تصمیم روز گذشته شورای حکام اتمی برای ارجاع پرونده اتمی ایران
به شورای امنیت سازمان ملل، رویداد غافلگیر کننده ای نبود.
تمام شواهد حکایت از این تصمیم داشت.
بیفایده بودن مانورهای تبلیغاتی چند روز اخير هیات مذاکره
کننده اتمی به سرپرستی لاریجانی پیشاپیش قطعی بود. تشری که در
واشنگتن به وزیر خارجه روسیه زدند و هر نوع غنی سازی اورانیوم
در ایران را ناممکن اعلام داشتند، نشان دهنده عزم دیگری در
امریکاست که در حد ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت
سازمان متوقف نخواهد ماند. ورود ناو اتمی امریکا حامل
موشکهای اتمی به خلیج فارس و اظهارات وزیر دفاع امریکا در
باره نقش ایران درعراق و امتیازهائی که امریکا تا حد رنجاندن
پاکستان به هندوستان داد و در مقابل پاکستان، افغانستان را پیش
کشید و زمزمه استقلال بلوچستان بزرگ ( به شمول بلوچستان ایران)
همگی نشانههای قطعی بودن رفتن پرونده ایران به شورای امنیت
بود. حتی قبل از این تصمیم، امریکا از چند هفته پیش بحث
پیرامون تصمیمات شورای امنیت را آغاز کرده بود و بتدریج این
بحثها به سمت یک تصمیم نظامی علیه ایران پیش برده میشود.
اظهارات مقامات ناتو در تائید همسوئی نظامی با امریکا درحمله
به ایران و اعزام 10 هزار نیروی جدید ناتو به افغانستان و
استقرار در مرزهای ایران و افغانستان باندازه کافی گویای آینده
است.
درآخرین اطلاعاتی که در همین شماره پیک نت میخوانید، وزارت
دفاع امریکا خود را صاحب اطلاعاتی در باره نقشههای سپاه
پاسداران برای تصرف بصره عراق اعلام کرده است. به زبان نظامی،
یعنی این سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی است که جنگ را با
تجاوز به خاک عراق شروع کرده و یا برنامه و نقشه آن را دارد.
ما به فروردین ماه نزدیک میشویم. یعنی زمانی که تاکنون از
منابع مختلف بعنوان زمان حمله به ایران اعلام شده است. برخلاف
تدارکات تبلیغاتی جمهوری اسلامی که عملا مردم را دربیخبری
وبیاطلاعی محاصره کرده است، به هیچ وجه اشغال ایران به سبک
عراق و یا ورود نظامی به ایران مانند ورود به افغانستان مطرح
نیست. طرح اصلی همان است که در عنوان اول امروز پیک نت
میخوانید. تشکیل خوزستان آزاد و احتمالا سپردن آن به یک دولت
ایرانی مرکب از نیروهای محلی و نیروهای در تبعید و یا مهاجر و
سپس نشستن در انتظار غرق شدن جمهوری اسلامی در فقر ناشی
ازبینفتی و شورش گرسنگان. به این فاجعه عوارض پس از بمباران
مراکز اتمی ایران و نابودی پایگاههای مهم نظامی را هم باید
افزود.
دولتی که فرماندهان نظامی، رهبر و شورای نگهبان روی کارآوردند،
میرود تا دولت فاجعه ملی شود. تمام منابع خبری مردم را کور
کرده اند تا ندانند چه تصمیمی حاکمیت گرفته و ایران را به کدام
ورطه میبرد. این فاجعه ایست به مراتب عظیم تر از فاجعه ادامه
جنگ با عراق، پس از بازپس گیری خرمشهر. آن تصمیم نیز در غیاب
مردم و در جمع 10 -12 نفر گرفته شد و در انواع بسته بندیهای
مذهبی ضرورت آن تبلیغ شد. با همان تجربه این بار نیز تدارک
فاجعه جدید را دیده اند. |