شیرین عبادی در روز 8 مارس امسال، روزی که نیروی انتظامی در
پارک
دانشجوبا خشونت با شرکت کنندگان رفتار کرد، در ایران نبود. او
پس از
بازگشت به ایران ضمن ابراز همبستگی با زنان حاضر در این برنامه
و اعتراض
به حرکت نیروی انتظامی دراین باره به
زنستان
گفت :
«وضعیت
حقوقی زنان در ایران با وضعیت فرهنگی آنان همخوانی ندارد. بیش
از 65 درصد از دانشجویان ایران دختر هستند و به عبارتی زنان
ایرانی تحصیل
کرده تر از مردان هستند. مهذا علیرغم وضعیت فرهنگی بالای زن
ایرانی
و
با
وجود آن که دولت ایران به میثاقهای بین المللی حقوق بشر پیوسته
و متعهد
اجرای آنها شده و مهمترین اصل در حقوق بشر، عدم تبعیض بر اساس
جنسیت است،
اما قوانین ایرانی متاسفانه حاوی نکات تبعیض
آمیزی است.
از جمله آن که شهادت
دو زن در دادگاه معادل شهادت یک مرد است و یا این که
اگراتومبیلی در
خیابان با زن ومردی تصادف کند میزان خسارتی که به زن تعلق
میگیرد نصف
خسارتی است که طبق قانون به مرد میدهند و بسیاری قوانین
نامناسب دیگر
متناسب حقوق زن ایرانی نیست.
بدین جهت جنبش فمینیستی ایران وسعت و عمق
زیادی یافته است، این جنبش رهبری ندارد، اداره مرکزی و شعبی
ندارد بلکه
جایگاه آن در خانه هر ایرانی است که با تبعیض ناروا مخالف است.
روز 8 مارس که از طرف سازمان ملل متحد روز جهانی زن نامگذاری
شده
وارتباطی با هیچ کشور و هیچ مرام و مسلکی ندارد عده ای اززنان
هموطن ما
قصد داشتند در یکی از پارکهای عمومی شهر تهران گردهم آیند و
سوته دلالانه
این روز را گرامی دارند. حتی قبل از برگزاری چنین تجمعی به محض
آنکه چند
نفر از راه رسیدند نیروی انتظامی با خشونت زنان را متفرق ساخت
و در این
ارتباط حتی به پرآوازه
ترین شاعر زن ایرانی یعنی خانم سیمین بهبهانی که
درسنین کهولت به سر میبرند نیز رحم نکرد. استناد پلیس برای
خشونت آن بود
که چنین گردهمایی
ای احتیاج به مجوز دارد و حال آنکه طبق قانون اساسی
تجمعات مسالمت
آمیزنیازمند هیچ اجازه و مجوزی نیست و اگر قرار بر این باشد
که هرگونه گردهمایی با کسب اجازه قبلی صورت بگیرد باید بر این
اعتقاد
باشیم که اگر سه نفر هم در گوشه خیابان یا پارکی گردهم آیند
مرتکب خلاف
شده اند و حال آنکه میدانیم این استدلال درست نیست.
طبق اصول حقوقی،
شهروندان آزاد هستند که هرطور بخواهند عمل کرده و زندگی نمایند.
مگر این
که قانونی در موردی خاص این آزادی را از آنان سلب کرده باشد.
در موضوع
مورد بحث قانونی وجود ندارد و نمیتوان آزادیهای مشروع ملتی را
موکول به
موافقت مقامات دولتی کرد و از سوی دیگر بر فرض که چنین عملی
نیازمند کسب
موافقت از مقامات دولتی باشد ضمانت اجرای عدم کسب مجوز این
نیست که پلیس
با خشونت رفتار نماید. مانند آن که اگر رانندهای از چراغ
قرمزعبورکند،
رفتار پلیس با وی چگونه باید باشد؟ آیا باید او را جریمه کند
یا این که
وسط خیابان او را با خشونت از ماشین پیاده کرده و به ضرب و شتم
وی پرداخته
و مانع از ادامه مسیر او شود؟ کدامیک از این موارد وظیفه پلیس
است؟ مسلما
هر فردبیغرضی ولو آنکه به قانون نیز آشنا باشد به خوبی واقف
است که فقط
جریمه کردن در حیطه اختیارات پلیس است و بس.
به این ترتیب، ضمن اعلام تاسف از واقعه
ای که روز 8 مارس در پارک
دانشجو اتفاق افتاد و ضمن ابراز همبستگی با زنانی که در آن روز
در پارک
گردهم آمده بودند، به عنوان یک وکیل دادگستری اعلام میدارم
خشونت نیروی
انتظامی فاقد مجوز قانونی است و امیدوارم که احترام به قانون
خصوصا قانون
اساسی بیش از گذشته رواج یابد. |