دیروز رفته بودم دانشگاه صنعتی شریف، برای بزرگداشت
چهلمین سالگرد تاسیسش! فرصت دو سه ساعته قبل از مراسم
موقعیت مناسبی بود برای سرزدن به خیلی جاها. دفتر انجمن
اسلامی،نهاد نمایندگی،سلف سرویس،اتاق یکی دو تن از اساتید،
ساختمان ابن سینا،هال تالارها و ...
اول:
اتاق انجمن همان جای قبلی است. هم کف ابن سینا،اتاقی هم چنان
شلوغ و بهم ریخته و با بچههایی که تفکرات و سلیقههای بسیار
متفاوتی داشتند. خیلی با آنها احساس دوری میکردم.
خبرنامه زده بودند همه اش درباره مصدق و فروغ فرخزاد و
مهرانگیز کار و این جور کسان!
دختر خانم به ظاهر فعالی به نام یوسفی شده بود دبیر انجمن.
شورای عمومیشان هم بود. دعوتم کردند. لحظاتی با آنها بودم.
موضوع اصلی جلسه چگونگی موضع گیری انجمن در خصوص دفن شهدای
گمنام در دانشگاه بود. میگفتند علیرغم همه مخالفتها اما با
توجه به اصرار نهادهای بیرون دانشگاه و علیرغم
این که یک بار قبل ترها دکتر سهراب پور با این موضوع مخالفت
کرده بود اما این بار و همزمان با حضور دکتر ملاباشی از اساتید
علم و صنعت و دوستان احمدی نژاد که اخیرا به جای دکتر باستانی
شده است عضو شورای فرهنگی دانشگاه شریف! قرار است حتی اگر شده
در تعطیلات عید نوروز نسبت به دفن شهدا در جایی در مسجد
دانشگاه اقدام کنند. میگفتند بچههای بسیج دانشجویی به شدت
مدافع این کار هستند و برای آن لحظه شماری میکنند.
بچههای انجمن میگفتند در کمای بعد از انتخابات هستند!
میگفتند دانشگاه هیچ کمکی نمی کند. حتی جا و مکان هم برای
مراسماتشان نمی دهد. جلسات خوبی داشتند تحت عنوان " رو در رو "
که در خود اتاق انجمن برگزارش میکردند. پول چاپ خبرنامه اشان
را هم خودشان میدادند. نفری 600 تومان.امکانات چندانی هم
برایشان باقی نمانده بود. روی هم رفته اوضاع خوبی نداشتند.
دوم:
عباس عسگری را دیدم.مثل این که نرفته است دنبال کاری
در دولت جدید! و ترجیح داده فعلا و هم چنان در شرکت خصوصی
عمرانی پدرخانمش مشغول باشد. از نوشتههای وب لاگش هم پیداست
که با عباس خوب تا نکرده اند. به هر حال عباس چند سر و گردن
نسبت به همه آنهایی که از این طیف روی کار آمده اند عاقل تر
است.
راستی حاج آقا علوی امام جماعت مسجد دانشگاه هم هنوز هست. یادش
به خیر همه آن احکام گفتنهایی که بین دو نماز درباره غسل و
آداب زناشویی و این جور چیزها میگفت. مثل این که دیگر ممنوع
الحکم گفتنش کرده اند!
حاج آقای پاینده معاون نهاد نمایندگی هم علیرغم همه تلاشهایی
که برای رئیس شدنش انجام شده بود مدتی است رفته است دانشگاه
جامع علمی و کاربردی تا از این پس دانشجویان آن جا را نصیحت
کند.
سوم: میگفتند
خیلیها دنبال تغییر دکتر سهراب پور هستند. کاندیداهایشان هم
جالب بود. دکتر هاشمی دانشکده شیمی که مدتی معاون آموزشی بود.
دکتر روستا آزاد بیو تکنولوژیست که از جامعه اسلامی اساتید
و آبادگران است و در نهایت....
دکتر سید خطیب الاسلام صدر نژاد که بخشی از عقب ماندگی
علمی و فرهنگی دانشگاه در چند سال قبل را باید به پای او نوشت!
چهارم:
مراسم چهلمین سال گرد دانشگاه هم مثل خیلی چیزهای دیگر شریف
شده بود دو مراسم با دو مدیریت! یکی که چندی پیش انجمن فارغ
التحصیلان در کیش برگزارش کرد و دبیرخانه مراسم را تحویل نگرفت
و دیگری مراسمی که با مدیریت اداره فوق برنامه – مهندس
میرزایی- برگزار میشد.
مثل این که قرار بوده احمدی نژاد بیاید که نیامده و این نیامدن
شایعات مربوط به تغییر رئیس دانشگاه را تقویت میکرد. وزیر
فخیمه علوم هم نیامده بود.
به جای آنها دکتر حداد عادل آمده بود که در سالهای 51 تا 64
هیات علمی دانشگاه شریف هم بوده است. از خاطراتش میگفت و
علاقه اش به شریفیها. استادی قدیمی که در کنارم نشسته بود در
بخش خاطرات حداد میگفت این آقا آن سالها فقط درس میخواند و
بس و در هیچ مبارزه ای حضور نداشت.
از قضاء حداد خودش هم تائید کرد! چرا که در جایی گفت: آن
سالها یک روز میشنیدیم که استاد یا دانشجویی را گرفته اند.
هفته بعد میشنفتیم که زندانیش کرده اند و چند ماه بعد خبر از
اعدامش میدادند.- و همه اینها را آقای حداد عادل فقط شنیده
بود- که همان استاد قدیمی باز گفت هر چه به حافظه ام رجوع
میکنم خاطره ای از اعدام کسی در آن سالها ندارم. شاید منظور
حداد سالهای 61-61 بوده!!
در ابتدا و حین صحبتهای حداد عادل دانشجویان حاضر با کف و سوت
شعار میدادند " انرژی هسته ای حق مسلم ماست" و یا " انرژی
هسته ای، شعار هر شریفی" و بیچاره مجری ادب دوست مراسم که چه
جدی گرفته بود این شعار را!.. امان از دست این بچه شریفیهای
تخس.
کلیپی درآورده بودند از دانشگاه و اتفاقات و مراسماتش. به
خاتمی که رسید کلی کف و سوت زدند خلق الله و به جایی دیگر که
رسید جماعت میخواست.... (این قسمت دچار خود سانسوری گردید)
دکتر سهراب پور رئیس هم باز آمارهایی از دانشجویان زیر رتبه
100 و 200 داد که چند تایشان آمده اند شریف و کلی دکتر مهندس
حافظ قرآن و المپیادی و این جور چیزها داریم و فارغ شدههای
مهندس شریف شده اند مدیر مسئول روزنامههایی مثل جام جم و
همشهری و شرق. یا این که چند ده سازمان و وزارت خانه بزگ این
کشور را شریفیهای آی کیو بالا اداره میکنند. این که پژوهش
کده
ICT
راه انداخته اند و قرار است مانند خیلی از دانشگاههای دنیا "
بنیاد شریف" راه بیندازند که غیر انتفاعی است و اقتصادی و
میخواهند که این بنیاد حمایتهای اقتصادی دانشگاه را در کم
کاری دولت جبران کند!
این گزارشی کوتاه از مراسم چهل سالگی دانشگاه شریف بود که بیش
از 21000 فارغ التحصیل دختر و پسر داشته و فراز و نشیبهایی
زیادی را پشت سر گذاشته است. دیروز خیلی از رووسا و اساتید
قدیمی دانشگاه هم حضور داشتند.مانند پروفسور فظل الله رضا،
دکتر ضرغامی،دکتر علی اکبر صالحی،دکتر اعتمادی و ...
مراسم دیروز مراسم خوب و به جایی بود گرچه اداره و برنامه
ریزیش ضعف داشت. کلی سخنرانی و تنها دو سرود و یک عدد کلیپ و
کلی جایزه و تقدیر و تشکر و البته یک بسته حاوی موز و آب میوه
و کیک و پرتقال!
دیروز رفته بودم دانشگاه صنعتی شریف، برای بزرگداشت
چهلمین سالگرد تاسیسش! فرصت دو سه ساعته قبل از مراسم
موقعیت مناسبی بود برای سرزدن به خیلی جاها. دفتر انجمن
اسلامی،نهاد نمایندگی،سلف سرویس،اتاق یکی دو تن از اساتید،
ساختمان ابن سینا،هال تالارها و ...
اول:
اتاق انجمن همان جای قبلی است. هم کف ابن سینا،اتاقی هم چنان
شلوغ و بهم ریخته و با بچههایی که تفکرات و سلیقههای بسیار
متفاوتی داشتند. خیلی با آنها احساس دوری میکردم.
خبرنامه زده بودند همه اش درباره مصدق و فروغ فرخزاد و
مهرانگیز کار و این جور کسان!
دختر خانم به ظاهر فعالی به نام یوسفی شده بود دبیر انجمن.
شورای عمومیشان هم بود. دعوتم کردند. لحظاتی با آنها بودم.
موضوع اصلی جلسه چگونگی موضع گیری انجمن در خصوص دفن شهدای
گمنام در دانشگاه بود. میگفتند علیرغم همه مخالفتها اما با
توجه به اصرار نهادهای بیرون دانشگاه و علیرغم
این که یک بار قبل ترها دکتر سهراب پور با این موضوع مخالفت
کرده بود اما این بار و همزمان با حضور دکتر ملاباشی از اساتید
علم و صنعت و دوستان احمدی نژاد که اخیرا به جای دکتر باستانی
شده است عضو شورای فرهنگی دانشگاه شریف! قرار است حتی اگر شده
در تعطیلات عید نوروز نسبت به دفن شهدا در جایی در مسجد
دانشگاه اقدام کنند. میگفتند بچههای بسیج دانشجویی به شدت
مدافع این کار هستند و برای آن لحظه شماری میکنند.
بچههای انجمن میگفتند در کمای بعد از انتخابات هستند!
میگفتند دانشگاه هیچ کمکی نمی کند. حتی جا و مکان هم برای
مراسماتشان نمی دهد. جلسات خوبی داشتند تحت عنوان " رو در رو "
که در خود اتاق انجمن برگزارش میکردند. پول چاپ خبرنامه اشان
را هم خودشان میدادند. نفری 600 تومان.امکانات چندانی هم
برایشان باقی نمانده بود. روی هم رفته اوضاع خوبی نداشتند.
دوم:
عباس عسگری را دیدم.مثل این که نرفته است دنبال کاری
در دولت جدید! و ترجیح داده فعلا و هم چنان در شرکت خصوصی
عمرانی پدرخانمش مشغول باشد. از نوشتههای وب لاگش هم پیداست
که با عباس خوب تا نکرده اند. به هر حال عباس چند سر و گردن
نسبت به همه آنهایی که از این طیف روی کار آمده اند عاقل تر
است.
راستی حاج آقا علوی امام جماعت مسجد دانشگاه هم هنوز هست. یادش
به خیر همه آن احکام گفتنهایی که بین دو نماز درباره غسل و
آداب زناشویی و این جور چیزها میگفت. مثل این که دیگر ممنوع
الحکم گفتنش کرده اند!
حاج آقای پاینده معاون نهاد نمایندگی هم علیرغم همه تلاشهایی
که برای رئیس شدنش انجام شده بود مدتی است رفته است دانشگاه
جامع علمی و کاربردی تا از این پس دانشجویان آن جا را نصیحت
کند.
سوم: میگفتند
خیلیها دنبال تغییر دکتر سهراب پور هستند. کاندیداهایشان هم
جالب بود. دکتر هاشمی دانشکده شیمی که مدتی معاون آموزشی بود.
دکتر روستا آزاد بیو تکنولوژیست که از جامعه اسلامی اساتید
و آبادگران است و در نهایت....
دکتر سید خطیب الاسلام صدر نژاد که بخشی از عقب ماندگی
علمی و فرهنگی دانشگاه در چند سال قبل را باید به پای او نوشت!
چهارم:
مراسم چهلمین سال گرد دانشگاه هم مثل خیلی چیزهای دیگر شریف
شده بود دو مراسم با دو مدیریت! یکی که چندی پیش انجمن فارغ
التحصیلان در کیش برگزارش کرد و دبیرخانه مراسم را تحویل نگرفت
و دیگری مراسمی که با مدیریت اداره فوق برنامه – مهندس
میرزایی- برگزار میشد.
مثل این که قرار بوده احمدی نژاد بیاید که نیامده و این نیامدن
شایعات مربوط به تغییر رئیس دانشگاه را تقویت میکرد. وزیر
فخیمه علوم هم نیامده بود.
به جای آنها دکتر حداد عادل آمده بود که در سالهای 51 تا 64
هیات علمی دانشگاه شریف هم بوده است. از خاطراتش میگفت و
علاقه اش به شریفیها. استادی قدیمی که در کنارم نشسته بود در
بخش خاطرات حداد میگفت این آقا آن سالها فقط درس میخواند و
بس و در هیچ مبارزه ای حضور نداشت.
از قضاء حداد خودش هم تائید کرد! چرا که در جایی گفت: آن
سالها یک روز میشنیدیم که استاد یا دانشجویی را گرفته اند.
هفته بعد میشنفتیم که زندانیش کرده اند و چند ماه بعد خبر از
اعدامش میدادند.- و همه اینها را آقای حداد عادل فقط شنیده
بود- که همان استاد قدیمی باز گفت هر چه به حافظه ام رجوع
میکنم خاطره ای از اعدام کسی در آن سالها ندارم. شاید منظور
حداد سالهای 61-61 بوده!!
در ابتدا و حین صحبتهای حداد عادل دانشجویان حاضر با کف و سوت
شعار میدادند " انرژی هسته ای حق مسلم ماست" و یا " انرژی
هسته ای، شعار هر شریفی" و بیچاره مجری ادب دوست مراسم که چه
جدی گرفته بود این شعار را!.. امان از دست این بچه شریفیهای
تخس.
کلیپی درآورده بودند از دانشگاه و اتفاقات و مراسماتش. به
خاتمی که رسید کلی کف و سوت زدند خلق الله و به جایی دیگر که
رسید جماعت میخواست.... (این قسمت دچار خود سانسوری گردید)
دکتر سهراب پور رئیس هم باز آمارهایی از دانشجویان زیر رتبه
100 و 200 داد که چند تایشان آمده اند شریف و کلی دکتر مهندس
حافظ قرآن و المپیادی و این جور چیزها داریم و فارغ شدههای
مهندس شریف شده اند مدیر مسئول روزنامههایی مثل جام جم و
همشهری و شرق. یا این که چند ده سازمان و وزارت خانه بزگ این کشور
را شریفیهای آی کیو بالا اداره میکنند. این که پژوهش کده
ICT
راه انداخته اند و قرار است مانند خیلی از دانشگاههای دنیا "
بنیاد شریف" راه بیندازند که غیر انتفاعی است و اقتصادی و میخواهند
که این بنیاد حمایتهای اقتصادی دانشگاه را در کم کاری دولت
جبران کند!
این گزارشی کوتاه از مراسم چهل سالگی دانشگاه شریف بود که بیش
از 21000 فارغ التحصیل دختر و پسر داشته و فراز و نشیبهایی
زیادی را پشت سر گذاشته است. دیروز خیلی از رووسا و اساتید
قدیمی دانشگاه هم حضور داشتند.مانند پروفسور فظل الله رضا،
دکتر ضرغامی،دکتر علی اکبر صالحی،دکتر اعتمادی و ...
مراسم دیروز مراسم خوب و به جایی بود گرچه اداره و برنامه
ریزیش ضعف داشت. کلی سخنرانی و تنها دو سرود و یک عدد کلیپ و
کلی جایزه و تقدیر و تشکر و البته یک بسته حاوی موز و آب میوه
و کیک و پرتقال! |