بحث اصلی جلسات اصلاحطلبان در چند روز گذشته، پرونده هستهای
ایران و
نیز بودجه پیشنهادی سال 85 دولت است که نفتیترین بودجه تاریخ
ایران به
شمار میرود. نظر به حساسیت اوضاع، چند نکته را درباره انرژی
هستهای
متذکر میشوم.
1
- خط قرمز اصلاحطلبان در این موضوع، از زمان دولت آقای خاتمی
تاکنون،
آن بوده است که حق داشتن چرخه سوخت یا غنیسازی اورانیوم دیگر
حقوق ملت را
بویژه حق امنیت ملی و عمومی و منافع ملی کشور مخدوش نکند. به
همین دلیل
خواستار جلوگیری از رفتن پرونده هستهای به شورای امنیت سازمان
ملل
بودهاند. مهم نیست که ارسال پرونده به شکل
inform
یا
report
یا
reffer
باشد. اگر این پرونده به هر دلیل و با هر لفظ به شورای امنیت
رود، آثار
زیانباری برای ایران خواهد داشت. اگر چه ممکن است دیگران نیز
هزینههای
گزافی بپردازند. اما برای ایرانیان حفظ امنیت و منافع ملی
اولویت دارد نه
دلخوش شدن به آسیب دیدن دیگران. رفتن پرونده ایران به شورای
امنیت بازی دو
سر باخت است نه بازی برد- برد.
2
- اقتدارگراها به دو دلیل حساسیت لازم را درباره روند و سرنوشت
این پرونده نشان نمیدهند.
گروهی از آنان تصور میکنند درگیری آمریکا و غرب با جمهوری
اسلامی حتمی
است. پس بهتر است این چالش در مورد دانش هستهای باشد که به
زعم آنان
حمایت اکثریت مردم را از عملکرد اقتدارگراها به همراه دارد. به
عقیده این
گروه در مساله حقوق بشر، و آنچه غربیها تروریسم در منطقه و
صلح اعراب و
اسرائیل میخوانند، عملکرد آنان نمیتواند از پشتیبانی کافی
مردم بهرهمند
شود و حکومت یکدست در موضع ضعف قرار خواهد گرفت. اما در مورد
صنایع
هستهای وضع فرق میکند.
دسته دیگر تصور میکنند تهدیدات آمریکا و اروپا هیاهویی بیش
نیست و
موقعیت و نفوذ کنونی ایران در منطقه- وضعیت نفت- اختلافات
آمریکا، اروپا،
روسیه، چین - گرفتاری آمریکا در افغانستان و بویژه در عراق و
نیاز به
همکاری ایران موجب میشود پرونده به شورای امنیت ارجاع نشود و
حتی اگر
ارسال شود جز صدور چند قطعنامه بیاثر اتفاق ویژهای رخ نخواهد
داد. به
بیان روشن، تصور غالب این دسته آن است که پرونده ایران به
احتمال زیاد به
شورای امنیت ارجاع نمیشود زیرا این کار به سود آمریکا و به
ضرر رقبای
اروپایی، روسیه، چین و ... واشنگتن است. پس این تهدیدها بلوف
سیاسی است.
ثانیا و به فرض هم که پرونده هستهای به شورای امنیت ارجاع
شود، آنان فرصت
مصالحه خواهند داشت چون موقعیت کشور بسیار مستحکم است و طرف
مقابل
آسیبپذیر و به ایران نیازمند.
- 3
در اینکه جمهوری اسلامی ایران در وضعیت استثنایی قرار دارد،
اصلاحطلبان نیز تردید ندارند. به لحاظ اقتصادی علاوه بر صندوق
ذخیره
ارزی، درآمدهای نفتی کشور بیسابقه و دور از انتظار است (امسال
درآمد نفتی
ایران بیش از 50 میلیارد دلار خواهد شد که بیش از دو برابر
درآمد کشور در
سال 56 است). از نظر منطقهای نیز به جای دو دشمن مستبد و
فاشیست (طالبان
و صدام) در شرق و غرب میهن، اشخاص و احزاب دوست ایران در
افغانستان و عراق
به قدرت رسیدهاند. اروپا، روسیه، چین و ... نیز در شرایط عادی
خواهان
ارجاع پرونده ما به شورای امنیت نیستند زیرا میدانند این
اقدام یعنی دادن
اختیار و ابتکار حل دیپلماتیک مساله به آمریکا یا تند کردن فضا
به سود آن
دولت. افزون بر آن اروپا مایل نیست اولین تجربهاش در حل یک
مساله
بینالمللی، پس از فروپاشی بلوک شرق و خروج جهان از حالت دو
قطبی، به شکست
بیانجامد و واشنگتن حلال نهایی چالشهای بینالمللی قلمداد
شود.
به این ترتیب اختلاف اصلاحطلبان و محافظهکاران در تحلیل
موقعیت و
امتیازات ویژه ایران و نیز در وجود اختلاف در قدرتهای بزرگ
نیست بلکه
اختلاف ناشی از تحلیل اوضاع و سیاستهای متخذه است. راهبرد و
راهکارهای
نامناسب میتواند نقاط قوت مذکور را به نقاط ضعف تبدیل کند. به
همین دلیل
معتقدیم باید از این فضا برای حل مشکلات تاریخی کشور و توسعه
همهجانبه
میهن و بهبود وضع ایرانیان حداکثر استفاده را بکنیم زیرا همه
اسباب بزرگی
کشور جمع شدهاند.
راه دستیابی به این هدف نیز تداوم سیاست آقای خاتمی است که با
تعلیق
داوطلبانه غنیسازی، علاوه بر اینکه امنیت ملی و عمومی ایران
را تأمین
کرد، آن هم در شرایطی که کاخ سفید از پیروزی در عراق مست بود و
آماده
هرگونه ماجراجویی علیه کشورمان، امتیازات مهمی نیز بدست آورد (به
رسمیت
شناختن دانش هستهای، موافقت با عضویت ایران در سازمان تجارت
جهانی، مهار
گروههای تروریستی معارض جمهوری اسلامی، همکاری در تاسیس 10
نیروگاه اتمی
دیگر، تضمین سوخت 40 ساله همه نیروگاههای کشور و حتی آزادی
تحقیقات
هستهای).
تنها خواست اروپا، تعلیق غنیسازی آن هم به صورت داوطلبانه و
همچنین عدم حمایت از تروریزم بوده است.
به نظر اصلاحطلبان جمهوری اسلامی با سیاستهای صحیح میتواند
مانع
اجماع جهان علیه خود شود و چالش با غرب اجتناب ناپذیر نیست.
کما اینکه در
دوره آقای خاتمی ایران در موقعیت بسیار نامناسب بین المللی
قرار گرفت و
بسیاری از تهدیدها علیه میهن خنثی شد. به باور اصلاحطلبان
استفاده مناسب
از فرصت در شرایط کنونی نیز منوط به تداوم تنشزدایی و اعتماد
سازی و جلب
همکاری هر چه بیشتر جهانیان در جهت توسعه همهجانبه ایران است.
در حقیقت
ما بیست و هفت سال بعد از پیروزی انقلاب باید بتوانیم به
وضعیتی برسیم که
نسل جوان در مقایسه ایران با کره جنوبی، مالزی، سنگاپور، و حتی
چین احساس
غبن و عقبماندگی نکند.
4
- به نظر من اقتدارگراها به امید فتح
بصره ای در این زمینه هستند تا
در مذاکره با آمریکا و اروپا، ایران از موضع قدرتمندتری سخن
گوید و بدین
منظور دست به ریسک بزرگی زدهاند و کشور را در موقعیت
آسیبپذیری قرار
دادهاند. فرار مغزها و تخصصها و سرمایهها در سال جاری، کاهش
35 درصدی
شاخص بازار سهام، تداوم مشکلات اقتصادی قشرهای آسیبپذیر،
ابهام در مورد
آینده، رکود اقتصادی و ... از یک طرف و انزوا و تحریم تدریجی
بینالمللی و
احتمال رفتن پرونده ایران به شورای امنیت از طرف دیگر دستاورد
چند ماهه
حکومت یکدست است. در صورت تداوم سیاستهای نادرست، کشور در
وضعیت
خطرناکی غوطه ور خواهد شد. |