تازگیها سعی میکنم از دست سیاستهای احمدی نژاد حرص نخورم
چون متوجه شده ام واقعاً مردی از جنس مردم است. شوخی هم نمی
کنم. او مثل همه هموطنان
عزیز در مورد خودش و خودمان دچار توهم است. او در مورد مهم
ترین مسائل سیاسی با ادبیات عامیانه حرف میزند. ادبیات آنهایی
که ساعت 9 شب پای اخبار شبکه یک مینشینند و دروغهای
گویندهها را در مورد رشد شاخص بورس و افزایش سرمایه گذاریها
و اختصاص بودجه چند صد میلیاردی به مناطق محروم باور میکنند.
و بهتر است بگویم ادبیات تاکسی نشینها!
ادبیات تاکسی نشینها هم این روزها خیلی جالب شده،
انگار نه انگاراین مملکت همان مملکت همیشگی است. چند روز پیش
از یک راننده تاکسی شنیدم که احمدی نژاد رفته استان زاهدان! و
هفتصد میلیارد تومان گذاشته وسط! (خداییش انگار هیئت عزاداران
حسینی است و این پول هم خرج قیمه پلو دهه اول محرم!) حالا گیریم
من حرص خوردم و با تاکسی سوارها سر این قضیه بحث کردم و آن دو
سه سرنشین را متوجه بحران ما نحن فیه کردم آخرش که چه؟ با بقیه
هفتاد میلیون دیگر چکار کنم؟ بنابراین فعلاًبیخیال شده ام و
تا اطلاع ثانوی به سخنرانیهای بامزه آقای احمدی نژاد گوش
میدهم و فیض میبرم. |