ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  تکلیف کانون وکلا درانتخابات آینده روشن خواهد شد
مصاحبه رادیو آلمان با عبدالفتاح سلطانی، پس از آزادی از زندان
بند خودمختار 209
با مدیریت ویژه در قلب زندان اوین
 
 
 
 

 

رادیو آلمان- چه شد که بازپرس براى شما در بدو دستگیرى، اول قرار وثیقه صادر کرد و

بعد آن را به قرار بازداشت موقت تبدیل نمود؟

 

عبدالفتاح سلطانى: در تاریخ نهم مرداد هشتاد و چهار حدود ساعت شش هفت بعد از ظهر، آقاى بازپرس با مطالعه پرونده، تشخیص دادند که دو فقره اتهام بیشتر امکان طرح ندارد و در پرونده دلیلى براى اتهام دیگرى نیست. آنچه به بنده ابلاغ شد، دو اتهام توهین به دادستان تهران آقاى سعید مرتضوى و تبلیغ علیه نظام جمهورى اسلامى بود که براى این دو اتهام قرار وثیقه صد میلیون تومانى صادر شد. بنده برگشتم به سلول انفرادى اما دو سه ساعت بعد برحسب اطلاعاتى که بدستم رسید، فهمیدم آقاى مرتضوى بلند می‌شود به زندان اوین، بند ۲۰۹ می‌آید و با اعمال فشار و ترفندهایى که به کار می‌برد، بازپرس را وادار می‌کند که قرار وثیقه را تبدیل کند بعد از دو سه ساعت به قرار بازداشت موقت و اینکار نه معمول است و نه توجیه قانونى دارد. من البته آن بازپرس را مقصر نمی‌دانم، به نظر من آدم با حسن نیتى بود ولى بر اثر فشار آقاى مرتضوى و عوامل ایشان دست به اینکار زد.

 

رادیوآلمان- هیچوقت مشخصا به شما گفته شد که منظور از توهین به آقاى مرتضوى چیست؟

 

عبدالفتاح سلطانى: مشخصا گفتند شما در یک مکالمه تلفنى فحشى به ایشان داده‌اید! من گفتم نه آقا چنین چیزى نیست واین یک پرونده سازى است که دلیل خاصى براى اتهام نداشته‌اید.

 

رادیو آلمان- مکالمه تلفنى هم در اصل شنود بوده، نه اینکه مستقیم با مقامى...

 

عبدالفتاح سلطانى: بله! هم شنود غیرقانونى و هم اینکه شنودها را تحریف هم کرده بودند. شنود که گذاشته بودند، هیچ، محتویات مکالمه را تحریف کرده بودند تا آنچه خودشان دلشان می‌خواهد گزارش کنند و بتوانند با این پرونده سازى با ما برخورد کنند.

 

رادیو آلمان- چیزى که در این رابطه عجیب به نظر مى‌رسید، این که در زمان رسیدگى به پرونده شما، بازپرس تغییر کرد. علت را چه می‌دانید؟

 

عبدالفتاح سلطانى: آقاى سالم پور که بازپرس اولیه بود، سعى می‌کرد در حد توان خود قانونى برخورد کند. و چون چندین بار کتبا اعلام نظر کرد که قرار بازداشت موقت باید فک شود و تبدیل به قرار وثیقه شود و بنده آزاد شوم. آقاى مرتضوى نه فقط با درخواست ایشان موافقت نمى‌کرد، بلکه قانون را هم رعایت نمی‌کرد که طبق آن اگر ایشان مخالف نظر بازپرس است، باید پرونده را براى حل اختلاف بفرستند دادگاه. ایشان نه تنها اینکار را نکرد، بلکه حتى پرونده را دو ماه و نیم سه ماه با وجودى که ارجاع کرده بود به بازپرس، در اختیار خودش قرار داده بود. آقاى دادستان نقض آشکار قانون می‌کرد و پرونده ارجاع شده به بازپرس را در اختیار خود گرفته بود تا هر کارى برای پرونده سازى می‌خواهد بکند. آقاى بارپرس هم خسته شد و با توجه به فشارها و شرایطی که بود تقاضاى انتقال کرد و از قوه قضاییه ظاهرا رفت بیرون! ایشان بجز مورد اول، زیر بار حرفهای آقاى دادستان نرفت اما بعد سعى کرد موضع خود را تعدیل کند. بعد از این بود که پرونده را از ایشان گرفتند و به بازپرسى دادند که حرف شنوى از آقای مرتضوى داشته باشد.

 

رادیو آلمان- فکر می‌کنید چه شد قرار وثیقه هشتصد میلیونى را که نوعى سنگ قلاب بود، برایتان تعیین کردند؟

عبدالفتاح سلطانى: با توجه به اعتراض‌هایى که در افکار عمومى و جامعه وکلا شد و همه می‌دانستند که این اتهام‌ها دلیلى ندارند، دیدند بهتر است به اصطلاح خودشان آزادى را با سیستم قطره‌اى بدهند. اول آمدند بعد از حدود پنج ماه قرار بازداشت موقت را به قرار وثیقه هشتصد میلیون تومانى تبدیل کردند. معلوم بود که من چنین مبلغى را ندارم. بعد از یکماه و خرده‌اى از این قرار، آن را به صد میلیون مبدل کردند. ما صد میلیون هم نداشتیم. اما با تلاش دوستان در تاریخ سیزدهم اسفند این مبلغ تودیع شد و ما چهاردهم اسفند آزاد شدیم.

 

رادیو آلمان- شرایط شما در اینمدت در زندان به چه ترتیبى بود؟

 

عبدالفتاح سلطانى: ببینید! بند ۲۰۹ زندان اوین بند خودمختار است. وجود این بند خلاف قانون است و وزارت اطلاعات حق ندارد چنین بندى را با مدیریت خاص درست کند و عملا نظارتى جدى توسط سازمان زندانها براین بند وجود ندارد. مثلا در زندان اوین چند سال است که لباس مخصوص زندان منع شده اما آنجا لباس مخصوص دارند و این برخلاف بخشنامه آقاى شاهرودى است. یا آنجا در زندان اوین چشم بند زدن ممنوع شده اما آنجا چشم بند می‌زنند. سلول انفرادى غیر قانونى است اما در این بند عمدتا هر متهم که وارد می‌شود، بسته به اتهام‌اش یکماه، دو ماه، چهارماه انفرادى نگاه داشته می‌شود. من خودم دو ماه انفرادى بودم. دسترسى به تلفن نیست. امکان استفاده از رادیو، تلویزیون و مطبوعات و حتى کتاب وجود ندارد و آنها با اعمال فشار‌هاى روانى طرف را وادار می‌کنند اقرار به گناه‌هاى نکرده بکند. آنجا فعلا حداقل در رابطه با بنده و امثال بنده، فشارهاى فیزیکى وجود نداشت، سعى هم می‌کردند ظاهرا خیلی مودب باشند ولی فشار روانى وجود داشت و از این طریق می‌خواستند به خواسته‌هایشان برسند.

 

رادیو آلما- الان براى محاکمه شما تعیین وقت شده؟

 

عبدالفتاح سلطانى: نخیر. فعلا پرونده ارجاع شده به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب که پرونده‌هاى مهم را می‌فرستند. قرار است بعد از عید، پرونده توسط وکلا مطالعه شود. خودم هنوز مطالعه نکرده‌ام. هر چند ما امید ضعیفى داریم که دادرسى عادلانه‌اى برگزار شود. چنانچه امکانات و شرایط دادرسى عادلانه باشد، بنده دفاع می‌کنم، اما اگر دیدم نه، می‌خواهند تشریفاتى و فرمالیته دادگاه را برگزار کنند، دفاعى هم نخواهم کرد و هر کارى خواستند بکنند، بکنند!

 

رادیو آلمان- یکبار دوستان و همکاران شما به دیدار اعضای کانون وکلای مرکز رفته بودند

و رفتار مناسبى ندیده بودند. شما این برخورد را چگونه ارزیابى میکنید؟

 

عبدالفتاح سلطانى: آنطور که مطلع شدم، عده‌اى از موکلین سابق‌ام که از شخصیت‌هاى معروف ملى مذهبى هستند، مثل آقاى دکتر پیمان و سایر بزرگان، آمدند نامه اى نوشته‌اند و خواسته معقولى داشته‌اند که شما یک ان جى او هستید که یکى از اعضاى هیات مدیره‌تان الان در زندان است و خواسته بودند یک مذاکره چند دقیقه اى با هیات مدیره داشته باشند تا آنها هم اقدامات قانونى براى آزادى بنده انجام دهند. متاسفانه برخوردى که رییس هیات مدیره کانون و یکى دو نفر دیگر و نه همه اعضاى آن کرده بودند، بسیار نامناسب بوده و حتى حاضر به صحبت با آنها نشده اند. این نشان می‌دهد که کسانى که مسئولیت‌هاى سنگینى در کانون وکلا بر عهده شان است، آشنا به این مسئولیت‌ها نیستند و به قدرى محافظه‌کار و درگیر منافع شخصى خود هستند که یادشان رفته مسئولیت قانونى‌شان فراتر از منافع شخصى شان است. البته شاید این هم از توفیقات الهى بود که جامعه فرهیخته وکالت اینها را با این برخوردها شناسایى کند و فکر می‌کنم در موارد بعدى انتخابات هیات مدیره، دیگر به چنین عناصرى راى داده نشود.