دکتر رویا طلوعی رئیس کانون حقوق بشر کردستان و از فعالان حقوق
زن در کردستان، از ایران خارج شد و بیان ناگفتههای خود را
آغاز کرد. رویا طلوعی که اخیرا از زندان سنندج آزاد شده بود،
توانست خود را به خارج از کشور برساند و از آنچه در دوران
بازداشت بر سر او آوردند سخن بگوید. او قرار است شکایت نامه ای
خطاب به تمام مجامع حقوقی بین المللی منتشر کند. وی در مصاحبه
بسیار کوتاهی که با رادیو فردا کرد، گفت: با من در زندان سنندج
همان کاری را کردند که با زهرا کاظمی کردند. او گفت که پس از
شکنجه وی، او را تهدید کردند که بچههایش را به زندان خواهند
آورند و در مقابل چشمانش خواهند سوزاند، مگر به آنچه بازجوها
میگویند و میخواهند اقرار کند.
دهم
مرداد شب ساعت ده و نیم دستگیر شدم. هفت نفر از اطلاعات نیروی
انتظامی با مجوز و مسلح وارد خانه شدند و سه خانم و چهار آقا،
در میان گریه بچهها خانه را
گشتند. بازرسی از خانه که تمام شد من را به زندان بردند.
اصرار داشتند که من اعتراف کنم که رهبری تظاهرات سنندج در
اعتراض به قتل "شوانه قادری" را برعهده داشته ام، تا بتوانند
این اعتراف را مبنی اقدام علیه امنیت کشور قرار دهند و بگویند
خودش اقرار به اقدام علیه امنیت ملی کرده است.
در مجموع ده
پانزده اتهام را مطرح کردند. هر چیزی را هم که برای دیگران جرم
نبوده،
برای بنده جرم حساب میکردند، از جمله کتابم که به زبان کردی
در سلیمانیه
عراق چاپ شده، برای بنده جرم حساب شده و خیلی موارد دیگر که
مهمترین آن
اقدام علیه امنیت ملی است و مصاحبه با رادیوهای مختلف را به
عنوان نشر
اکاذیب علیه نظام حساب کردند و موارد متعدد دیگر.
دوران بازداشت
من
مجموعا 66 روز بازداشت بودم که از این مدت
17 روز اولش را در انفرادی در
شرایط بسیار غیرانسانی به سر بردم و بقیه آن را برای این که از
لحاظ روحی
تخریب شوم به میان بند زنانی فرستادند که خانمهایی با جرایم
قتل و مواد
مخدر و غیره آنجا بودند.
من تحت شکنجه قرار گرفتم و این موردی است که میخواهم به تمام
نهادهای
حقوق بشر در جهان شکایت ببرم و صحبتم این است که جمهوری اسلامی
را نباید
فقط به خاطر مسائل اتمیش به شورای امنیت برد، بلکه مساله اصلی
مردم
ایران درواقع زیر پا نهادن حقوق بشر
است و فشارهای فراوانی که توسط رژیم به ما وارد میشود.
من در سلول انفرادی تحت شکنجه قرار گرفتم و فقط میتوانم بگویم
از آنچه بر خانم
زهرا کاظمی
گذشت، فقط لنگه کفشش را کم داشتم. شخصا توسط
امیری،
معاون دادستان کردستان در تاریخ پانزدهم مردادماه تحت وحشیانه
ترین شکنجهها قرار گرفتم که واقعا قابل بیان نیست.
شب بعد از اتفاقاتی که افتاد، باز
هم از من میخواستند علیه خودم اقرار کنم. من نوشتم تنها در
حضور وکیلم
صحبت میکنم که به من خندیدند و گفتند اصلا در مراحل اولیه
بازرسی همچنین
چیزی در قانون ایران نیست. من نوشتم ایران هنوز از پیمان حقوق
بشر خارج
نشده و این متناقض با حقوق بشر است و من باید از وکیل استفاده
کنم، که
کاسه صبر آقایان لبریز شد و دستور دادند بروند بچههایم را
بیاورند و
تهدید کردند زنده زنده جلوی چشمانم بچههایم را میسوزانند. من
خیلی این
مدت با خودم فکر کردم که آیا همچنان به سکوت ناشی از رعب و
تهدید ادامه
دهم یا بالاخره یک جایی حرف بزنم. |