حسین مرعضی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و نماینده
مجلس ششم از کرمان، در اظهار نظری صریح پیرامون رویدادهای
سالهای گذشته، در جمع عده ای از فعالان سیاسی منطقه کرمان گفت:
علت اصلی شکست
اصلاحطلبان در انتخابات اخیر اختلاف در جهبه اصلاحات بود.
عنوان کرد.
این اختلافات ابتدا درانتخابات مجلس ششم بروز یافت، اما به
دلیل
اعتبار آقای خاتمی در انتخابات 80 پوشیده ماند، تا اینکه در
انتخابات شوراها بار
دیگر خود را نشان داد. نتیجه تجزیه اکثریت، حاکمیت اقلیت شد.
در انتخابات مجلس هفتم نیز با انتخابات دو نوع برخورد شد؛ از
یک طرف
عدهای از نمایندگان به دلیل رد صلاحیتهای گسترده در مجلس
تحصن کردند و عدهای هم
مدتی بعد در انتخابات شرکت کردند. عدهای معتقدند که اگر
اصلاحطلبان تایید
میشدند، در انتخابات پیروزی را به دست میآوردند. اما من
معتقدم اگر تایید هم
میشدند اختلافات خود را نشان میداد. همین اتفاق در انتخابات
ریاست جمهوری نیز
افتاد و طبیعی است که با این وضع نتیجه چه میشود.
ما طی چند سال حضور در قدرت باید
تکلیف
خود
را با جناح مقابل روشن میکردیم تا، یا آنها را به قواعد بازی
وادار و یا خومان
قاعدهی بازی آنها را بفهمیم. اما در این مدت نه ما قواعد
آنها را رعایت کردیم و
نه قدرت آنرا داشتیم که قواعد خودمان را حاکم کنیم. در شعار
قواعد خودمان را تشریح
میکردیم و در عمل گرفتار قواعد جناح مقابل میشدیم.
درانتخابات مجلس هفتم من به آقای کروبی گفتم کاندیدا نشوید؛
الان که
شدید، تایید صلاحیت بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی را بگیرید.
در ایام انتخابات مجلس
هفتم در جلسهای که آقایانی از جمله عبدالله نوری، کرباسچی،
نجفی حضور داشتند، آقای کروبی
از من پرسید که شنیدم نمیخواهی کاندیدا شوی؟ من هم پرسیدم شما
چرا میخواهید
کاندیدا شوید؟ معلوم است که من کاندیدا نمیشوم!
به آقای کروبی که خیلی هم به ایشان احترام میگذارم،
گفتم که از دیدگاه مردم نظام به دو بخش تقسیم شده است؛ از یک
منظر عدهای دزد و
مفسد اقتصادیاند و از یک منظر هم عدهای تمامیت خواهاند
واقتدار گرا. من در
انتخابات به مردم بگویم جز کدام گروهم؟. در همان جلسه عرض
کردم، شما به چه دلیلی
میخواهید کاندیدا شوید؟ در حالیکه ریاست مجلس را از رفقای
مشارکتی گرفتید و بعد هم
از رسانه ملی اعلام کردند که شما 30 میلیون تومان گرفته اید(
پرونده شهرام جزایری) و اینگونه مزد خدمات شما را
دادند. خیلی از دوستانی که به ما لطف داشتند، میگفتند که در
انتخابات مجلس هفتم
ثبت نام کنم. من هم به دلیل اینکه در روزهای ثبت نام به دلیل
فشار دوستان مجبور به
ثبت نام نشوم، به ونزوئلا رفتم تا عملا نتوانم ثبت نام کنم.
وقتی برگشتم آقای کروبی به من گفتند، تو ثبت نام نکردی؟
پرسیدم،
مگر شما ثبت نام کردید؟ ایشان پاسخ مثبت دادند. خدمت ایشان عرض
کردم که شما نباید
ثبت نام میکردید؛ زیرا همه را رد صلاحیت میکنند و صدایشان در
میآید و شما هم در
انتخابات موفق نمیشوید. آقای کروبی در جواب من گفت که انصراف
میدهم. گفتم؛ نه،
انصراف شما قهر از نظام محسوب میشود. در شرایط موجود باید
بایستید و تایید صلاحیت
خاتمی و نبوی دو نایب رییس خودتان را بگیرید شاید بتوانید مسیر
انتخابات را تغییر
دهید.
اصلاحطلبان از مدتی قبل باید میپنداشتند که فرصتشان تمام
است. چند
سال قبل با موسوی لاری دیدار کردم. به آقای موسوی گفتم که دوره
ما و شما در
حال اتمام است، ما چند سال پیش این موضوع را فهمیدیم و با تاسی
کارگزاران انتقال
قدرت بعد از خودمان را مدیریت کردیم. سه فرض برای مجلس هفتم
وجود دارد؛ اول اینکه ادامه مجلس ششم است؛ که امکان ندارد
مجلس ششم تکرار شود.
دوم؛ تشکیل مجلسی از نیروهای تند جریان رقیب است که البته راست
هم نیستند. سوم؛
مجلسی متصور است که از شخصیتهای طراز اول نظام تشکیل شده است.
این
مجلس متشکل
از افرادی
مانند میرحسین موسوی ،آیت الله توسلی ،مهدی کروبی است. ما
میتوانستیم اینگونه
افراد را که تندوری هم نداشتند جمع کنیم و درآن صورت مجلس را
راهبری کنیم که البته
از این مجلس انتخابات سوم تیر بیرون نمیآمد. علیرغم اینکه
بسیاری با این طرح
موافق بودند، ولی خودخواهی عدهای باعث شد تا این ایده عملی
نشود.
معادلات سیاسی یک مجهولی نیستند.
علاوه بر اختلافات، یک سری مسایل داخلی وخارجی و ضعف و سستیها
باعث پیروزی یک
جریان و خانه نشین شدن جریانی دیگر شد. ما در شرایطی که پیروز
انتخابات بودیم
تحلیل روشنی از پیروزی نداشتیم و الان هم که در انتخابات شکست
خوردهایم تحلیل
روشنی از مسایل نداریم.
ضعف سازمانهای اجتماعی، ضعف فرهنگی ایرانیها در انجام
کارهای جمعی و خالی بودن جای نخبگان مسوولیتپذیر از دیگر
عوامل شکست
اصلاحطلبان بود. ما جبههای بودیم که هنگام پیروزی تک تک
گروهها
منشا پیروزی را گروه خود میپنداشت، اما الان کسی شکست را
نمیپذیرد.
مستوفی و مصدق هر دو در تاریخ ایران موثر بودند، با این تفاوت
که مصدق وجیهالمله
بودن برایش اصل بود؛ لذا از فرصتهای فراوانی استفاده نکرد تا
بد نام نشود. اما
مستوفی برای حل مشکل مردم کار میکرد، اگرچه عدهای او را
انگلیسی یا روسی
میخواندند اما بعدا مشخص شد که وی یک شخصیت ملی بوده و در
نتیجه عملکرد مستوفی
ایران نجات پیدا کرد، اما نتیجهی حکومت مصدق کودتای 28 مرداد
و استبداد سیاه شد.
|