
زندان در امکانات و شرایط بین زندانیان مرد و زن به شدت تبعیض
قائل میشد.
زندانیان زن حتی حق اصلاح هم نداشتند. زندانی بود که مثلا پنج
شش سال در
زندان بود و حتی حق نداشت صورتش را تمیز کند و یک حالت بسیار
افسرده
داشتند. از جمله دیگر تفاوتها زندانیان زن حق پروژه نداشتند.
پروژه به
این صورت بود که زندانی بتواند بعد از مدتی در خارج از زندان
کار کند و
بتواند خانواده اش را هم ببیند که این برای مردان بود. چیزهایی
مانند
کارگاه، سوادآموزی و غیره که گفته میشد، همه به صورت فرمالیته
بود. .
فضای سبز مطلقا در این زندان نبود. یک حیاط سیمانی 50 متری
داشت، هیچ درخت
و سبزه ای نبود و تنها یک گوشه سیمان کنده شده بود و یک خانم
زندانی زمانی
در آن یک پرتقال کاشته بود ویک بوته کوچک درآمده بود که
زندانیان چقدر این
بوته را دوست داشتند."
ترانه بنییعقوب، خبرنگار همان سایت نیز که به تازگی از بند
زنان زندان
گلستان دیدن کرده است، از تفاوت بین هواخوری مردان و زنان گله
دارد:"زنان
زندانی به دلیل حضور مردان هرگز اجازه حضور در حیاط وسیع زندان
را ندارد.
آنها در بند ویژه خود محوطه کوچکی برای هوا خوری در اختیار
دارند. محوطه
ای کوچک و موزاییک شده بدون کوچکترین گل و گیاه."
در مشهد نیز چنانکه خبرگزاری ایسنا نوشته است: "دختران بزهکار
زیر 18 سال
همگی در یک اتاق و در بندی از زندان زنان مشهد نگهداری میشوند
و با وجود
این که کانون اصلاح و تربیت مجهزی برای پسران بزهکار زیر 18
سال و آن هم
به صورت طبقه بندیشده برای ردههای سنی مختلف وجود دارد، چنین
مکانی برای
دختران بزهکار وجود ندارد." (ایسنا27/8/84)
به خدا قسم این ادعاها صحت ندارد
وقتی با "سهراب سلیمانی"رئیس محل اداره زندانهای استان تهران،
از تبعیضاتی
گفتیم که در زندان هم زنان به خاطر جنسیتشان باید تحمل کنند،
سلیمانی
گفت:"به خدا قسم اینطور نیست خانم. مطلقا این ادعاها صحت
ندارد. شما
میتوانید بیایید و از نزدیک شاهد امکانات بند نسوان زندان
اوین باشید."
"مرتضی
الوندی"، رئیس اداره پژوهش سازمان زندانهای کشور نیز موارد
مطرح
شده مبنی بر تبعیض جنسیتی در زندان را حقیقت محض ندانست، اما
احتمال وقوع
تخلفاتی را نیز در بعضی از زندانها رد نکرد و اظهار داشت:"از
لحاظ
آمارهای موجود در اداره ما، خانمهای زندانی بهترین وضعیت را
دارند. هم
از لحاظ سرانه فضای فیزیکی و هم از لحاظ جسمی."
وقتیهم که با مسئولان اوین از پنهانکاریهایی که در هنگام
بازدید انجام میشود گفتیم،
سلیمانی مجددا به خدا قسم خورد که اینطور نیست:
" برای ما
هیچ فرقی نمیکند بازدیدکننده یک خبرنگار باشد یا از سازمان
ملل یا هر کس
دیگر. ضمن آنکه در بازدیدهای رسمی تنها از 48 ساعت قبل از
بازدیدها ما
مطلع میشویم. در عرض 48 ساعت چه بازسازی میتوان انجام داد؟
ما اوین را
در سال 81 بازسازی کردیم و از آن زمان وضعیت زندان از زمین تا
آسمان فرق
کرده است. یعنی اگر کسی در این چند سال زندان را ندیده باشد
نمیتواند
باور کند که اینجا همانجایی است که قبلا دیده است."
زنانی که به عنوان زندانی و نه بازدید کننده در اوین بودهاند،
اما این
موضوع را از زاویه دیگری نگاه میکنند و منظورشان از بازسازی
فقط
ساختمانهای اوپن و بدون در نیست. به عنوان نمونه یکی از آنها
که بعد از
آزادی با بند زنان در ارتباط بوده، از قول زندانیها میگوید :
" در زمان
بازدید خانم آرتورک گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه خشونت
علیه زنان،
بخش کودکان که با بند زنان ادغام است را کاملا تخلیه کرده
بودند." و
زندانی دیگری از حال وهوای بندهای بازسازی نشدهای که هیچ وقت
درش بر روی
بازدید کنندگان باز نمیشود، گفتنیها دارد.
اینها البته چیزی نیست که بشود به راحتی اثباتشان یا حتی
باورشان کرد. در
تمام مدتی که از زندان اوین بازدید میکردیم، رئیس زندان اوین
قدم به قدم
همراهمان بود و گاهی مدیر داخلی زندان نیز همراهیاش میکرد.
در داخل بند
زنان هم، مدیر بند و چند افسر نگهبان به این گروه اضافه شدند.
زندانیها
هم در هنگام بازدیدهایی که با حضور مسئولان زندان انجام میشود،
یا هیچ
نمیگویند و یا فقط تشکر میکنند و تنها شاید بتوان امید داشت
همانگونه که
رئیس اداره پژوهش سازمان زندانهای کشور گفته: بازگو کردن این
موارد
موجبات پیگیری مسئولان را فراهم کند و مثمر ثمر واقع شود. |