عباس امیر انتظام سخنگوی دولت بازرگان و قدیمی ترین زندانی
سیاسی در جمهوری اسلامی، پیرامون طرح خود با نام "کنگره ملی"
که مدتی پیش مطرح شد، در تاریخ 10 اسفند گزارشی را پیرامون
حمایتها و پیشرفتهای این طرح منتشر کرد. در این نامه
میخوانید:
طی
روزهای گذشته پیامهای دلگرم کننده و پیشنهادات بسیار ارزندهای
را در خصوص کنگره ملی ایرانیان دریافت کردم و بسیاری از مباحثی
را که بطور عمومی در سایتها مطرح شده بود دنبال کردم، این
استقبالبینظیر امیدواری زیادی برای حرکت دمکراتیک بسوی آیندهای
روشن ایجاد میکند.
لازم
است در پاسخ به بعضی از پرسشها و دامن زدن به دیالوگ ملی (هم
اندیشی ملی) پیرامون کنگره ملی دیدگاههای خود را توضیح داده و
در معرض داوری هموطنان عزیزم قرار دهم.
هدف
اصلی از طرح مسأله کنگرهی ملی فراهم کردن فضای مناسب برای بحث
و گفت و گو پیرامون مسأله مشترک همه ایرانیان یعنی استقرار حاکمیت
ملی و دفاع از تمامیت ارضی و همزیستی مسالمت آمیز ایرانیان میباشد
و تجربه تاریخی نشان داده است که نهادهای اجتماعی و سیاسی که
توسط تعداد اندکی از فعالین اجتماعی و یا سیاسی ساخته میشود؛
از استعداد رشد و فراگیر شدن کمتری بهره مند است و حیات آن
عمدتاً وابسته به حضور و فعالیت افراد و شخصیتهای خاصی میباشد.
و عدم حضور آن شخصیتها (به هر دلیلی) موجب از هم پاشیدگی آن
نهاد میگردد. به همین دلیل کنگره ملی به عنوان یک نهاد
اجتماعی و سیاسی در پروسه یک گفت و گوی ملی گام به گام و به
تدریج و با مشارکت همه شیفتگان حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران
برپا میشود. این نهاد چون برآیند دیالوگ ملی و حاصل تلاش و
مشارکت همگان است بنابراین ریشه در نیازها و ویژه گیهای فرهنگی
داشته به عنوان دست آورد مشترک قابل احترام بوده و به همان
نسبت تأثیرگذار خواهد بود . هر شهروند ایرانی میتواند در پروسه
ساخت این نهاد مشارکت نموده و از حاصل دست رنج همه ایرانیان
بهره مند شود. کنگره ملی خانه مشترکی است برای تولید اندیشه و
اطاق فرمانی است برای همه ایرانیان، با بهره گیری از خرد دسته
جمعی و در جریان یک دیالوگ ملی و فراگیر "چه باید کرد" شناسایی
و راه کارهای اجرایی تعریف خواهد شد. بنابراین کنگره ملی در گام
اول نهادی است برای طرح ، تولید و جمع آوری، تبادل و انتخاب
ایدهها در مرحله بعدی کنگره با حفظ کارکرد مشورتی و هماهنگ
کننده جریانها و دیدگاههای سیاسی مختلف قواعد مشترک مبارزاتی و
الگوی رفتاری برای فعالین سیاسی تعریف و از این طریق امکان
اتحاد عمل نیروها را فراهم میآورد. کنگره همچنین مکانیسمهای
داوری برای حل اختلاف بین نیروها و فعالین سیاسی را تأسیس و به
اجراء خواهد گذاشت. راهبردها، برنامهها، سیاستها، ارگانها در
پروسه مشارکت عمومی و از مسیر دیالوگ ملی تأسیس و برگزیده
خواهد شد. فونداسیون این نهاد ملی عزم و اراده همه ایرانیان
برای استقرار حاکمیت ملی است ، از اینرو مقبولیت و اعتبار همه
تصمیمات بر رضایت و اراده ایرانیان استوار میباشد و به همین
دلیل این نهاد یک نهاد دمکراتیک میباشد. ساختمان این نهاد فقط
در شرایطی که به شیوه دمکراتیک طراحی، مهندسی و اجراء گردد،
استحکام خواهد داشت. چون جزء به جزء این مجموعه از ابتداء با
مشارکت همه اندیشمندان و فرهیختگان ساخته میشود. لذا
سازماندهی زندگی سیاسی در داخل این مجموعه علی الاصول نمیبایستی
با مشکلات زیادی مواجه گردد. در داخل این مجموعه احزاب و
جریانات سیاسی و فکری میتوانند هویت مستقل خود را داشته باشند،
ولی این امر نمیبایستی به انسجام درونی این مجموعه و همسویی و
همراهی اعضاء آن لطمه وارد کند ، اینکه هر شخص حقیقی یا حقوقی
به چه صورتی در این مجموعه فعالیت کند که با برنامهها و اهداف
حداکثری وی در خارج از کنگره سازگار باشد، به نظر میرسد که
پاسخ را در چارچوب دیالوگ ملی میتوان پیدا کرد.
کنگره
در حال حاضر منشور سیاسی ندارد ولی برنامهها و اهداف حداقلی
آن روشن است. منشور و اساسنامه آئین کار کنگره در جریان مشارکت
فعال اعضای آن که همه ایرانیان را در بر میگیرد، ساخته میشود.
کنگره میثاق اخلاق و فرهنگ سیاسی دارد، از مهمترین محورهای آن
پیروی از اصول اخلاقی است، هیچیک از اعضاء حق تخریب دیگری از
طریق توهین، تهمت، افتراء و پرونده سازی را ندارد. کمیتهای
برای نظارت بر حسن رفتار اعضاء و هدایت و برخورد با آنها در چارچوب
اساسنامه و آئین کار کنگره بوجود خواهد آمد. ترویج فرهنگ دیالوگ
بجای فرهنگ پیروی و اطاعت، بخشی از اصول اخلاقی کنگره را تشکیل
میدهد. در حال حاضر کنگره فاقد منشور و اساسنامه است ، علت
اصلی این است که منشور و اساسنامه میبایستی از طریق مشارکت
فعال ایرانیان علاقه مند به حاکمیت ملی پی ریزی و تدوین گردد.
هدف از فراخوان تشکیل کنگره جمع آوری نیروهای ملی و فراهم کردن
امکان دیالوگ سازنده و خلاق بین آنها و نهایتاَ فراهم کردن
زمینه همکاری و اتحاد عمل بین این نیروهاست. صرفاَ برای شروع
دیالوگ پیشنهاد میکنم که اصول میثاق را که در دوازده بند مطرح
نموده ام جهت اصلاح و تکمیل مورد بررسی قرار گیرد. اطمینان
دارم که با تشکیل هسته اولیه و پی گیری جدی این هم اندیشی ملی
(دیالوگ ملی) در اندک زمان ادبیات کارساز و راهگشا را تولید و
عرضه خواهد نمود. از اینرو من بسیار آسوده خاطر هستم، نگرانی
من بیشتر متوجه ضعفهای تاریخی ما در تحمل و تکمیل یکدیگر است،
اکثر هموطنان ما از خلاقیت و توانمندی کافی در عرصه تئوریک و
نظریه پردازی برخوردارند، با این وجود در عرصه عمل اشتیاق
زیادی برای اجرائی کردن حتی ایدههای مشترک از خود نشان نمیدهند.
هرکس فقط خود و گروه خود را شایسته پرچمداری حرکت سیاسی و
اجتماعی میبیند و دیگران را بیشتر به فرمانبرداری فرا میخواند
و بعضاَ حتی این مقام را نیز شایسته نمیپندارد، از همین روست
که ما در عرصه کار گروهی، تشکیلاتی توفیق چندانی نمییابیم. رو
آوردن به تشکیلات و سازمان جدید بدون تخلیه بار سنگین عادات ناپسند
گذشته ممکن نخواهد بود. بارها آزمودیم و درسی از شکستها
نیاموختیم ،فرصت زیادی برای تکرار جنگهای فرسایشی نداریم، سخن
کوتاه کنم و این بار با روش دیگر آغاز کنیم و به جای آخر کار پرونده
اختلاف و دعوا را از همان ابتداء آشکارا روی میز بگذاریم و به
شیوه مدنی و مسالمت آمیز در چارچوب هم اندیشی ملی (دیالوگ) به
حل اختلاف بپردازیم و آن وقت که از سر میز با لبخند بپا
خواستیم با گامهای استوار و هماهنگ به سوی خانه مشترک حرکت
کنیم. برای یکبار هم که شده سودای رهبری را از سر بیرون کنیم و
اجازه دهیم که هر ایرانی خود را بخشی از جریان رهبری جمعی و
ملی بداند و به آن ببالد. به جای صرف انرژی برای تحمیل مقام
رهبری خود به دیگران، تلاش کنیم همدیگر را برای انجام وظیفه
مشترک تشویق و یاری دهیم. این ابتدایی ترین درس دمکراسی است که
مدیران، کارگزاران، مجریان…. یک جنبش سیاسی میبایستی بصورت
طبیعی در جریان یک حرکت اجتماعی و به شیوه دمکراتیک برگزیده
شوند (آنهم در صورت نیاز). مردم ایران از دست رهبران خود برگزیدهای
که ریاکارانه دم از رسالت آسمانی میزنند ولی از حرص و طمع
زندگی زمینی میترکند، خسته و بیزارند.
ایران
برای ساختن آینده خود به انسانهای پرشور و پاکی نیاز دارد که
سرشار از عشق به ایران و ایرانی است و با خدمت بدون منت به کشور
عشق خود را نشان میدهد و با اعتقاد به برابری بین ایرانیان و
نفی کلیه اشکال تبعیض بین آنان خود را به مقام شهروند ایران
ارتقاء میدهد. آنان که در تب و سودای رهبریبیتاب و بیقرارند
از این عشق نصیبی ندارند و سزاوار آن نیستند که ایرانی خوانده
شوند.
پیشنهاد
میکنم که تا تشکیل کنگره ملی و بررسی شرایط عضویت متقاضیان
طبق اساسنامه آئین کار مصوب کنگره، هر متقاضی بعنوان عضو
آزمایشی و موقت قلمداد شده و به همین عنوان در کنگره تلاش
نماید. هر هموطنی که با هر منصبی ، مقامی غیر از عضو ساده
آزمایشی به خود و دیگران قائل شود، حکم شکست کنگره را صادر
کرده است . به عنوان عضو ساده کنگره پیشنهادات خود را بطور
خلاصه مطرح میکنم:
هدف
از دعوت به تشکیل کنگره ملی بسیج همه امکانات ملی برای استقرار
حاکمیت ملی و دفاع از تمامیت ارضی ایران میباشد، حاکمیت ملی
برآیند، هم اندیشی، همکاری و همزیستی شهروندان ایران به شیوه
مدنی و مسالمت آمیز بوده و در تداوم همه مبارزات تاریخی ملت
ایران برای تحقق حق تعیین سرنوشت دمکراتیک میباشد.
اصول
میثاق میتواند به عنوان پیشنهاد مورد بررسی، نقد و اصلاح
قرارگیرد.
عشق
به ایران خلاقیت و ابتکارات فردی و دسته جمعی ضامن موفقیت این
حرکت است.
تلاش
برای تشکیل کنگره میتواند بر تصمیم بازیگران بین المللی در
مورد ایران اثر گذاشته و آنان از دست زدن به اقداماتی آسیب
رسان به تمامیت ارضی و امنیت و منافع ملت ایران برحذر دارد.
با
پنج عضو ساده میتوان یک هسته از مجموعه هستههای کنگره را
تشکیل داده و سپس به گسترش هستهها و برقراری ارتباط و دیالوگ
بین آنها گام برداشت. از اتصال چندین هسته در یک شهر میتوان کمیته
شهری یا استانی را تشکیل داده و سپس شورای کشوری را بوجود آورد.
مسلماَ در آغاز حرکت داخل و خارج کشور از مدلهای مختلفی برای
سازماندهی استفاده خواهند کرد. تجارب هریک قابل انتقال به دیگری
بوده و در عمل چگونگی ارتباط و ادغام آنها مشخص خواهد شد.
راه
اندازی یک وب سایت بسیار مفید میباشد.
با
اقدامی مشترک در راستای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و عقیدتی
و حمایت از اعتراضات کارگری و حقوق سندیکایی نخستین گام را
برای ایجاد اتحاد در عمل برداریم.
هرچه
زودتر صندوقی برای حمایت از فعالین سیاسی و کارگری تشکیل دهیم.
تلاش
کنیم حداکثر تا شش ماه دیگر یک نشست سراسری (حداقل در خارج از
کشور) برای بررسی پیشنهادات و تدوین اساسنامه و آئین کار کنگره
برگزار گردد.
فعالین
داخل کشور به صورت فردی یا در قالب جریانات و احزاب سیاسی
فعالانه برای تدارک کنگره تلاش نموده و امکانات خود را برای
تشکیل هستهها بسیج نمایند.
از
آنجا که اینجانب بعنوان یک عضو ساده و آزمایشی با این جریان
ملی مرتبط هستم ، لذا بازگشت من به زندان یا دستگیری اعضای یک
یا چند هسته لطمهای به این حرکت ملی نخواهد زد، هسته بصورت
ابتکاری تشکیل، تکثیر و بهم متصل خواهد شد.
عباس
امیر انتظام
١٠ اسفند ١٣٨٤ |